پنجشنبه 16 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

خامنه‌ای ماشين ترور را فعال می‌کند، مازيار شکوری گيل‌چالان

مازيار شکوری گيل‌چالان
به نظر می‌رسد ديکتاتور فقيه ايران دستور فعال شدن مجدد ماشين ترور در خارج از مرزهای کشور را صادر کرده است. گويی تا مدتی بعد بايد در انتظار شنيدن صدای تفنگ‌ها و شليک گلوله‌های تروريسم ولايی باشيم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



باسمه تعالی

ترور، تروريست و تروريسم از جمله واژگانی ميباشند که در جای جای ادبيات سياسی روز جا خوش کرده اند. اينکه پديده ترور از چه زمانی به تاريخ يا حد اقل ادبيات سياسی معاصر رسوخ کرده از دستور بحث کنونی خارج است.اما پديده ترور محتاج به تعريف و تبيين است از اين جهت به گونه عام ترور را قتلی گفته اند که با اگيزه های سياسی روی داده و مقتولين يا شخصيت های سياسی بوده اند و يا به گونه ای مرتبط با حوزه سياست. از چنين منظری آنچه بسيار حائز اهميت بوده و راهگشا اينکه، امروزه تروريست به عنوان يک حرفه بر کسانی اطلاق ميشود که همواره عامليت اجرای ترور را به عنوان يک شغل برگزيده اند. با اين بيان راه برای تبيين تروريسم نيز هموار شده است. چرا که تروريسم را ميبايد به عنوان مکتبی فکری در نظر آورد که همواره در ساختار های ذهنی و فکری قدرت محور تئوريزه و مشروع شمرده می شود. مسلم اينکه مکتب فکری تروريسم آنگاه که در اختيار قدرت محوران قرار ميگيرد از جهان ذهن به جهان عين و از حوزه نظر به حوزه عمل تسری ميابد. در چنين شرايطی است که تروريسم علاه بر مکتب قبيح فکری به ساختار و نظام مبدل می شود. بنا بر اين نظام هايی با چنين تفکری، چه در جايگاه حکومت قرار گيرند و چه مخالف آن به تربيت و اجير نمودن تروريست ها می پردازند تا همواره از آنان در جهت اعمال پديده ترور بهره جويند. ديگر عبارت اينکه، در چنين حالتی ترور نه تنها يک پديده بلکه، يک صنعت ميباشد. به هر روی تروريسم به عنوان نظام سياسی با اعمال ترور توسط تروريست های خود به اهدافی در جهت منافع خود دست ميابد. حذف رقبا و مخالفان از صحنه سياسی و ايجاد رعب و وحشت در ميان مابقی رقبا و مخالفان از اين دست منافعی است که تروريسم بدان دست ميابد. نتيجه اينکه در مکتب تروريسم رکن اساسی آن است که مبنای ايدئولوژيک و سياسی جهت نائل آمدن به مقاصد سياسی و ايجاد رعب و وحشت در آن نهفته باشد. حال قتل بسياری از حکام و شخصيت های سياسی که با اهداف ايدئولوژيک و ايجاد رعب و وحشت جهت مقاصد سياسی صورت نگرفته باشد از حيطه ترور و تروريسم خارج بوده و با بررسی های حقوقی ميتواند مشروع يا نامشروع قلمداد شود، مانند اينکه شخصی حاکمی را نه به جهت تضاد عقيده و مقاصد سياسی بلکه به جهت انتقام حتی در خفا به قتل برساند. البته قضاوت و حکم در مورد چنين قتل هايی که خارج از تعريف ترور ميباشند را به علم حقوق واگذار ميکنيم و در آن مورد قلم نمی فرساييم. اما بر کدامين علت اين قلم را نيت آن بوده تا راجب تروريسم حکومتی نکاتی را بيان دارد؟

