گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 شهریور» بيعت ولايی و بیاخلاقی مدعيان، علی کلائی28 اسفند» ايران آکادميا، دانشگاه مجازی برای آموزش بدون سانسور، گفتوگوی علی کلائی با شاهین نصیری
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خوانندگی زنان، دين و سياست، علی کلائی![]() مسئلهی صدای زنان و خوانندگی ايشان در طول تاريخ و خصوصاً پس از انقلاب ضد سلطنتی در ايران هميشه مورد سخن و بحث و اختلاف بوده است؛ از منع کامل اين صدا در ابتدای انقلاب که منجر به عدم فعاليت هنری همهی خوانندگان زن پيش از انقلاب و مهاجرت بسياری به بيرون از مرزهای ايران شد تا نرمشهايی در ايام پس از خرداد ۷۶ که منجر به امکان خواندن بانوان خواننده ای چون پريسا و سيما بينا برای زنان شد. پس از آن هم هرازگاهی اين مسئله خود به چالشی در سطح رسانه و ميان مردم بدل گشته است. آواز خوانی زنان در ايران اما تاريخی بيش از ايام پيش و يا پس از انقلاب ۵۷ دارد و پيش از انقلاب نيز مسئله به صورتی بحث برانگيز مطرح بوده است. اين مسئله به قدری حساسيت برانگيز است که در هنرهای آئينی ايرانی مانند تعزيه نيز حتی به جای زنان فاجعهی کربلا، مردان سخن گفته و میگويند. در مولودی خوانیها نيز زنان به صورت سنتی تنها محق بوده (و هستند) که يا برای همجنسان خود بخوانند و يا حداکثر پسربچههای نابالغ زير هفت سال در مجلس باشند و خواندن ايشان نيز مشروط به عناصری چون غنا و خضوع و مانند آنها میشد و میشود. در ايلات و عشاير اما زنان از گذشته، تا همين امروز، همپای مردان میخواندند و میرقصديدند. به شهادت متون ادبی و کلاسيک زنان در دربارها میخواندند و میرقصيدند و در سالهای پس از حضور اسلام در ايران و در دربارهای شاهان حاکم بر ايران که از سوی علمای وقت (بالاخص پس از صفويه) اسلام پناه خوانده میشدند، اين مسئله جاری و ساری بوده است. در سالهای پس از مشروطه، ستارگانی چون قمرالملوک وزيری توانايی عرض اندام میکنند. در عصر پهلوی اول با وجود برخی تضييقات عمومی و فرهنگی، خواندن زنان در کنسرتها و به صورت عمومی آغاز شد و در عصر پهلوی دوم گسترش يافت. راديو و تلويزيون و حضور رسانههای ديداری و شنيداری نيز نقشی به سزا در اين ميان داشت. مسئلهی صدای زنان مسئلهای است که در حکومت مذهبی کنونی ايران همواره مورد بحث و تبادل نظر بوده است و به قدری حساس مینمايد که حتی نظر فردی چون علی جنتی که خود دارای سوابق حوزوی در مدرسهی حقانی است و با اتمام سطوح دروس حوزوی، در زمينهی دروس خارج فقه شاگرد فقهايی چون شبيری زنجانی، يوسف صانعی و آذری قمی بوده است (۱) ناديده گرفته شود و کار او به مجلس شورای اسلامی بکشد و کارت زردی را نصيب دولت نوبخت حسن روحانی کند. اما اين مسئله به عنوان يک حق انسانی برای زنان ايران زمين همواره مطرح بوده و هست. اقبال خوانندگان زن چه سنتی و چه پاپ به خواندن برای همهی مردم، حکومت ايران را با اين چالش مواجه کرده و میکند. از خوانندگان زن سنتی خوانی که تازه طرح شدهاند چون مهديه محمدخانی تا اقبالی که به خواندن زنان در ميان طيفهای مختلف اجتماعی ايران میشود. آنچه که مسلم است اين است که هر مسئلهای در حوزهی