داعش و اسلام (قسمت دوم) بردهداری از منظر اسلام، مازيار شکوری گيلچالان
بنا بر آنچه از ديدگاه اسلام ناظر بر بردهداری و قتال میباشد اينکه، آموزههای قرآن در تقابل و ناهی و نافی اعمال داعش و بوکوحرام بوده و میباشد. گويی باری ديگر اسلام میبايد بر محور توحيد مورد خوانش واقع و اعمال و رفتار خلاف اسلامی و ضدانسانی مسلمانان در ترازوی قرآن مورد نقد و بحث قرار گيرد
باسمه تعالی
دولت اسلامی شام و عراق با عنوان داعش همچون جريان بوکوحرام خود را حامل اسلام معرفی نموده و اعمال و رفتارش را برگرفته از فرامين و آموزه های اسلام خوانده. پاسخ ايدئولوگ های داعش به هفت پرسش در قبال به بردگی در آوردن زنان غير مسلمان و تعرضات جنسی به حريم آنان بهانه ای شد تا به مبحث برده داری در اسلام پردازش شود و اين قلم رنج بازگويی مبانی برده داری در اسلام را مورد تحليل و بازگشايی قرار دهد. از آنجا که مقدمه امر واجب واجب مينمود ضرورت آمد که اين قلم در قسمت اول مقاله با عنوان "پژوهشی در برده داری تاريخی" برده داری در ديگر مکاتب همچون، روم باستان، يونان باستان، ايران باستان، يهود، مسيحيت، زردشت و نظرگاه افلاطون و ارسطو را پيرامون اين پديده مورد واشکافی قرار دهد. اکنون پس از اين مقدمه واجب نوبت به تبيين اين واجب افتاده است.
مبارزه با برده داری و برده داری در اسلام
در مورد آداب و رسوم برده داری در ميان اعراب ما قبل اسلام اين اندازه کفايت ميکند که در دوران جاهلی اعراب با حمله به ديگر اقوام زنان و مردانشان را به تملک در می آوردند. حتی از ديگر طرق برده شدن آن بوده که اگر شخصی توان پرداخت وام و يا دين خود را نداشت به تملک ديگری در می آمد. همچنين شرط بندی و قمار از ديگر طرق برده شدن بود که شخص بازنده در جامه بردگی قرار ميگرفت. همچنين اعراب جاهلی کنيزان خود را به روسپيگری واميداشتند. شايد از اين جهت بود که اسلام در جهت دفاع از حقوق کنيزان در آيه شريفه سی و سوم سوره مبارکه نور ميگويد:
« وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَی ٱلۡبِغَآءِ»
« کنيزان را به زناکاری وامداريد»
اسلام در چنين شرايطی ظهور کرده و به آزادی و رهايی بردگان مبادرت ميورزد. در آن شرايط است که قرآن در سوره مبارکه بلد، آيات يازدهم الی سيزدهم مسلمين را خطاب قرار ميدهد:
« فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ وَمَآ أَدۡرَیٰکَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ فَکُّ رَقَبَةٍ»
« آدمی از گردنه گذر نکرده است و تو چه میدانی که گردنه چيست؟ بردهای را آزاد کردن است»
در اين آيات قرآن مجيد آزاد کردن بردگان را اگر نگوييم خود سعادت و عبور از گردنه که مانع سعادت انسان ميشود ميداند، حد اقل آن را ابزاری جهت عبور از اين گردنه ميداند. با اين پيام بود که مسلمين کوشيدند تا بردگان را آزاد نمايند. زيد ابن حارثه غلام خديجه آزاد شد و ابوبکر صديق اموالش را برای آزادی بردگان يعنی فَکُّ رَقَبَةٍ در طبق اخلاص نهاد. اما در چنين فضايی بود که اسلام يکی پس از ديگری راه های به تملک در آوردن انسان ها را مسدود ميکند. آنگونه که بر ما عيان شد مکاتب گوناگون پيش از اسلام يکی از راه های به اثبات رسيدن بردگی را زمانی ميدانستند که مقروض نتواند دين خود را ادا کند و در اين صورت خود به تملک دائن در می آمدند. اما اسلام با نص صريح خود اين قاعده ضد انسانی برده داری را از ميان برداشت. در اين باب قرآن با صراحت ميگويد:
« وَإِن کَانَ ذُوعُسۡرَةٖ فَنَظِرَةٌ إِلَیٰ مَیۡسَرَةٖۚ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ»
"بقره، دويست و هشتاد"
« اگروام گيرنده، تنگدست شود بايد تا هنگام فراخ دستی بدو مهلتی دهيد و در صورتيکه وام را ببخشيد برايتان بهتر است، اگر میدانستيد»
اسلام يکی از مصارف زکات و صدقات را در جهت آزادی بردگان تعيين نموده. برابر اين قانون مسلمانان به جهت خرج صدقات تشويق به خريد بردگان و آزاد ساختن آنها ميباشند. در اين باره قرآن در آيه شصتم سوره مبارکه توبه ميفرمايد ميگويد:
« إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِينِ وَٱلۡعَٰمِلِينَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِينَ وَفِی سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ فَرِيضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَکِیٞم»
«جز اين نيست که صدقات برای فقيران و مسکينان و کارگزاران آنست و برای کسانی که دلهايشان بايد جلب شود، و در راه آزادی بردگان و نيز برای وامداران و خرج کردن در راه خدا برای راهماندگان، تکليف واجبی از سوی خدا است، و خدا دانا و حکيم است»
مورد ديگر که اسلام در مورد برده داری با آن به مخالفت برخاست فروش فرزندان از سوی پدر بود. در اين باره قرآن حتی مهريه و کابين دختری را که به خانه بخت ميرود را در ملکيت پدر ندانسته و آن را مالی از اموال زنان ميداند. در اين باره در آيه شريفه چهارم سوره مبارکه نساء ميفرمايد:
« وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَکُمۡ عَن شَیۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَکُلُوهُ هَنِیٓٔٗا مَّرِیٓٔٗا»
« کابين زنان را به ايشان بدهيد که واجب است و اگر چيزی از آن را با رضای خاطر به شما بخشيدند در آن صورت، پاکيزه و گوارا آن را بخوريد»
آنچه به عنوان يکی از راه های تضمين برده داری در مکاتب فکری حامی برده داری مورد استناد واقع ميشد، برده شدن به عنوان مجازات جرم بوده. اما اسلام اين رسم را هم برانداخت. اسلام برای مجازات هر جرمی قاعده حقوقی تناسب مابين جرائم و مجازات ها را جاری و ساری ساخته است. بنا بر اين مجازات انواع سرقت در اسلام مشخص بوده و شخص به جهت مديون بودن به تملک ديگری در نمی آيد. مسلم مجازات سرقت حدی قطع يد است و مابقی سرقت ها يا استرداد مال و يا عين و يا . . . در مابقی جرائم هم اسلام اجازه نداده مجرم به تملک ديگری در آيد.
در اسلام برده کيست؟
پس از مبارزه و تضعيف فرهنگ برده داری در اسلام بايد به اين مهم پرداخته شود که در اسلام برده داری چيست و چگونه است. آنچه در اسلام موجبات برده شدن را فراهم مينمايد يک پديده است و آن هم جنگ. اما آيا اسلام هرگونه جنگی را تجويز مينمايد؟ در اين مورد ميبايد به يک نکته توجه داشته باشيم و آن اينکه، در نظر فقهای اسلامی دو گونه جهاد ترسيم شده است.
جهاد ابتدايی: که در اين جهاد مسلمان ها به بهانه دعوت کفار به اسلام مهاجم بوده اند. اين رأی رأی غير مشهور در ميان فقها بوده و مغاير متن صريح آيات قرآن ميباشد.
جهاد تدافعی: اين جهاد نظر تمامی فقها بوده و در شرايطی وجوب ميابد که مسلمين به جهت باورهای اسلاميشان مورد تهاجم کفار قرار گرفته باشند.
