گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
27 آذر» قهرمان واترپولوی ايران به همراه همسر جوانش در تصادف رانندگی کشته شد، چه کسی پاسخگوست؟ اختر قاسمی17 تیر» گفتوگوی اختر قاسمی با منصور بختیار درباره مصاحبه اخیر نوه شاپور بختیار در فرانسه
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! روشنفکر جهان سوم همانند جامعهاش عقبمانده است! اختر قاسمیدر روزهای اخير شاهد بوديم که برخورد برخی روشنفکران ايرانی به مسئله ترور روزنامهنگاران فرانسوی طوری بوده که حتی حاضر شدند به بهانه دفاع از اعتقادات مردم در کنار تروريستها قرار بگيرند ولی از آزادی بيان، دستآوردهای دنيای مدرن که قرنها برايش تلاش کردند، دفاع نکنند!
هر بار که اتفاقی در جهان رخ میدهد و برخورد جامعه روشنفکری ايرانی با آن پديده را دنبال میکنم، بيشتر به اين جملهی زيبا در بالا که روشنفکر جهان سوم را تعريف می کند، پی میبرم! مسعود بهنود اشتباه نگفت که: «روشنفکر ايرانی بدون فرهنگ شيعه تعريف ندارد»! وقايع اخير و برخورد برخی روشنفکران ايرانی به پديدههای اخير دنيا نشاندهنده نگاه عقبمانده و نگاه ضدتمدن و ضدغرب در جامعه روشنفکری ايرانیست! ابتدا به نگاه داريوش آشوری متفکر و انديشمند ايرانی در بارهی روشنفکر جهان سومی که می گويد: «روشنفکر جهان غرب با روشنفکر جهان سومی متفاوت است. روشنفکر غربی توليدکننده انديشه و روشنفکری ما مصرفکننده آن است. به همين جهت است که پس از شهريور ۱۳۲۰ به دام ايدئولوژیهای سياسی میافتد و تمام سعی خود را بر مبارزات ضد امپرياليستی مصروف میگرداند...». اما وقتی تفسير و تحليلهای روشنفکران ايرانی را در حوادث اخير میخوانيم میبينيم که چگونه هنوز نگاه غالب روشنفکر ايرانی همان نگاه ضد امپرياليست و در واقع ضد تمدن است! در روزهای اخير شاهد بوديم که برخورد برخی روشنفکران ايرانی به مسئله ترور روزنامهنگاران فرانسوی طوری بوده که حتی حاضر شدند به بهانه دفاع از اعتقادات مردم در کنار تروريستها قرار بگيرند ولی از آزادی بيان، دستآوردهای دنيای مدرن که قرنها برايش تلاش کردند، دفاع نکنند! اين نگاه تداوم همان نگاه روشنفکرانیست که به بهانه مبارزه با امپرياليسم از خمينی مرتجع و جانی دفاع کردند، با او همسو شدند و در کشتار مردم همراهی کردند. همان نگاهی که به زنان آزاده ايرانی در اعتراض به حجاب اجباری در سال ۵۸ فاحشه گفتند و صدای او را خفه کردند تا زنان را به بند بکشند. اين نوع نگاه روشنفکر جهان سومی خورهایست در جامعه روشنفکری ما که هر بار خود را به بهانهای رو میکند. اين نوع روشنفکر ايرانی فراموش میکند که دمکراسی رهآورد همين تمدن و غرب و سرمايهداری و يا امپرياليسم است! آنها از تمام دستآوردهای مدرن و دمکرات غرب استفاده کرده و ادعا میکنند حامی دمکراسیاند، در حالیکه به عناوين مختلف همانند دفاع از حقوق بشر و احترام به عقايد و... به غرب و تمدن و دمکراسی فحاشی میکنند. برای شناخت بيشتر به اين نوع نگاه روشنفکر جهان سومی میتوان به کتابها و نوشتههای حامد عبدالصمد، نويسنده مصری مراجعه کرد. او نه تنها مورد حمله مسلمانان واپسگرا قرار میگيرد بلکه حتی از جانب روشنفکران غير مسلمان نیز تهدید میشود. او در کتاب «زوال جهان اسلام» میگويد: «آری، واقعاً آدم اين احساس را دارد که بسياری از روشنفکران مسلمان در اروپا مانند اسلامشناس سوئيسی، طارق رمضان، از بيماری "رشک هولوکاست" در رنج هستند. آنها از هر فرصتی بهره میجويند تا وضعيت کنونی مسلمانان در اروپا را با وضعيت يهوديان اروپا در سدهی نوزدهم يا حتا دورهی رايش سوم مقايسه کنند. بسياری از همين روشنفکران تلاش میکنند تا مورد اين "شهيد حجابدار"* را به ابزاری برای هرس کردن آزادی عقيده در غرب تبديل کنند و جلوی نقد اسلام را نيز در اين جا بگيرند.» ــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|