سه شنبه 25 آذر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

داعش و اسلام (قسمت اول) پژوهشی در برده‌داری تاريخی، مازيار شکوری گیل‌چالان

مازيار شکوری گیل‌چالان
اين نوشتار به کنکاش نظام برده‌داری و آپارتايد در دوران معاصر نمی‌پردازد. بر اين اساس بر همين مقدار بسنده می‌کند که مکاتب فکری دنيای قديم چگونه برده‌داری را موجه و در راستای تحکيم آن جد و جهد می‌نمودند. باشد که با اين ره‌يافت خواننده در قسمت دوم مقاله با منظری گسترده بتواند نسبت برده‌داری از منظر اسلام را تحليل و فهم نمايد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


باسمه تعالی

مسئله شناخت يکی از اساسی ترين محور مفاهيم درک مکاتب فکری بوده و ميباشد. برخی را باور بر آن است که سهل ترين راه و روش برای شناخت يک مکتب فکری آناليز نمودن پيروان و مدعيان مکاتب فکری ست. شايد بتوان پذيرفت که چنين مواجهه ای جهت فهم مکاتب فکری به عنوان يکی از راه های شناخت آنها قرار گيرد. اما آيا لزوما مدعيان يک مکتب فکری حاملان و عاملان بدان مکتب ميباشند؟؟؟ بی شک اين امکان ميرود که مدعيان يک مکتب خود نيز شناختی نه تنها کافی و وافی از يک تفکر را دارا نبوده، بلکه اعمال و رفتار آنان بر بنيان پايه های فهم نا صحيح از تفکر موضوع بحث استقرار يافته باشد. بر اين اساس موقن ترين طرق حصول شناخت يک مکتب فکری آن است که به منابع آن تفکر اعم از توصيفی، تحليلی و حکمی و غيره مراجعه شود. اکنون يکی از مکاتب مورد بحث اسلام است. امروزه اسلام موضوعيست برای شناخت ميان نحله های گوناگون اسلامی و همچنين مستشرقان و مخالفانش. آنها که بر اين باورند راه نيل به شناخت مکاتب از نظاره کردن کنش ها و واکنش های مدعيان آن به مقصد مينشيند شايد بتوانند رفتار های اعمال شده جريان های متوحشی همچون داعش و بوکوحرام را کنه اسلام قلمداد نموده و چنين رفتار های بدوی را نشأت گرفته از ذات اسلام تصور و تصديق نمايند.
اعمال و رفتار اخير جريان های تکفيری همچون بوکوحرام و دولت اسلامی شام و عراق موسوم به داعش فضای رسانه ای را در سطح وسيع جغرافيايی تحت تأثير قرار داده و برخی خواه ناخواه بر اين باورند. از اعمال وحشيانه قتل اين جريان ها که بگذريم به اسارت در آوردن زنان غير مسلمان توسط اين جريان ها به بهانه احکام اسلام خود به تنهايی ميتواند همگان را متعجب و بباوراند که اين اعمال و رفتار دقيقا صادر شده از مصدر اسلام است.
اخيرا شورای فتوای داعش در قبال هفت سئوال پيرامون به بردگی در آوردن زنان غير مسلمان و نحوه رفتار با آنها اعم از رفتار جنسی و غير جنسی پاسخ هايی ارائه داده است که خود از ديد فقيهان اسلامی ميتواند محل بحث باشد. (۱)
اکنون آنچه صواب است اينکه پيرامون برده داری در اسلام به متن اصلی مورد وثوق اسلام يعنی قرآن رجوع نماييم. اما پيش از آن آنچه به عنوان مقدمه لازم می آيد اينکه بدانيم در دنيای قديم جوامع و مکاتب گوناگون برده داری را چگونه ترسيم نموده و موضعشان در قبل اين مسئله چه بوده.

