شنبه 27 دی 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

روشنفکر جهان سوم همانند جامعه‌اش عقب‌مانده است! اختر قاسمی

اختر قاسمی
در روزهای اخير شاهد بوديم که برخورد برخی روشنفکران ايرانی به مسئله ترور روزنامه‌نگاران فرانسوی طوری بوده که حتی حاضر شدند به بهانه دفاع از اعتقادات مردم در کنار تروريست‌ها قرار بگيرند ولی از آزادی بيان، دست‌آوردهای دنيای مدرن که قرن‌ها برايش تلاش کردند، دفاع نکنند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هر بار که اتفاقی در جهان رخ می‌دهد و برخورد جامعه روشنفکری ايرانی با آن پديده را دنبال می‌کنم، بيشتر به اين جمله‌ی زيبا در بالا که روشنفکر جهان سوم را تعريف می کند، پی می‌برم! مسعود بهنود اشتباه نگفت که: «روشنفکر ايرانی بدون فرهنگ شيعه تعريف ندارد»!

وقايع اخير و برخورد برخی روشنفکران ايرانی به پديده‌های اخير دنيا نشان‌دهنده نگاه عقب‌مانده و نگاه ضدتمدن و ضدغرب در جامعه روشنفکری ايرانی‌ست! ابتدا به نگاه داريوش آشوری متفکر و انديشمند ايرانی در باره‌ی روشنفکر جهان سومی که می گويد:

«روشنفکر جهان غرب با روشنفکر جهان سومی متفاوت است. روشنفکر غربی توليدکننده انديشه و روشنفکری ما مصرف‌کننده آن است. به همين جهت است که پس از شهريور ۱۳۲۰ به دام ايدئولوژی‌های سياسی می‌افتد و تمام سعی خود را بر مبارزات ضد امپرياليستی مصروف می‌گرداند...».

آشوری می‌گويد روشنفکری بعد از شهريور ۲۰ تمام گناهان عدم پيشرفت را به گردن غرب می‌انداخت و صرفا نگاه ضد امپرياليستی داشت. با این حال آشوری معتقد است روشنفکری امروزه دوباره به سوی مدرنيته بازگشت کرده و به نگاه کردن به خودش مشغول شده و می‌گويد: «پيش از اين ما هيچ وقت به خودمان برای يافتن عيب‌مان نگاه نمی‌کرديم و هميشه دنبال گناهکار و مقصر در بيرون می‌گشتيم.»

اما وقتی تفسير و تحليل‌های روشنفکران ايرانی را در حوادث اخير می‌خوانيم می‌بينيم که چگونه هنوز نگاه غالب روشنفکر ايرانی همان نگاه ضد امپرياليست و در واقع ضد تمدن است!

در روزهای اخير شاهد بوديم که برخورد برخی روشنفکران ايرانی به مسئله ترور روزنامه‌نگاران فرانسوی طوری بوده که حتی حاضر شدند به بهانه دفاع از اعتقادات مردم در کنار تروريست‌ها قرار بگيرند ولی از آزادی بيان، دست‌آوردهای دنيای مدرن که قرن‌ها برايش تلاش کردند، دفاع نکنند!

برخورد جديدتر را از برخی زنان به اصطلاح روشنفکر و فمینيست ايرانی شاهدیم که به قانون جديد دولت فرانسه مبنی بر این‌که از اين پس برای صدور ويزا به زنان کشورهای مسلمان ارائه عکس رنگی بدون حجاب لازم است، اعتراض کرده‌اند. آن‌ها زير لوای دفاع از حقوق بشر و حق حجاب زن مسلمان به اين تصميم اعتراض می‌کنند و آن را توهين به زن مسلمان می‌دانند!