اول: اين قلم پس از خبر پيروزس حسن روحانی به عنوان رئيس جموری رژيم ولايت فقيه ايران که برايند انتخاباتی نمايشی فر فرمايشی بود در نوشتاری با عنوان "اصلاح طلبان، روحانی و خط و نشان رهبر" بر اين عقيده و بود و هست که جمهوری اسلامی با شعار تعامل و تعادل سعی در ايجاد روابط ديپلوماتيک با دول غربی داشته و از ديگر سود طبق روال و تجربه حيات خود سرکوب منتقدان و مخالفان در داخل و ترور مخالفان در خارج را به ظهور خواهد رساند. گويی اکنون نشانه های اعلام علنی ترور مخالفين خارج نشين رژيم با مقاله درج شده روزنامه کيهان که منعکس کننده نظرات و تصميمات رهبر جمهوری اسلامی ست نمايان شده و می شود. کيهان در مورخه يازدهم بهمن ماه در مقاله ای با عنوان "اراجيف رسانه ای" به قلم حامد سعادتی به تئوريزه کردن ترور قلم بدستان خارج نشين پرداخته و گويی خبر از تصميم علی خامنه ای در اين راه داده است.

دوم: علی خامنه ای در يکم بهمن ماه اخير در پی ترور روزنامه نگاران نشريه شارلی ابدو در فرانسه با گلوله های تروريست های اسلامی در نامه ای خطاب به جوانان غربی از آنها خواسته بود تا همواره حساب اسلام را از تروريست ها جدا کنند. ديکتاتور فقيه ايران در اين نامه چنين نوشته بود:
«اصراری ندارم که شما قرائت من يا ديگر قرائت ها از اسلام را بپذيريد. چيزی که از شما می خواهم اين است: اجازه ندهيد اين پويايی و حقيقت موثر در دنيای امروز با احساسات و پيش قضاوت ها در اختيار شما قرار بگيرد. به آنان اجازه ندهيد که با دو رويی، تروريست های مزدورشان را به عنوان نمايندگان اسلام معرفی کنند»

گويی علی خامنه ای با نگاشتن چنين نامه ای قصد بر اين داشت تا خود را از مضان اتهام تروريست بودن رهانيده و چهره ای دگر گونه از خود بر مخاطبان ارائه نمايد. اما ديری نپاييده که کيهان نشينان تهران به عنوان منعکس کننده آرا و تصميمات او پرده از نياتش برداشته اند. خامنه ای با عنوان ولی مطلقه در رأس ديکتاتوری ايران اتخاذ کننده تمامی تصميمات بوده و هست. بی شک تئوريزه کردن ترور در کيهان انعکاس تصميم اتخاذ شده او و اخطاری به مخالفان و منتقدان رسانه ايش بوده و ميباشد.

سوم: رژيم فقاهتی ايران در پرونده خود ترور های بسيار درون مرزی و برون مرزی را جای داده است. اکنون با انتشار چنين مقاله ننگينی آنچه به تمام و کمال عيان می شود اينکه، ترور های برون مرزی دهه هفتاد که صدور رأی دادگاه فدرال آلمان مبنی بر محکوميت جانباختگان ميکونوس و بسياری از ترور های خارج کشور و ترور های درون مرزی با عنوان قتل های زنجيره ای را به خود گرفته دقيقا از رأس هرم جمهوری اسلامی سرچشمه ميگرفته. آنچه مسلم به و متقن است اينکه وقتی حکومتی اينچنين در عيان و علن به تئوريزه نمودن ترور مخالفان قلم به دست خود همت روا می دارد پردازنده و مروج تروريسم در ميان مسلمين جهان بوده. به اينکه سلف علی خامنه ای يعنی روح الله خمينی چگونه ترور را در ميان مسلمانان ترويج و شيوع بخشيد در مقاله ای با عنوان "تروريسم اسلامی از ديکتاتوری فقيه تا اردوگاه غرب" به واسطه اين قلم پرداخته شده است.