اول: برده داری در يونان باستان
ويل دورانت در اثر خود در اين باب چنين ميگويد: « از زندانيان جنگ، اسيران يورش های برده گيری، کودکان سر راهی، کودکان ولگرد و مجرمين » (۲) به شهادت ويل دورانت يونان باستان تمامی اين راه ها را برای بدست آوردن برده مشروع می دانسته. همچنين ويل دورانت در وصف بازار برده فروشی و موقعيت اجتماعی برده فروشان مينويسد: « تاجران يونانی غلام را چون هر کالای ديگر خريداری می کردند و در خيوس، دلوس . . . آتن و هر جای ديگر که خريداری پيدا می شد، آنان را برای فروش عرضه ميداشتند. برده فروشان آتن از ثروتمند ترين اتباع خارجی به شمار ميرفتند. در دلواس اگر روزی يک هزار برده فروش فروخته ميشد بر خلاف معمول نبود » (۳) همچنين ويل دورانت بر اين باور است که برای برده داری در يونان قوانينی وضع شده بود. او در اين مورد چنين مينويسد: « اگر غلامی بد رفتاری يا خطايی کند با تازيانه تنبيه می شود. اگر بر امری شهادت دهد شکنجه می بيند و اگر آزاد مردی او را بزند نبايد از خويش دفاعی کند » (۴) موريس لانژه در کتاب مشهور خود بردگی در پيرامون منابع سرشار بردگان مينويسد: « يونانيان به علت همجوار بودن با منابع تمام نشدنی بربرها، پرورش انسان و حيوان را پر خرج می دانستند. بردگان که در خانه متولد ميشدند، تعدادشان بسيار کم بود. اغلب تازه به دنيا آمده ها را يا ميکشتند يا سر راه ميگذاشتند » (۵)

دوم: برده داری در روم باستان
ويل دورانت در تاريخ تمدن خود در مورد تعداد بردگان روم و ايتاليا ميگويد: « بلوخ در حدود سال سی قبل از ميلاد تعداد غلامان را در شهر روم چهارصد هزار نفر يا تقريبا نصف جمعيت و در ايتاليا يک ميليون و پانصد هزار نفر تخمين زده بود» (۶) همچنين ويل دورانت در مورد قوانين دوازده گانه رومی که بر روی الواحی کنده ميشد ميگويد پدران محق بودند تا پسران را به عنوان برده بفروشند و يا حتی جانشان بستانند. او اينچنين ميگويد: « به پدر اجازه ميداد تا هر يک از فرزندانش را تازيانه بزند و به زنجير بکشد و حبس کند و بفروشد يا بکشد » (۷) ويل دورانت در جلد سوم تاريخ و تمدن در صفحه صد و شصت و دو از قيام بردگان رومی به سرکردگی "اسپارتاکوس" سخن ميراند که به قيام بردگان مشهور شد. او ميگويد روميان شش هزار برده را در راه کاپوا تا روم به صليب مصلوب نمودند. لانژله در کتاب "بردگی" مدعی ميشود که برابر قانون الواح دوازدهگانه رومی در مورد اينکه بردگان هرگز هنگام معامله حق نداشتند سندی مطالبه نموده و طلبکار شود ميگويد: « در حقوق قديم رم يک نفر برده صلاحيت نداشت سندی بگيرد و طلبکار شود. به موجب قانون الواح دوازده گانه اگر غفلتا در حين ارتکاب به چنين عملی دستگير ميشد، در زير نظر قاضی ميبايست از بالای صخره ای که خاص مجرمان بود به پايين پرتاب شود » (۸) سيسرون سخنور و حکيم رومی در ارزشگذاری بردگان، آنها را بعضا از يک اسب هم کمتر ميداند. او حقوق بردگان را اينچنين توصيف ميکند: « قايقی در حال غرق شدن است. بايد قسمتی از بار آن را فدا کرد، کدام را بايد به دريا ريخت؟ يک اسب گران قيمت يا يک برده کم ارزش فدا شود؟ » (۹)