فرهنگی ايران میبايستی با دين نسبت سنجی شود. اين قدر مسلم بودن از تاريخی میآيد که دين در آن به ستون فقرات سنتش تبديل شده و حضورش در همهی عرصههای زندگی در ايران مشهود و مشخص است. تا انقلاب ۵۷ اين زندگی در حوزهی مدنی جريان داشت و پس از آن شکلی حکومتی به خود گرفت و به اعتراف بسياری از باورمندان، به ابزاری در دست حکومت گران برای اعمال حاکميت تبديل شد. اما سوال اينجاست: رويکرد دينی به اين مسئله چگونه است؟ دين در اين حوزه چه میگويد؟ در اينجا مراد از دين، اسلام و مذهب شيعهی جعفری است، چرا که در اکثر کشورهای اسلامی در صحن علنی و اجتماعی ظاهراً مشکلی برای اين مسئله نيست؛ در نهايت خوانندگان زنی با حجاب بر روی صحنه حاضر میشوند و میخوانند. در مالزی اين مسئله کاملاً مشهود است. در لبنان نيز به همچنين و حتی برخی از آنان به دفاع از گروههای مذهبی در لبنان مانند حزب الله لبنان میپردازند. اما زبان دين در اين رابطه چگونه است؟ آنچه در رابطه با مسئلهی خوانندگی، خواندن و صدای زنان بيش از همه پر بسامد است، مسئلهای است با عنوان “غنا”. اين کلمه چه در متون دينی و چه در فتاوی مراجع (چه حکومتی چه غيرحکومتی) کاملاً پربسامد است و حلت يا حرمت مسئله عموماً با داشتن اين خصلت سنجيده میشود. به جز برخی از روحانيون به شدت محافظه کار، مانند مکارم شيرازی و برخی ديگر، الباقی غنايی بودن يا نبودن صدا را شرط حليت يا حرمت می کنند. اما اين غنا چيست؟ mahdie-mohamadkhani۷در باب مفهوم غنا نقلهای مختلفی آورده میشود. اما شايد يکی از نقلهای مورد استناد نقل از مستند الشيعه محقق نراقی باشد. او در اين کتاب، غنا را مد صوت همراه با ترجيع و طرب میداند. ترجيع، تردد صدا در گلو و زير و بم دادن به صدا و آواز است و طرب، لفظی است که هم شادی و هم حزن را نمايندگی میکند. پس به طور کلی میتوان آن را مطربی دانست که لهوی است. روح الله خمينی، بنيانگذار نظام جمهوری اسلامی در تحرير الوسيله میگويد که غنا مد و ترجيع صداست به کيفيتی که مناسب مجالس لهوی و طرب و آلات لهو باشد. (۲) در واقع اين حکم حرمت نه تنها برای خواندن زنان که برای خواندن مردان نيز ساری و جاری است. مسئلهی غنا نيز در ظاهر جزو مشهورات فقه شيعی است که مغنی (فرد غنا کننده) حتی توسط شيخ طوسی فاسق شناخته شده که فسقش آشکار و شهادتش مردود است. فاضل لنکرانی در بهمن ماه ۱۳۹۲ در مصاحبه با ايکنا با اشاره به حرمت خواندن با غنا نوع ديگری را هم ذکر میکند که خود عنوان “خضوع” بر آن مینهند؛ يعنی خواندنی که هوس ديگران را بر بيانگيزد. گرچه اين نقل قولها قدری روزآمدتر از سخنانی است که در ميان فقهای پيشين شيعه شنيده می شده؛ محقق در الشرايع نقلی دارد با اين عنوان که “صوت المراء عوره” و کل صدای زن را عورت زن خطاب کرده و مردود شمرده. اما فقهای امروز (به جز اقليتی به شدت محافظه کار) شرط غنا و يا خضوع را (به تفصيل ذکر شده) برای آن مطرح میکنند. پس تا اينجا اصل مسئله يعنی صدای زن در اکثر نقل قولها حرام نيست. بلکه شرط غنايی بودن يا خضوع داشتن شرط حرمت و يا حليت آن است. عبدالحميد معصومی تهرانی از روحانيون بلند پايه و دين پژوه طی تماسی که خط صلح با او