جهاد و قتال در سپهر کتاب الله
نگاهی وحدت گونه به آيات شريفه قرآن در باب جهاد و قتال با کفار و مشرکين بازگو کننده تحريم جهاد ابتدايی حتی در زمان رسول گرامی اسلام ميباشد. قرآن در تحريم جهاد ابتدايی و تجويز جهاد تدافعی ميفرمايد:
«وَقَاتِلُواْ فِی سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یُقَاتِلُوکُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَلِکَ جَزَاء الْکَافِرِينَ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَی الظَّالِمِينَ»
بقره/ صد و نود الی صد و نود و سه
«و بکشيد در راه الله کسانی را که ميکشند شما را و اما تعدی نکنيد همانا الله تعدی کنندگان را دوست نميدارد و هر کجا بر آنان دست يافتيد آنان را بکشيد و همان گونه که شما را از موطنتان بيرون کردند بيرونشان کنيد چرا که فتنه از قتل بد تر است. در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنيد مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند آنان را بکشيد که کيفر اينچنين کافرانی چنين است. پس اگر بازايستادند البته الله آمرزنده مهربان است. با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه ای نباشد و دين برای الله است پس اگر دست برداشتند عداوت نکنيد جز در برابر ظالمان»
اين آيات مسلمين را:
اول: از تعدی و تجاوز در جنگ به گونه ای عام و از شروع به جنگ به گونه ای خاص باز ميدارد. دوم: در شرايطی قتال را جايز ميداند که مسلمين مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته و در مقام دفاع مشروع بر آيند.
سوم: جواز قتل کفاری را که مسلمانان را مورد تهاجم و قتل قرار داده اند صادر ميکند.
چهارم: اخراج کفاری را که مسلمانان را به جهت عقيده از ديارشان رانده اند را مجاز دانسته.
پنجم: مسجد الحرام را محل امن و پناه کفار مهاجم قرار داده و مسلمين را از قتلشان در آن مکان بر حذر داشته الا اينکه آنان در مسجد الحرام حرمت نگاه نداشته و خون مسلمانان را بريزند.
ششم: اگر کفار متجاوز از جنگ باز ايستادند بر مسلمانان واجب است از تعدی و قتال باز ايستند.
مسلم نتيجه آيات فوق حرمت جهاد ابتدايی و جواز جهاد تدافعی را به همراه دارد.
اسير و برده در اسلام
اسلام تمامی راه های به برده گرفتن انسان ها را مسدود نمود الا اسيرانی که در جنگ های مشروع يعنی جهاد تدافعی به اسارت مسلمانان در می آمدند. مسلم هنوز که هنوز است اسرای جنگی بخشی از آزادی و اختيار خود را در اسارتگاه ها از دست داده و ميدهند. اسلام نيز برای اسرای جنگی که به مسلمانان تعدی روا داشته اند حدود و قوانينی وضع نموده است. در اين باره قرآن متذکر ميشود:
« مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَیٰ حَتَّیٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِيدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَکِيمٞ»
انفال / آيه شريفه شصت و هفت
« برای هيچ پيامبری روا نيست که اسيرانی داشته باشد برای آنکه در زمين چيره شود، شما بهره دنيا را خواهانيد ولی خدا سرای بازپسين را برايتان میخواهد و خدا عزّتمند و حکيم است»
در اين آيه قرآن، پيامبران را از گرفتن اسير برای نيل به هدف برتری جويی منع نموده است. همچنين به اسارت در آوردن افراد به جهت بهره و سود دنيوی نکوهش و تحريم شده است.
همچنين قرآن مجيد ميفرمايد:
«فَإِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ کَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّیٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّیٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَا»
محمد ص/ آيه شريفه چهارم
«هنگامی که در جنگ با کافران روبرو شديد، گردنهايشان را بزنيد تا چون آنها را درهم شکستيد، بندها را محکم کنيد. پس از آن، يا بر اسيران منت نهيد و آزادشان سازيد يا تاوان بگيريد و رهاشان کنيد تا اينکه جنگ، بارهای سنگين خود را فرو نهد»
در آيه شريفه فوق قرآن مجيد دو راه را جهت برخورد با اسرای جنگی طرح نموده و تصميم با خود مسلمين ميباشد. يا مسلمين ميتوانند اسرا را بی دريافت تاوان رها کنند و يا اينکه در ازای دريافت تاوان اسرا را رها سازند. بنا بر اين آزادی اسرا حد اقل با دريافت تاوان بر مسلمانان واجب است و اگر اسرا و يا وابستگان آنان مايل به پرداخت تاوان نبودند در اسارت مانده و غلام مسلمين ميشوند.