سوم: برده داری از ديد افلاطون و ارسطو
بسياری بر آنند که يونان باستان وامدار تمدن کنونی مغرب زمين بوده و تمدن کنونی مغرب زمين که از رنسانس آغازيدن گرفته رجعتی به انديشه های حکمای قبل وسطايی مانند افلاطون و ارسطو داشته است. بالکل بايد ريشه تفکرات مغرب نشينان را برخاسته از تفکرات حکمای ما قبل وسطايی دانست. از اين دريچه نگاهی اجمالی به باورهای اين دو نظريه پرداز قرون قديم ميتواند راهگشا باشد.
افلاطون در رساله مشهور خود با عنوان جمهور که در اصل پولی تيا نام دارد اصل برده داری را به رسميت شناخته و از اينکه در جامعه ای آزاد بردگان برابر با مردم آزاد قلمداد شوند معترض بوده و تعجب خود را چنين مکتوب می دارد: « ای دوست! منتها درجة افراط در آزادی اينجا است، در چنين حکومتی غلام و کنيز زر خريد از حيث آزادی چيزی از صاحبان خود که آن‌ها را با پول خريده‌اند کم ندارند!» (۱۰) در اينجا افلاطون به وضوح حکم ميکند که اگر در جامعه ای بردگان از حيث آزادی با صاحبان خود برابر باشند، چنين پديده ای از آن جهت نامشروع است که افراط در آزادی بوده و از شمول عدالت خارج است. موريس لانژله ميگويد افلاطون حتی آنجا که از نظام اشتراکی دم بر می آورد بر اين باور بوده که بردگان جهت تناول خوراک نيز هم پای مردم آزاد نمی باشند. او اينچنين مکتوب ميدارد: « روحیّة افلاطون اجازه نمی‌دهد که بردگان همطراز با همشهريان از حيث موادّ خوراکی باشند. برای اينان، جيرة زياد و برای بردگان و کارگران جيرة کم را لازم می‌داند» (۱۱)
همچنين ارسطو ديگر فيلسوف و نظريه پرداز مغرب نشينان بر اين باور بوده که بردگان ابزار های ذی جان بوده اند. در اين باب ويل دورانت در تاريخ فلسفه اش ميگويد: « بنده آلت جاندار است و آلات و اسباب، بندگان بی‌جان‌اند» (۱۲) ارسطو رابطه ميان بنده و ارباب را همانند رابطه ذهن و جسم توصيف کرده و بر اين باور است که بنده بايد مطيع ارباب باشد. در اين باب ميگويد: « بنده در دست مولای خود همچون بدن در برابر ذهن و قوّة مفکّره است. همچنان که بدن از قوای ذهنی و تفکّر بايد پيروی کند، بنده نيز ملزم به اطاعت از مولی است» (۱۳)