داشت، تعريف غنا را مخدوش دانست و گفت: “هر زمانی فهمی از غنا وجود داشته و تعريف مشخصی در اين باب وجود ندارد.” (قريب به مضمون) اين سخن ايشان از اين جهت منطقی به نظر میرسد که کلمات در طی قرون و اعصار دارای ويژگی تفاوت معنا هستند و هر کلمه میتواند در زمانی معنايی داشته باشد و در زمانی ديگر معنايی ديگر. معنای آن زياد يا کم شود. در واقع کلمات و زبان تغيير میکنند. بايد دانست که اين کلمات که در قرآن يا احاديث يا روايات که مورد استفاده قرار گرفته در زمان نزول کلام به چه معنی بوده است. عنوانی که با تيتر تعويض زبان (Language Change) میتوان آن را شناخت و باز کرد. اين تعبير در حوزههای مطالعاتی قابل رصد است. تفصيل اين سخن اينجا ميسر نيست و خود گاهِ جدايی میطلبد. به هر تقدير و با فرض پذيرش نظريهی اکثريتی بر معنای کلمات غنا و خضوع دو امر مشخص است. يکی عدم حرمت صدای زن به طور مطلق و دوم مشروط بودنش بر شروط ذکر شده. حال بايد بررسی کرد که فقهای شيعه (چه حکومتی و چه غير حکومتی) در اين سه دهه در اين باب چه گفتهاند. در اينجا به فتاوی استناد میشود که در دسترس نگارنده بودهاند. پاسخ پايگاه اينترنتی اسلام کوئست به سوالی مبنی بر نظر مراجع شيعه بر حلت يا حرمت آواز زن برای مرد نامحرم میگويد که مراجعی چون صافی گلپايگانی، فاضل لنکرانی، بهجت، روح الله خمينی، وحيد خراسانی و مکارم شيرازی گوش دادن مردان به صدای زنان را جايز نمیدانند. از سويی ديگر مراجعی چون جواد تبريزی، سيد علی سيستانی، علی خامنهای(۳) و نوری همدانی شرط غنا را برای آن لحاظ میکنند و میگويند که گوش دادن به آواز زن اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسی و تهييج شهوت نشود و مفسدهای بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد. اين پاسخ در آخرين به روز رسانی تاريخ ۱۵ تيرماه ۱۳۹۲ را نشان میدهد. يوسف صانعی ديگر مرجع شيعه که فتاویاش در حوزهی مسائل زنان بحثهای بسياری را در ميان حوزويان از سويی و سياسيون از سويی ديگر دامن زده، در اين باب میگويد: “صوت زن فی حد نفسه حرام نيست لکن رعايت عفاف و ستر در زن لازم است و هر امری که سبب از بين رفتن مستوری و عفيفه بودن زن گردد، نبايد انجام گيرد و ترک آن لازم است ضمن اينکه محتوای خوانندگی هم (چه در مرد چه در زن) نبايد باطل باشد.”(۴) در واقع و قدر مسلم آنچه نزد بسياری از مراجع تقليد شيعی (از حکومتی تا غيرحکومتی) امری مسلم است اين است که صوت زن فی حد نفسه حرام نيست و هرکدام شرايطی را بر حرمت يا حلت آن مترتب کردهاند. در اين ميان امر ذکر مثالی خالی از لطف نيست. سيد موسی صدر که در لبنان و در ايران با عنوان امام موسی صدر شناخته میشود، مثالی است که رفتار شخصیاش میتواند قدری نگاهها را در اين باب روشن کند. دختر وی يعنی سيده حورا صدر، در مصاحبهای گفته بود که پدرش به خواندن خوانندگان زن گوش میداده است. اسم اين خوانندهی زن “مرضيه” بود. يعنی سيد موسی صدر که يک عالم بزرگ شيعی و انتخاب شده برای زعامت شيعيان لبنان است و خود فرزند يکی از مراجع بزرگ شيعه، يعنی سيد صدرالدين صدر است، که پيش از آقای بروجردی زعامت حوزهی قم را در کف اختيار دارد، به