از اين دوستان می‌پرسم آيا توهين و نقض حقوق بشر بخش عظيمی از زنان ايرانی و زنان مسلمان که هيچ اعتقادی به حجاب ندارند، نيست که ساليانی‌ست بايد حجاب اجباری داشته باشند؟ آيا توهين و نقض حقوق بشر زن غيرمسلمان نيست که بايد برای ورود به ايران کاملاً پوشش اسلامی داشته باشد؟ چرا جوامع اسلامی حق دارند بر اساس معيارهای اسلامی خود تصميم بگيرند ولی جوامع غيرمسلمان حق ندارند بر اساس معيارهای فرهنگی، اجتماعی و سياسی جامعه خود تصميم بگيرند؟ جوامع غيرمسلمان بايد مجبور به رعايت حقوق مسلمانان شوند ولی جوامع مسلمان نه؟ به قول دوستی «عجب ملت جالبی هستيم ما، نه تنها می‌خواهيم تن به قوانين عصر حجر در مملکت خودمان بدهيم، بلکه از مملکت‌های ديگر هم می‌خواهيم قوانين ما را در کشور خودشان رعايت کنند» ضمن اينکه اين حرکت دولت فرانسه در راستای مبارزه با تروريسم اسلامی است. کما اينکه در آخرين ترور و کشتار در پاريس يک دختر جوان مسلمان هم دست داشت و طبيعی‌ست که شناخت اين تروريست‌ها با حجاب امکان‌پذير نخواهد بود و اين حق آن‌هاست که از منافع ملی خود دفاع کنند.

اين نگاه تداوم همان نگاه روشنفکرانی‌ست که به بهانه مبارزه با امپرياليسم از خمينی مرتجع و جانی دفاع کردند، با او هم‌سو شدند و در کشتار مردم همراهی کردند. همان نگاهی که به زنان آزاده ايرانی در اعتراض به حجاب اجباری در سال ۵۸ فاحشه گفتند و صدای او را خفه کردند تا زنان را به بند بکشند.

اين نوع نگاه روشنفکر جهان سومی خوره‌ای‌ست در جامعه روشنفکری ما که هر بار خود را به بهانه‌ای رو می‌کند.

اين نوع روشنفکر ايرانی فراموش می‌کند که دمکراسی ره‌آورد همين تمدن و غرب و سرمايه‌داری و يا امپرياليسم است! آن‌ها از تمام دست‌آوردهای مدرن و دمکرات غرب استفاده کرده و ادعا می‌کنند حامی دمکراسی‌اند، در حالی‌که به عناوين مختلف همانند دفاع از حقوق بشر و احترام به عقايد و... به غرب و تمدن و دمکراسی فحاشی می‌کنند.

برای شناخت بيشتر به اين نوع نگاه روشنفکر جهان سومی می‌توان به کتاب‌ها و نوشته‌های حامد عبدالصمد، نويسنده مصری مراجعه کرد. او نه تنها مورد حمله مسلمانان واپسگرا قرار می‌گيرد بلکه حتی از جانب روشنفکران غير مسلمان نیز تهدید می‌شود.

او در کتاب «زوال جهان اسلام» می‌گويد: «آری، واقعاً آدم اين احساس را دارد که بسياری از روشنفکران مسلمان در اروپا مانند اسلام‌شناس سوئيسی، طارق رمضان، از بيماری "رشک هولوکاست" در رنج هستند. آن‌ها از هر فرصتی بهره می‌جويند تا وضعيت کنونی مسلمانان در اروپا را با وضعيت يهوديان اروپا در سده‌ی نوزدهم يا حتا دوره‌ی رايش سوم مقايسه کنند. بسياری از همين روشنفکران تلاش می‌کنند تا مورد اين "شهيد حجاب‌دار"* را به ابزاری برای هرس کردن آزادی عقيده در غرب تبديل کنند و جلوی نقد اسلام را نيز در اين جا بگيرند.»

ــــــــــــــــــــ
* اشاره به قتل یک زن مصری به‌دست یک جوان روسی - آلمانی در دادگاهی در شهر درسدن آلمان که جهان عرب و مصر سوء استفاده‌ی فراوانی از این موضوع به عنوان اسلام‌ستیزی در غرب کردند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016