چهارم: بردگی در ايران باستان
در ايران باستان نيز بردگی به صوری چند رواج داشته و پنداشت مشروعی از آن کارگر بوده است. "کريستن سن" خاورشناس شهير دانمارکی در کتاب "ايران در زمان ساسانيان" در مورد چگونگی به بردگی گرفتن اسرای جنگی ميگويد: «ايرانيان معمولا دست اسرای جنگی را از پشت بسته و آنها را به عنوان غلامی ميفروختند» (۱۴) کريستين سن در مورد نحوه تلقی ايرانيان از حکومت بر جان بردگان مينويسد: «آميانوس ميگويد: اشراف مزبور خود را صاحب اختيار جان غلامان و رعايا می دانستند» (۱۵) او همچنين بر اين باور است که قوانين در ايران به گونه ای تنظيم شده بودند که به تناسب به فرزندان تولد يافته بردگان تسری ميافت. او چنين مينويسد: «وقتی مردی يکی از کنيزان زرخريد خود را به مقدار يک عشر آزاد می کرد، فرزندی که از آن کنيز تولد ميافت همچنين به مقدار يک عشر آزاد بود» (۱۶)
البته در ايران باستان ساختار طبقاتی شديد حاکم بوده است. اين ساخت طبقاتی ذاتا نظام برده داری را بازتوليد ميکرده. طبقه حاکمان و موبدان زردشتی کاملا سيطره بر طبقه مردم فرو دست داشته. اين فرودستان ملزم به خدمت به حاکمان و موبدان و پرداخت ماليات و نذورات بودند. اما اشراف و ثروتمندان از پرداخت چنين مالياتی معاف بودند. (۱۷)
نظام طبقاتی در ايران باستان آنچنان نمايانگر است که نرسه ديگر پادشاه متجاوز و ديکتاتور ساسانی هنگامی که از گالريوس امپراتور روم شکست خورد، همسرش به اسارت روميان درآمد، لذا برای پس گرفتن همسرش، پنج ايالت از سرزمين‌های ايرانی را به همراه ساکنين آن، به امپراتور روم واگذار کرد. (۱۸) مسلم در اين ساختار شهروندان در حکم برده بوده اند که همراه زمين ها مورد معاوضه قرار گرفته اند. در غير اين صورت چنين معاوضه ای از معنی تهی ميبود.
همچنين اشعار حماسی مرحوم حکيم ابوالقاسم فردوسی به نيکی فرهنگ برده داری ايران باستان را مينماياند. ابياتی از شاهنامه که گويای فرهنگ برده داری ايران باستان بوده اند بدين گونه منظوم شده اند:
اندرز کردن کيخسرو به ايرانيان‏:
همان بدره و برده و چارپای برانديشم آرم شمارش بجای
در بند انداختن بهمن زال را:
همان برده و بدره‏های درم ز مشک و ز کافور و ز بيش و کم
رزم کردن داراب با فيلپوس و به زنی گرفتن دخترش را:
ابا برده و بدره و با نثار دو صندوق پر گوهر شاهوار
آمدن شنگل با هفت پادشاه نزد بهرام گور ساسانی:
همان هديه‏ ها را که آورده بود اگر بدره و تاج و گر برده بود
سزا دادن کسری الانان و بلوچيان و گيلانيان را:
همه جامه و برده و سيم و زر گرانمايه اسبان بسيار مر
کشته شدن شير کپی بر دست بهرام چوبين:
فرستاد ده بدره گنجی درم همان بدره و برده از بيش و کم
بازگشتن رستم به جنگ اسفنديار:
هزارت کنيزک دهم خلّخی که زيبای تاج‏اند با فرّخی
البته اين ابيات فقط دست چين شده ای از ابيات شاهنامه ميباشد که مؤکد نظام برده داری در ايران باستان بوده.

پنجم: برده داری در دين زردشت
مباحث برده داری در منابع و متون دين زردشتی مورد تأييد واقع شده است. برای نمونه در بند نه فرورد چهار ونديداد ميگويد: «ای آفريننده ی جهان، ای مقدس بگو بدانم هرگاه شخص از انجام پيمان به ارزش يک انسان تخلف نمايد کدام اشخاص گرفتار وی خواهند بود؟ اهورامزدا پاسخ داد خويشان نزديک وی در مدت نهصد سال گرفتار گناه وی خواهند ماند»
مسلم در اينجا منظور دقيقا برده داريست. يعنی اگر کسی پيمانی را که ارزش يک انسان را دارا بوده بر هم زند از نزديکانش به مدت نهصد سال برده خواهند بود. همانگونه که در بندهای هفتم و هشتم فرورد چهار بر هم زدن پيمان به ارزش يک گاو بوده که مجازاتش گرفتار شدن خويشان به مدت هشتصد سال ميباشد. همچنين در بندهای سی و سه، سی و چهار و سی و پنج از آبان يشت يشت ها ميگويد:
« فريدون پسر آتبين از خاندان توانا در سرزمين چهار گوشه ورنا ، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند او را پيشکش آورد . . . و از وی خواستار شد : ای اردويسور آناهيتا ، ای نيک ، ای تواناترين ، مرا اين کاميابی ارزانی دار که من بر اژيدهاک پيروز شوم و هر دو همسرش سنگهوک و ارنوک را که برازنده نگاهداری خاندان و شايسته زايش و افزايش دودمان اند ، از وی بربايم . اردويسور آناهيتا او را کاميابی بخشيد»
در اينجا دقيقا اهورا مزدا اجازه ربايش همسر ديگری جهت برده نمودن را تا بدانجا به شخص ميدهد که برای چنين عملی شخص دست به دعا به درگاه اهورا مزدا بردارد.