چهارم: کيهان نشينان با استناد به آيات شريفه شصتم الی شصت و دوم سوره مبارکه احزاب به تئوريزه نمودن و توجيه ترور قلم بدستان مخالف حکومت استبداد دينی بر آمده اند. اين آيات شريفه ميگويند:
«لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِينَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا مَلْعُونِينَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا» « اگر منافقان و کسانی که در دلهايشان مرضی هست و شايعه‏ افکنان در مدينه باز نايستند تو را سخت بر آنان مسلط می‏کنيم تا جز مدتی اندک در همسايگی تو نپايند از رحمت‏ خدا دور گرديده و هر کجا يافته شوند گرفته و سخت کشته خواهند شد»

متأسفانه طبق روال ايادی دکتاتور فقيه به تحريف آيه شريفه پرداخته و به مناسبت اجرايی نمودن نيات شيطانی خود بما انزل الله را به ديگر گونه ارائه نموده اند. کيهان نشينان به سياق آيات سوره مبارکه احزاب را تعمدا مکتوم نموده و آيات شريفه شصتم و شصت و يکم را مجزا و در فقدان بستر کلی سوره مورد سوء استفاده قرار داده اند. آيات شريفه نهم، دهم، چهاردهم و پانزدهم همين سوره مبارکه به خوبی شرايط جنگی و تعدی کفار و عهد شکنی منافقان را نشان ميدهد. بنا بر اين آيات مورد استناد کيهان نشينان ميبايد در چنين بستری مورد تحليل و بررسی قرار گيرند.

آيات نهم و دهم سوره مبارکه احزاب ميفرمايند:
«َيا اَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا إِذْ جَاؤُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» « ای کسانی که ايمان آورده‏ايد نعمت‏ خدا را بر خود به ياد آريد آنگاه که لشکرهايی به سوی شما آمدند پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهايی که آنها را نمی‏ديديد فرستاديم و خدا به آنچه می‏کنيد همواره بيناست هنگامی که از بالای سر شما و از زير پای شما آمدند و آنگاه که چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايی نابجا می‏برديد»

اين آيات دقيقا با لفظ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ نشان از آن دارد که لشکری از کفار به مسلمانان حمله و تعدی کرده اند. همچنين آيات چهاردهم و پانزدهم همين سوره مبارکه ميفرمايند:
«وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِيرًا وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولًا» « و اگر از اطراف مدينه مورد هجوم واقع می‏ شدند و آنگاه آنان را به ارتداد می‏خواندند قطعا آن را می‏پذيرفتند و جز اندکی در اين کار درنگ نمی‏کردند. با آنکه قبلا با خدا سخت پيمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند و پيمان خدا همواره بازخواست دارد»

اين آيات پيمان شکنی منافقان مدينه را بازگو نموده و به اين مهم اشاره دارد که منافقان مدينه به تعهدی که پيش از اين با مسلمين مدينه امضا نموده بودند متعهد نبوده و با شکستن عهد و پيمان قاعده حقوقی معاهدات را نقض کرده و در صدد خيانت بر آمده اند. در چنين شرايطی ست که آيات شريفه شصتم و شصت و يکم سوره مبارکه احزاب چنين حکمی را صادر کرده است. مضافا با تمام اين تفاسير کلام الله چنين برخوردی با منافقان را و شايعه پراکنان را مشروط به آن نموده که از اعمال سخيف خود باز نمانده باشند.