صدای يک بانوی خواننده گوش فرا میداده و لذت میبرده است. ايضاً خالی از لطف نيست که داستانی از کتاب “عزت شيعه” اينجا روايت شود. موسی صدر نامهای که خطاب به محمد مسعودی (از دوستانش) مینگارد نامه را با اين مضمون آغاز میکند که: “اکنون که اين سطور را مینگارم، خانم و بچهها به ايران آمدهاند و تنها يادآور آن سرزمين رويايی و صميمی، صدای گرم آقای قوامی است و سماوری و سيگار همايی …” با اينکه خوانندهای مرد نامش ذکر شده، اما نوع رابطهی اين روحانی بلندپايهی شيعی را با مسئلهی موسيقی و خوانندگی نشان میدهد. شايد در بادی امر مسئلهی خواندن زنان و حرمت و اشکال داشتنش در ايران، يک مسئلهی دينی به نظر برسد. اما پس از قدری مداقه(که به امکان سخن در بالا عرض شد)، مشخص میشود که اين مسئله بيش از آنکه دينی باشد، سياسی است. رهبر جمهوری اسلامی که تمام رفتار و قوانين حاکم بر آن را به نظرات فقهی او مستند میدانند در اين باب به صورتی شفاف و واضح در جواب استفتای خبرگزاری فارس میگويد که: ” اگر صدای زن (چه به صورت تک خوانی و يا همخوانی با زنان و يا با مردان) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صدای او هم به قصد لذت و ريبه نباشد و مفسدهای هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و يا تحريک شهوت بکند، جايز نيست.” يعنی او صرف مسئله را مغاير با دين نمیداند و بر مبنای ساختار ولايت مطلقهی فقيه محور جمهوری اسلامی، سخنان او به عنوان ولی فقيه در اين نظام سياسی بايد ملاک حوزهی شرعيات باشد. حتی بسياری بارها از حاکميت نظرات فقهی رهبر نظام بر ساير مراجع دينی سخن گفتهاند. او با استفاده از همين اختيارات در اين نظام حکم حکومتی میدهد و خلاصه در تمامی حوزهها، سيطرهی نظری و عملی دارد؛ اما اينجا و با وجود نظر او در آبان سال جاری نامهای از سوی برخی نمايندگان مجلس به حسن روحانی نوشته میشود و در آن نامه از شکستن حرمت خوانندگی زنان احساس نگرانی میشود. (۵) يعنی حضرات نماينده (به طور مشخص نقوی حسينی، نمايندهی شهر ورامين) با وجود سخنان رهبر نظام و مسلم بودن صلاحيت فقهی وزير ارشاد فرياد وا اسلاما سر میدهد و در واقع آنچه بيش از دلايل دينی در اعلام اين مسئله نقش دارد، دلايل سياسی است. هرچند که رهبر نظام هم با وجود نظرات فقهیاش اتفاقاً از اين نگاهها که هدفش استفادهی سياسی از مسئله است دفاع میکند و هرازگاهی با سخنان گنگ و استفاده از تعبيراتی که میتواند فهمهای گوناگونی را به دست بدهد، هم به جريانهای تندرو خط حمله به اصلاح طلبان و اعتداليون (در امروز) را میدهد و هم گزک دست مخالفان برای پيدا کردن تضاد بين سخنان فقهی ديروزش و سخنان سياسی امروزش نمیدهد. در يک سخن، اين مسئله نيز به مانند بسياری از امور با زبان دينی گروگان مسئلهی سياست در ايران شده است. شايد بتوان گفت تا زمانی که دين ابزار و زبان قدرت در ايران باشد و صاحبان قدرت از آن برای مقاصد سياسیشان استفاده کنند، مسائلی مانند خوانندگی زنان که از مسائل اختلافی ميان علمای شيعی است همچنان مورد و حوزهی مناقشه خواهد بود. علی کلائی برگرفته از [ماهنامه خط صلح] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|