ششم: برده داری در دين يهود و مسيحيت
در اين قسمت به آيات عهد قديم کتاب مقدس استناد می شود که پيروان يهود و مسيحيت بر آن متفق القول ميباشند. عهد قديم مصدر صدور برده داری ميباشد. آيات بکار گرفته شده پيرامون امضای برده داری اينچنين است:
«و اما غلامان و کنيزانت که برای تو خواهند بود، از امّت‌هايی که به اطراف تو می‌باشند، از ايشان غلامان و کنيزان بخريد و هم از پسران مهمانانی که نزد شما مأوی گزينند و از قبيله‌های ايشان که نزد شما باشند که ايشان را در زمين شما توليد کردند بخريد و مملوک شما خواهند بود و ايشان را بعد از خود برای پسران خود واگذاريد تا ملک موروثی باشند و ايشان را تا به ابد مملوک سازيد»
"عهد قديم، سفر لاويان، باب بيست و پنج، شماره چهل و پنج و چهل و شش"
اين دو آيه نشان ميدهد يهوديان و مسيحيان برای خود غلامان و کنيزانی داشته اند و همچنين از مردمان سرزمين های مجاور غلام و کنيز خريداری نمايند. عهد قديم برای يهود و مسيحيت تشريع ميکند که چگونه دزدان را به بردگی بگيرند.
« اگر دزدی، در رخنه کردن گرفته شود و او را بزنند به طوری که بميرد، بازخواست خون برای او نباشد. . . و اگر چيزی ندارد، به عوض دزدی که کرد، فروخته شود»
"عهد قديم، سفر خروج، باب بيست و دو، شماره دو و سه"
از ديگر عواملی که عهد عتيق برای برده شدن تشريع ميکند فقر است. عهد عتيق ميگويد شخص به جهت فقر ميتواند خود را بفروشد و در جامه بردگان در آيد. در اين صورت حتی همکيش بودن هم از داد و ستد جلوگيری نميکند.
« اگر برادرت نزد تو فقير شده خود را به تو بفروشد، بر او مثل غلام خدمت مگذار مثل مزدور و مهمان نزد تو باشد و تا سال بوبيل نزد تو خدمت نمايد»
"عهد عتيق، سفر لاويان، باب بيست و پنج، شماره سی و نه"

