گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 بهمن» تلاش تندروهای رژيم برای شکست ديپلماسی در مذاکرات هستهای، بهروز بهبودی1 بهمن» تضمين معامله هستهای با ايران چيست؟ بهروز بهبودی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آزادی ملت برای جشن و شادی، اما فقط برای سه ماه، بهروز بهبودیآن روز که گرد و غبار موضوع خانمان براندازی هستهای و قرارداد آن بر زمين بنشيند و مردم ما هنوز بتوانند به اين شادی ادامه بدهند، معلوم خواهد شد که اين رژيم تا چه اندازه به آزادی و حق مسلم آنها برای "داشتن يک زندگی معمولی و آرام مانند ساير مردم دنيا" پايبند است
رژيم جمهوری اسلامی در پی ماجراجويی برنامه هستهای نيمه مخفی خود که تا کنون صدها ميليارد دلار هزينه برداشته، اقتصاد کشور را به ويرانی و ورشکستگی کشانده و ميهن ما را در جهان منزوی ساخته است، براستی در تمامی طول حيات خود مردم ما را از داشتن يک زندگی انسانی و آرام محروم نگاه داشته است. با اين حال، اين محروميتها تنها در اثر برنامه اتمی رژيم نبوده، بلکه به نگاه قرون وسطايی اين رژيم به مقوله زندگی انسانی باز میگردد. مردم در کشورهای غربی احتمالاً به خاطر اخبار ناخوشايندی که هر روز به علت وجود يک حکومت واپسگرا در کشور ما از آن به خارج درز میشود نسبت به ميهن و مردم ما نگاه کوته نظرانهای داشته باشند. اما غرور ملی ايرانيان و آرزوهای تاريخی آنها برای کسب آزادی و پيشرفت و همزيستی مسالمت آميز با جهان هيچگاه در زير ستم رژيم مذهبی حاکم از بين نرفته است. عليرغم اين، محروم کردن ايرانيان از حق حيات در شادی و سرکوب ابتدايیترين حقوق انسانی و دموکراتيک آنها، اموری که در مغرب زمين جزو بديهیترين عناصر زندگی انسانی است، بخشی لاينفک از طبيعت ساختاری و ايدئولوژيکی جمهوری اسلامی میباشد. آيتالله خمينی بنيانگذار اين رژيم مشخصاً بارها اعلام کرده بود که بقا و مشروعيت جمهوری اسلامی از ادامه غمگساری و گريه و عزاداری مردم تامين میشود. با اينکه سياستهای سرکوبگرانه حکومت فرقی ميان اجزای جامعه ايرانی از ميان اقليتهای قومی و مذهبی نمیگذارد، در عين حال بيشترين قربانيان اين سرکوبها از ميان زنان آزاده و هنرمندان و فرهنگ سازان ميهن پرست ايرانی بودهاند. نفرت کورکورانه سردمداران حکومت از مظاهر فرهنگ غربی و جهان آزاد، هر گونه معاشرت ميان زنان و مردان را از ديد روابط غير متعارف و جنسی میبيند و آن را با «ولنگاری و فساد» برابر میداند. درست در همان روزی که خبر توافق لوزان ميان تهران و قدرتهای جهانی اعلام شد، معاون وزير ورزش رژيم اعلام کرد که از اين پس زنان ايرانی اجازه خواهند يافت تا در سالنهای ورزشی حضور يابند. با اين حال وی اضافه کرد که اين موضوع شامل حضور در استاديومهای ورزشی روباز و فوتبال که در آن مرد و زن در کنار هم باشند نمیشود. اين يعنی محروم کردن بيش از ۴۰ ميليون زن ايرانی از حق ديدن يک مسابقه فوتبال ساده حتی اگر در کنار برادر و شوهرشان بنشينند! مردم جهان در ماه نوامبر گذشته با حيرت به خبر دستگيری و زندانی شدن غنچه قوامی دختر شجاع ايرانی روبرو شدند زيرا وی سعی کرده بود همراه با تعداد ديگری از هواداران حقوق زنان برای ديدن يک مسابقه واليبال ميان ايران و ايتاليا وارد يک سالن ورزشی بشود که همه تماشاچيان آن مرد بودند. غنچه پس از طی ۵ ماه اسارت در سختترين شرايط در زندانهای مخوف سياسی رژيم، سرانجام هفته گذشته مورد «عفو» قرار گرفت ولی تا دو سال از خروج از ايران محروم مانده است. پيش از آن نيز در تابستان سال گذشته ماجرای شرم آور دستگيری و شکنجه دختران و پسران جوان ايرانی در رسانههای جهان منعکس شد که با خواندن و رقصيدن با آهنگ «هپی» و ضبط و پخش آن در روی شبکههای اجتماعی لحظاتی از عمر جوان خود را به شادی گذرانده بودند. امری که در رژيم جمهوری اسلامی با خطر زندان و شلاق خوردن روبرو میشود. از وقوع انقلاب اسلامی تا امروز زنان ايرانی حق خوانندگی نداشتهاند. اين تعضيقات غيرانسانی نخست هر گونه خوانندگی زنان را به طور کلی ممنوع میکرد اما با تشکيل گروههای آواز زيرزمينی و گسترش آنها که سياست حاکم را به چالش میکشند و تقاضای طبيعی همگانی، رژيم ناچار شده است قوانين ارتجاعی خود در اين زمينه را اندکی تخفيف داده و فعلاً به خوانندگی زنان برای زنان تن در داده است. در افکار پوسيده آخوندهای مرتجع حکومتی صدای زنان «شهوت برانگيز» است و باعث فساد در جامعه میشود. روزی نيست که خبر حمله اوباش سرکوبگر رژيم به مراسم و کنسرتهای جوانان که بر مبنای فطرت انسانی برای ساعتی شادکامی و دوری از مصائب آفريده رژيم دور هم جمع میشوند به گوش نرسد. ايرانيان از خبر موفقيت تحسين برانگيز فيلمسازان و هنرپيشگان خود در خارج کشور در فستيوالهای مهم بينالمللی هم شادمان و هم شگفت زده میشوند که چگونه برخی از آنها حتی اجازه فعاليت هنری در داخل کشور خود را هم به خاطر مخالفت آنها با سياستهای فرهنگی رژيم ندارند. رژيم جمهوری اسلامی با جلوگيری از شادمانی و اميد مردم ما در حقيقت از همبستگی آنها بر حول آرزوهای مشترک که میتواند به منبع اتحاد و مخالفت با حکومت منجر شود جلوگيری میکند. شادی و اميد مشخصههای برتر انسانها نسبت به ساير موجودات زنده هستند. اين دو عامل اصلی ادامه حيات و زندگی در جوامع بشری را از آنها گرفتن با محروم کردن آنها از نفس انسان بودن برابر است. و اين همان ايدئولوژی پوسيده و ارتجاعی حکومت در نگاه آن به مردم از دريچه استبداد ولايت فقيه است. رژيم جمهوری اسلامی احتمالاً ناخواسته به مردم ما اين اجازه را داده است که در خيابانهای کشور به پايکوبی و شادمانی و جشن برخيزند تا تصاوير آنها را به عنوان حمايت از سياستهای خود به جهان مخابره کند. اما، آن روز که گرد و غبار موضوع خانمان براندازی هستهای و قرارداد آن بر زمين بنشيند و مردم ما هنوز بتوانند به اين شادی ادامه بدهند، معلوم خواهد شد که اين رژيم تا چه اندازه به آزادی و حق مسلم آنها برای «داشتن يک زندگی معمولی و آرام مانند ساير مردم دنيا» پايبند است. Copyright: gooya.com 2016
|