برابر آنچه قرآن به عنوان اولين منبع تشريع برای مسلمانان به مسلمين و داعش اجازه نميدهد تا به غير مسلمانانی که به مسلمانان حمله نکرده اند آنها را به اسرات در آورده و به برده گی بگيرند.
رفتار با بردگان در اسلام
در اسلام رفتار با برده گان نيز به گونه يک هندسه منظم و منسجم طراحی شده تا همواره حقوق بردگان مورد تعدی و خدشه قرار نگيرد. به گونه مثال اگر غلام يا کنيزی مرتکب فحشا شود قرآن جزايش را نيم جزای شخص آزاد ميداند. در اين باب آيه شريفه بيست و پنجم سوره مبارکه نساء ميگويد:
« فَإِنۡ أَتَیۡنَ بِفَٰحِشَةٖ فَعَلَیۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَی ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِ»
« اگر کنيزان، کار زشتی آوردند، پس بر ايشان کيفری نيم کيفر زنان آزاد مقرّر است»
در قسمتی ديگر از آيه شريفه بيست و پنجم سوره مبارکه نساء زنانی را که به اسارت مسلمين در آمده اند و سرپرستی نداشته اند تا بی بها يا با پرداخت بها آزاد گردند به جهت زندگی اجتماعی و شخصيتی نه تنها تحقير ننموده بلکه، هم تراز با زنان و مردان مسلمان قرار داده و ازدواج با آنان را جايز شمرده است. در بخشی از آيه شريفه بيست و پنجم سوره مبارکه نساء در اين مورد ميخوانيم:
«وَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ مِنکُمۡ طَوۡلًا أَن یَنکِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُم مِّن فَتَیَٰتِکُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِکُمۚ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ فَٱنکِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ مُحۡصَنَٰتٍ غَیۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖ...»
«هر کس از شما توانگری ندارد که با زنان آزاد و با ايمان زناشويی کند، پس، از آنچه که مالک شدهايد از کنيزان مؤمن همسر گيريد. خدا به ايمانتان داناتر است و شما وابسته به يکديگريد. پس آنان را با اجازة کسانشان به همسری برگزينيد و کابين آنها را چنانکه رسم است بدهيد در حالی که زنانی پاکدامن باشند نه آلوده دامن و رفيقگير...»
اين فراز از آيه دقيقا:
اول: کامجويی از کنيزان را منحصر به عقد نکاح و ازدواج ميکند. حتی صاحبان اين کنيزان نيز حق تعدی و تجاوز جنسی به کنيزان را نداشته و فقط در صورت عقد نکاح ميتوانند از کنيزان بره جنسی بجويند. " أَن یَنکِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُم مِّن فَتَیَٰتِکُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ" دقيقا اشاره به حصر کامجويی در عقد نکاح و شروع زندگی زناشويی دارد.
دوم: درعقد نکاح با کنيزان کابين و مهر حق کنيز بوده و مالک يا هر شخص ديگر که کنيز را به عقد خود در می آورد بايد مهر يا کابين را به کنيز پرداخت نمايد. " لِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ مُحۡصَنَٰتٍ" دقيقا اشعار به همين حقوق کنيزان داشته و نشانگر آن است که کنيز در برابر صاحب از حق و حقوق و شخصيت برخوردار ميباشد.
حال با چنين نصوص صريح و گويايی آيا داعش اجازه تعدی و حمله به غير مسلمين را داشته؟؟؟ آيا قرآن مجاز ميداند که محاربان و مفسدان داعش زنان غير مسلمان را به عنوان برده مورد تجاوز جنسی قرار دهند؟؟؟
بنا بر آنچه از ديدگاه اسلام ناظر بر برده داری و قتال ميباشد اينکه، آموزه های قرآن در تقابل و ناهی و نافی اعمال داعش و بوکوحرام بوده و ميباشد. گويی باری ديگر اسلام ميبايد بر محور توحيد مورد خوانش واقع و اعمال و رفتار خلاف اسلامی و ضد انسانی مسلمانان در ترازوی قرآن مورد نقد و بحث قرار گيرد.
پايان