هفتم: برده داری در مسيحيت
در اين باب عهد جديد کتاب مقدس که احکام آن فقط مختص مسيحيان است نه تنها آيات ناسخ و ناهی آيات برده داری عهد عتيق نيامده بلکه، پولس قديس در نامه خود به افسسيان ذيل عنوان "غلامان و آقايان" چنين نوشته است:
«ای غلامان، آقايان بشری خود را چون مسيح با ترس و لرز، با ساده دلی اطاعت کنيد. نه به خدمت حضور مثل طالبان رضامندی انسان، بلکه چون غلامان مسيح که اراده خدا را از دل به عمل می آورند و به نيت خالص خدا را بندگی ميکنند نه انسان را. و ميدانند هرکس که عمل نيکو کند، مکافات آن را از خدا خواهد يافت، خواه غلام و خواه آزاد»
"عهد جديد، افسسيان، باب شش، شماره پنج الی نه"
در اينجا عهد جديد کتاب مقدس مسيحيان فرمانبری بردگان از اربابان را در رديف فرمانبری بندگان از خدا قلمداد نموده است. همچنين عهد جديد در تيموتائوس يک ذيل عنوان"راهنمايی در خصوص بيوه ها، کشيشيان و غلامان" چنين ميگويد:
«آنانی که غلامان زير يوغ ميباشند، آقايان خويش را لايق کمال احترام بدانند که مبادا نام و تعليم خدا بد گفته شود»
"عهد قديم، اول تيماتائوس، باب شش، شماره يک"
همچنين قديسان مسيحی نيز نه تنها در نفی و نهی برده داری برنيامدند بلکه، برده داری را ستودند. "سنت اگوستين" قديس شهير مسيحی بردگی را نوعی "کيفر خدايی" خوانده بود. موريس لانژله در اين مورد مينويسد: « بردگی به وسيلة سنت آگوستين، تنبيهی شناخته شد که از طرف عدالت برای گناه مقصّر در پيشگاه خداوندی تحميل گرديده است» (۱۹) همچنين "توماس آکويناس" از قديسان و فلاسفه بزرگ مسيحيت پيرامون برده داری بر اين اعتقاد است که: «درباره روابط برده و ارباب، احتياجی به قانون خاصّی از برای ارباب يا پدر خانواده نيست زيرا برده، مال خصوصی يک شخص يا خانواده است و قانون، راجع به نفع عمومی شهر يا امپراطوری است» (۲۰) ايضا کشيش معروف "جيمز هاکس" در کتاب "قاموس کتاب مقدس" مينويسد: « انجيل پاک حضرت مسيح نيز ابداً در خصوص اطلاق و آزادی غلامان سخن نرانده بلکه بالعکس، غلامان را به اطاعت آقايان و خوانين ايشان امر می‌فرمايد» (۲۱)
اين نوشتار به کنکاش نظام برده داری و آپارتايد در دوران معاصر نميپردازد. بر اين اساس بر همين مقدار بسنده ميکند که مکاتب فکری دنيای قديم چگونه برده داری را موجه و در راستای تحکيم آن جد و جهد مينمودند. باشد که با اين رهيافت خواننده در قسمت دوم مقاله با منظری گسترده بتواند نسبت برده داری از منظر اسلام را تحليل و فهم نمايد.

پايان قسمت اول

ـــــــــــــــــــــ
۱) http://www.dw.de/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8
۲) تاريخ تمدّن، اثر ويل دورانت، ترجمه فتح الله مجتبايی، بخش يونان باستان، ج۲، ص ۳۰۸، چاپ تهران.
۳) تاريخ تمدن، ج ۲، ص ۳۰۸ و ۳۰۹
۴) تاريخ تمدّن، ج ۲ف ص ۳۰۹
۵) بردگی، اثر موريس لانژله (از مجموعه: چه می‌دانيم؟)، ترجمه حبيب الله فضل اللهی، ص ۳۲، چاپ تهران.
۶) تاريخ تمدّن، ج ۳، ص ۳۹۳
۷) تاريخ تمدّن، ج ۳، ص ۴۰
۸) بردگی، اثر موريس لانژله، ص ۶۷
۹) بردگی، ص ۶۸
۱۰) جمهور، اثر افلاطون، ترجمه فوءاد روحانی، ص ۴۹۰، چاپ تهران
۱۱) بردگی اثر موريس لانژله، ص ۵۵
۱۲) تاريخ فلسفه، اثر ويل دورانت، ترجمه عبّاس زرياب خويی، ج ۱، ص ۱۱۹، چاپ تهران
۱۳) تاريخ فلسفه، ج ۱، ص ۱۱۱
۱۴) ايران در زمان ساسانيان، اثر آرتور کريستن سن، ترجمه رشيد ياسمیِ، ص ۲۴۰، چاپ تهران
۱۵) ايران در زمان ساسانيان، ص ۳۴۴
۱۶) ايران در زمان ساسانيان، ص ۳۵۸
۱۷) گاتاها کهن ترين بخش اوستا، ابراهيم پور داوود، انتشارات اساطير، ص ۱۰۸
۱۸) ايران در زمان ساسانيان، آرتور کرستين سن، ترجمه رشيد ياسمی، نشر دنيای کتاب، چاپ ششمف ص ۲۳۶-۲۳۷
۱۹) بردگی، اثر موريس لانژله، ص ۱۶
۲۰) بردگی، ص ۱۸
۲۱) قاموس کتاب مقّدس، اثر جيمزهاکس، ص ۵۹۰، چاپ تهران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016