دوشنبه 17 فروردین 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

قراردادی يکجانبه بر عليه ايران، مصاحبه هافينگتون پست با ابوالحسن بنی صدر (۱)

ابوالحسن بنی صدر
برخی از جناح ها ممکن است اميد داشته باشند گرمای ناشی از اين قرارداد ناقص بتواند موجب تقويت نيروهای ميانه رو شود. اما با توجه به طبيعت اين رژيم، امر آسانی نيست. زيرا اين رژيم قدرت امريکا را محور سياست داخلی و خارجی خود کرده است. در نتيجه هر نوع عادی سازی رابطه با آمريکا رژيم را با بحران هويت در رابطه با علت وجودی خود روبرو خواهد ساخت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ورلد پست: نهايتا ماراتن مذاکرات بر سر فعاليت های هسته ای ايران در قالب " برنامه عمل مشترک جامع" به بار نشست. در ايران هم جشن و شادی خودجوش مردم را در خيابان ها شاهد بوديم. آيا اين شادی قابل توجيه است؟
ابوالحسن بنی صدر:
اول بايد بگويم "برنامه عمل مشترک جامع" يکطرفه است. چرا؟ در حالی که ايران متعهد شده به مسئوليت هايش عمل کند، گروه ۵+۱ و اتحاديه اروپا تنها تعهد کرده اند که تحريم ها را تعليق، و نه لغو، کنند. حتی اين تعهد به لغو تحريم ها نيز مشروط به آن است که ايران طی ۲۰ سال آينده به بازرسی های کاملا مداخله گرانه آژانس بين المللی اتمی تن در دهد. اين آنها هستند که حرف آخر را ميزنند و با تهديد دائمی برقراری تحريم ها ايران را تحت کنترل خود خواهند داشت. برای پنهان نگهداشتن اين واقعيت هاست که رسانه های رژيم حاکم در ايران با دستکاری در ترجمه اين توافقنامه در صدد هستند که آنرا يک پيروزی بنمايانند.
بخشی از علت شادمانی مردم در خيابان ها همين ترجمه غلط (توافقنامه) به فارسی است. مثلا رسانه های دولتی در ايران چنين به مردم ايران گفته اند که تحريم ها فورا برداشته می شوند. آقای ظريف به عوض استفاده از کلمه "تعليق" برای تحريم ها، که در توافق آمده ، کلمه "متوقف" شدن را بکار برده است.
بخش ديگری از دلايل شادمانی مردم احساس رهائی از فشار جمعی ناشی از ترس از خطر حمله نظامی است. با اين همه شعف و شادمانی که در اين رابطه ديدم بسيار کمتر از شعف و شادمانی مردم پس از پيروزی های تيم ملی فوتبال ما بود ، که خود بسيار گويائی دارد.

ورلد پست: شما مدتهاست که برعليه حمله نظامی به ايران و نيز بر عليه تحريم های اقتصادی ، که تنها به مردم عادی صدمه ميزنند، سخن گفته ايد. اما آيا اين توافقنامه ، لااقل از ديد منافع ملی، و عليرغم هر کمبودی که ممکن است داشته باشد، گامی مثبت نيست؟
بنی صدر:
اول بايد بگويم که من به اصطلاح "منافع ملی" باور ندارم چرا که در چارچوب سيستم سياسی امروز ايران اين اصطلاح تنها منافع گروه های حاکم معنی ميدهد. در عوض من از "حقوق ملی" صحبت ميکنم که حقوق و منافع همه ايرانيان را بطور عمومی در نظر ميگيرد. وقتی از اين زاويه به اين توافق بنگريم در دراز مدت آنچه برای ايران باقی ميماند تکنولوژی و تاسيسات تحقيقاتی کهنه و متروکه است در حاليکه بقيه جهان به پيشرفت خود ادامه ميدهد. عوض آنکه اين وضعيت کاهنده و تهديد آميز را، که بازرسان بين المللی بايد تصميم بگيرند در آينده ايران با برنامه هسته ای تحليل رفته خود چه ميتواند انجام دهد يا انجام ندهد، خيلی بهتر می بود که هم اکنون تمامی تاسيسات غنی سازی را کاملا تعطيل می کردند تا پايان يافتن تحريم ها بلافاصله رقم می خورد.
چرا آيت الله خامنه ای اين سياست را اختيار نکرد؟ زيرا آقای خامنه ای نه جاذبه و نه شجاعت رهبر پيشين ، آيت الله خمينی ، رادارا ميباشد. وی جرئت انچام اينکار را نداشت زيرا در آن صورت برای همگان آشکار ميشد که توسعه اقتصادی ايران در واقع فدای سياست های مصيبت بار هسته ای آقای خامنه ای، که تا بحال صدها ميليارد دلار هزينه داشته است، گشته است.
بهترين راه پايان دادن به اين بحران مراجعه مستقيم به مردم ايران با بيان حقيقت چرائی شروع فعاليت های هسته ای بود که سپاه پاسداران تصميم گرفت برای تبديل شدن به قدرت برتر منطقه برنامه ساخت بمب اتمی را مخفيانه در پيش بگيرد، که خود آقای خامنه ای در سال ۲۰۰۳ آنان را مجبور به متوقف ساختن آن کرد. در صورت آگاهی مردم ايران از اين واقعيت های تاريخی اين امکان وجود داشت که از توقف کامل فعاليت های هسته ای حمايت کنند. اما توضيح ريشه های ايجاد اين بحران برای مردم می توانست موجب آن نيز بشود که ملت ايران کفايت آقای خامنه ای و دستيارانش را در رابطه با رشد قدرت سپاه پاسداران در همه امور دولت به زير سوال ببرند. ازاين جهت است که به عوض گشايش در جامعه ايرانی، آقای خامنه ای ترجيح داده است به خواسته های (قدرت های خارجی موسوم به ) ۵+۱ تن دهد تا قدرت نظام بر پا بماند.

