گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 اسفند» تسليت گفتن يا نگفتن؟ مسئله اين است، حميد فرخنده20 بهمن» حکم مفتی، حميد فرخنده
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دیوار کوتاه سانسور در ایران٬ حمید فرخندهپیشرفت تکنیک فیلم برداری از جمله در تلفن های همراه نیز نه تنها سال هاست توانسته تا حد زیادی سانسور رسمی خبری را بشکند، بلکه به اشخاصی مانند جعفر پناهی، علیرغم حکم ممنوعیت رسمی ایشان از فیلم سازی، این امکان را داده که همچنان فیلم بسازند و حتی قادر باشد در فستیوال های جهانی فیلم نیز شرکت کنند.
در این میان اگر قانون گذاران متناسب با شرایط زمان در پی اصلاح و تعدیل یا تغییر قوانین و مقررات محدود کننده آزادی بیان و قلم نباشند، نظام حاکم گرچه هزینه بدنامی سانسورگری و قوانین محدود کننده خویش را می پردازد، اما با داس کُند سانسورش نه چندان در این عرصه موفق است و نه مقررات محدود کننده اش چندان رعایت می شود. در ایران اکنون مدت هاست به موازات گسترش شبکه های ماهواره ای و نشر دیجیتالی، علیرغم محدودیت های رسمی، کنترل حاکمیت بر آزادی بیان و قلم یا تصویر بتدریج کاهش یافته است. "بحث بعد از مرگ شاه"، کلامی که در آستانه انقلاب گاه به طعنه و زمانی از سر کم آوردن در استدلال از سوی برخی از مردم خطاب به بحث کنندگان جلوی دانشگاه تهران گفته می شد. بعد از مرگ شاه اما بحث سیاسی آزاد کلا به محاق رفت. 36 سال بعد از پیروزی انقلاب، کتاب ممنوع "نگاهی به شاه" نوشته عباس میلانی پرفروش ترین کتاب در کتابفروشی ها و دستفروشی های جلو دانشگاه است که به شکل افست در دسترس خریداران قرار می گیرد. بنا به آمار غیر رسمی تیراژ فروش این کتاب بالای صد هزار نسخه است، آن هم در کشوری که بازار کتاب چندان پررونق نیست. در محافل دانشگاهی و مطبوعاتی نیز بازار نقد این کتاب گرم است. از سوی دیگر شکست مسئولین در جنگ با دیش های ماهواره و شبکه های اجتماعی نیز سال هاست به واقعیتِ جامعه ایران تبدیل شده است. سخنان اخیر علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد گویای جنگ و گریز بی حاصلی است که سال هاست از سوی نیروی انتظامی دنبال می شود. او گفت: "نه می توانیم تمام دیش های ماهواره را از روی بام ها جمع کنیم و نه می شود شبکه های اجتماعی را به طور کامل بست، هر جا دیش های ماهواره را جمع کردیم، دو روز بعد دیش ها برگشت و انگار فقط برای کار و کاسبی نصّاب ها دیش ها را جمع می کنیم." پیشرفت تکنیک فیلم برداری از جمله در تلفن های همراه نیز نه تنها سال هاست توانسته تا حد زیادی سانسور رسمی خبری را بشکند، بلکه به اشخاصی مانند جعفر پناهی، علیرغم حکم ممنوعیت رسمی ایشان از فیلم سازی، این امکان را داده که همچنان فیلم بسازند و حتی قادر باشد در فستیوال های جهانی فیلم نیز شرکت کنند. در عرصه موسیقی نیز اگر هنوز علیرغم مجوز وزارت ارشاد گاه با دخالت روحانیون قشری و تندرو از برگزاری برخی کنسرت ها جلوگیری می شود، موزیک زیر زمینی ایران نیز به حیات خود ادامه می دهد و از طریق سی دی های غیرمجاز، اینترنت و شبکه های اجتماعی در دسترس علاقمندان قرار می گیرد. زمانی بود که سانسور واقعا مانع رسیده شدن صدا و نظر مخالفان حکومت یا نیروهای سیاسی اپوزیسیون ایران به هموطنان خود در داخل کشور می شد یا حداقل محدودیت جدی در این راه ایجاد می کرد. اما چندین سال است که به مدد رونق شبکه های ماهواره ای و بین المللی فارسی زبان و ارتباطات دیجیتالی آنها می توانند صدای خود را به مردم حتی در دور افتاده ترین روستاهای کشور نیز برسانند. البته طبعتا معضل نبود آزادی سیاسی در ایران و عدم امکان فعالیت آزادانه احزاب منتقد و مخالف موضوع و مشکل مهم دیگری است که نمی تواند با شنیده شدن صدا و پخش نظر از طریق شبکه های ماهواره ای یا اینترنت جبران شود. البته اینکه گذشتن از دیوار کوتاه سانسور در داخل کشور می تواند هزینه هایی دربرداشته باشد بحث دیگری است. هرچند این هزینه ها نیز به لحاظ افزایش وسیع کاربرانی که سانسور و محدویت های رسمی را دور می زنند، عموما کمتر از هزینه پریدن از دیوار بلند سانسور است. قانون گذاران یا وزارتخانه های مسئول در ایران از این وضعیت و غیرقابل اجرا بودن بسیاری از قوانین محدود کننده مانند قانون ممنوعیت ماهواره باخبرند، اما اقدامی برای لغو یا تغییر و تعدیل آنها انجام نمی دهند. در جنین وضعیتی عدم لغو یا اصلاح چنین قوانینی به مضحکه شدن آن قانون و وضع کنندگان آن می انجامد و مسئولان هم چوب را می خورند هم پیاز .در این میان حرمت قانون خوب و قانونگرایی نیز در جامعه تضعیف می گردد و فرهنگ دورویی تقویت می شود. همچنین ماموران انتظامی و ضابطان قضایی را دن کیشوت وار به جنگ آنتن های ماهواره و فضای مجازی فرستادن باعث خدشه دار شدن وجهه ماموران اجرای قانون در نزد مردم می شود. اعتبار و وجهه ای که در بسیاری عرصه ها برای تامین امنیت شهروندان بدان نیاز است. اگر لغو کامل سانسور در ایران کنونی خواستی آرمان گرایانه باشد، اما لغو قانون ماهواره و تعدیل قانون ممیزی کتاب و نشریات یا بازبینی نحوه صدور مجوز ساخت فیلم خواستی است که اگر مسئولین مربوطه اندکی درایت نشان دهند همه از آن سود می برند، نوعی برد-برد داخلی. اول اینکه قانون گذاران هر روز نگران عدم اجرای قوانیی نخواهند بود که حتی درمیان خانواده های اغلب آنان کسی آنها را رعایت نمی کند. ثانیا کاربران، یعنی بخش عظیمی از مردم از لغو و اصلاح این قوانین خشنود می شوند. و نهایتا نیروهای انتظامی و دستگاه های مربوطه امکانات، انرژی و اعتبار خود را صرف مبارزه در عرصه هایی می کنند که امنیت واقعی شهروندان را افزایش دهد. مسئولانی که سیاست برد-برد در مذاکرات هسته ای با کشورهای خارجی را می پذیرند، چرا از برد-برد با مردم خود در داخل رویگردان باشند؟ Copyright: gooya.com 2016
|