حال آيا شرايط جنگ و هجوم لشکر قلم بدستان بر بيت ديکتاتور فقيه جامه عمل پوشيده که حضرات اين چنين با تحريف آيات الهی ترور را تئوريزه ميکنند و قصد تعدی بر قلم و قلم بدستان را دارند؟

پنجم: اين اولين بار نيست که ايادی فقيه ديکتاتور با تحريف کلام الهی به ناحق ترور مخالفان و منتقدان را تئوريزه ميکنند. پيش از اين نيز انديشه ترور به بهانه جهاد مقدس توسط مدرسين و طلاب حکومتی فيضيه تئوريزه و از پشت تريبون های حکومتی در دسترس تروريست های وابسته به بيت رهبری قرار ميگيرد. آيه الله محمد تقی مصباح يزدی از روحانيون حکومتی رژيم فقيه در ايران شهره است به تئورسين خشونت در صحنه سياسی و مذهبی ايران. او مستمرا به تئوريزه کردن خشونت اصرار می ورزد. مصباح يزدی در پيش خطبه های نماز جمعه مرداد سال هفتاد هشت گفته بود:
«بايد آن چنان مجهز باشيد که دشمن از شما بترسد. من به کسانی که با ادبيات عرب آشنا هستند توصيه می‌کنم که ببينند معادل ارهاب در زبان‌های خارجی چيست؟ اگر من بگويم فردا روزنامه‌ها تيتر می‌کنند که فلانی طرفدار تروريسم است. به هر حال در قرآن ما دستور غلظت و ارهاب داريم، برای چه کسی؟ برای کسانی که منطق سرشان نمی‌شود، راه را برای هدايت پيغمبر باز نمی‌کنند، آگاهانه و از روی عناد با اسلام می‌جنگند، با اينها نمی‌شود گفت که شما به دين خودتان ما هم به دين خودمان، بياييد با هم دوستانه و مسالمت آميز زندگی کنيم…بايد درشتی و خشونت شما را لمس کنند»

گويی مصباح يزدی نيز تعمدا و يا به جهالت به تحريف کلام الهی پرداخته بود. گويی او هيچگونه علم و آشنايی به لسان عرب و واژگان قرآنی نداشت. چرا که واژه "ارهاب" در زمان نزول وحی در لسان عرب به معنی خوف استعمال می شده و امروز با گذشت زمان و دگرگونی لسان عرب معنی ترور بر اين واژه حمل می شود.

ششم: تروريسم کيهانی قلم بدستان را در حکم منافق قلمداد نموده و حال آنکه شرايط و خصوصيات منافق و اخلاق نفاق در قرآن به تفصيل بيان شده است. منافق بر کسی اطلاق می شود که دو رويی پيشه کرده و به دروغ در گفتار با عقيده ای و در رفتار خلاف آن عمل نمايد. حال آنکه قلم بدستان مخالف و منتقد ديکتاتور فقيه در عيان ولايت او را باطل دانسته و فرياد بر ابطال آن بر آورده اند. در ثانی با اين وصف منافقان را ميبايد در ميان کيهان نشينان و متملقان دور و حوالی علی خامنه ای جست نه در ميان قلم بدستان مخالف ديکتاتور فقيه. مضاف بر اين آيه شريفه صد و يکم سوره مبارکه توبه ميفرمايد:
«وَمِمَّنْ حَوْلَکُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَی النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَی عَذَابٍ عَظِيمٍ» «و برخی از اعراب‏ که پيرامون شما هستند منافقند و از ساکنان مدينه نيز عده‏ای بر نفاق خو گرفته‏ اند تو آنان را نمی ‏شناسی ما آنان را می‏شناسيم به زودی آنان را دو بار عذاب می‏کنيم سپس به عذابی بزرگ بازگردانيده می‏ شوند»

اين آيه حتی رسول الله را مخاطب قرار داده و ميگويد اطراف تو منافقانی هستند که تو آنان را نمی شناسی اما ما آنان را می شناسيم. واقعا دستگاه منافق پرور ديکتاتور فقيه چگونه می خواهد منافقين را بشناسد در حالی که رسول الله برخی از آنان را نمی شناسد؟؟

هفتم: به هر روی به نظر ميرسد ديکتاتور فقيه ايران دستور فعال شدن مجدد ماشين ترور در خارج از مرز های کشور را صادر کرده است. گويی تا مدتی بعد بايد در انتظار شنيدن صدای تفنگ ها و شليک گلوله های تروريسم ولايی باشيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016