ورلد پست: تاثير اين توافق بر منطقه و رقابت های منطقه ای چه خواهد بود؟
بنی صدر:
جنگ در يمن و ظهور ائتلاف منطقه ای به رهبری عربستان بر عليه ايران، که از پاکستان و افغانستان تا مصر و شيخ نشينان خليج فارس و ترکيه را در بر ميگيرد، به ما ميگويد که رژيم ايران خود را در منطقه منزوی کرده است. تلاش رژيم ايران برای توسعه "کمربند شيعه" با "ائتلاف سنی" با حمايت سربسته اسرائيل مقابل شده است. سياست های امپراطورسازی رژيم تهران، از سوی ديگرانی که در آرزوی امپراطوری های خود می باشند ، مورد چالش قرار گرفته است. و اين تقابل دولت ايران را در محاصره برخوردهای دائمی ، که بنظر غير قابل گريز نيزميباشند، قرارداده است.
اما دولت آمريکا از يکسو ميداند که عربستان سعودی جبهه مقدم ايدئولوژيک و مرکز مالی سازمان های تروريستی مانند داعش و القائده است، و از سوی ديگر از رابطه سربسته ميان دولت های عربستان سعودی و اسرائيل، که منافعشان در منطقه بطور فزاينده ای از منافع آمريکا فاصله می گيرند، آگاه است. در اين چارچوب، اين احتمال وجود دارد که شايد آمريکا با حمايت از رژيم ايران در صدد تغيير موازنه قدرت در منطقه باشد. اما چنين سناريوئی تنها زمانی ممکن است قابل تحقق باشد که دولت ايران نيز خود را به (سياست های) آمريکا نزديک سازد.

ورلد پست: آيا کاهش تنش ها، که توافق لوزان می تواند نشانه ای از آن باشد، موجب تقويت نيروهای ميانه رو که خواستار پايان دادن به انزوای ايران هستند نمی شود؟
بنی صدر:
برخی از جناح ها ممکن است اميد داشته باشند گرمای ناشی از اين قرارداد ناقص بتواند راه را برای تحقق سناريوئی از اين دست بگشايد. اما با توجه به طبيعت اين رژيم، امر آسانی نيست. زيرا اين رژيم قدرت امريکا را محور سياست داخلی و خارجی خود کرده است. در نتيجه هر نوع عادی سازی رابطه با آمريکا رژيم را با بحران هويت در رابطه با علت وجودی خود روبرو خواهد ساخت.
از نگاهی بلند مدت تر، توافق لوزان بدون ترديد اين احساس را در ميان ايرانيان زنده می کند که باز هم اين رژيم کشور را در چنين وضعيت پرمخاطره ای قرار داده است. از انقلاب ۱۳۵۷ به اين سو اين سومين بار است که اين رژيم بحران های سياسی را تا نقطه شکست ادامه ميدهد.
اولين بحران، که من اطلاعات دست اول از آن دارم، بازی خطرناکی بود که با اشغال سفارت آمريکا در تهران، آزادی گروگان ها و ماجرای "سورپرايز اکتبر"، که موجب انتخاب ريگان به رياست جمهوری آمريکا شد، صورت گرفت. بحران دوم در رابطه با جنگ ايران و عراق بود که رژيم تهران در حالی که ميتوانست در سال های ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ از موضع قدرت به جنگ پايان بخشد آن را تا شکست کامل در سال ۱۹۸۸ ادامه داد.
با توجه به عدم مشروعيت عمومی دولت ايران و نيز اصرارش بر عدم به رسميت شناختن حقوق مردم ايران، باز هم بايد شاهد بحران های تازه باشيم. تنها در صورتی ميتوان از بروز بحران های جديد پيشگيری کرد که جامعه مدنی ايران وارد فضای سياسی کشور گردد و حقوق فردی و ملی خود را خواستار شود.

ــــــــــــــــــــــــ
(۱) Huffington Post/03.04.2015
http://www.huffingtonpost.com/2015/04/03/bani-sadr-iran-nuclear-deal_n_7001336.html?utm_hp_ref=world


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016