سه شنبه 25 فروردین 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

"اسلام برابری جنسيتی را عامل ظلم به زن می‌داند"


رضا غلامی

رئيس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در نشست کارکنان دبيرخانه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده گفت: اسلام برابری جنسيتی را عامل ظلم به زن می‌داند.

به گزارش خبرگزاری مهر، مشروح سخنرانی حجت الاسلام والمسلمين دکتر رضا غلامی رئيس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در نشست کارکنان دبيرخانه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده که صبح امروز ۲۴ فروردين ماه در تهران برگزار شد، از نظر شما می گذرد.

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، الصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الطيبين الطاهرين و لعنه الله علی اعدائهم اجمعين.

قبل از ورود به بحث، جا دارد خدمتتان تبريک عرض کنم ميلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا(س) و همچنين هفته زن را و اجازه می خواهم برای تبرک جلسه حديثی را از حضرت صديقه طاهره(س) نقل کنم. حضرت می فرمايند: «من أصعد الی الله خالص عبادته، أهبط الله عزوجل إليه أفضل مصلحته» يعنی کسی که عبادت های خاصلانه خود را به سوی خدا بفرستد، پرودگار متعال، برترين مصلحت خودش را به سوی او خواهد فرستاد. در اينجا، عبادت فقط نماز و روزه و امثالهم نيست بلکه هر عملی که انسان برای تقرب به خدای متعال انجام می دهد را شامل می شود؛ لکن روی عمل خالص تأکيد شده است يعنی آن عملی که خالی از ريا باشد، خالی از خودنمايی باشد، خالی از عُجب باشد؛ فقط رضايت خداوند مد نظر انسان باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


حضرت می فرمايند، اگر اين اتفاق افتاد، متقابلاً خداوند عزوجل، بهترين مصلحت را برای آينده فرد در نظر می گيرد. يعنی زندگی او را به سمت بهترين نوع از سعادت و خوشبختی هدايت می کند. ما که قادر به تشخيص بهترين مصلحت خودمان نيستيم. اگر همه علماء عالم هم جمع شوند نمی توانند به طور قطع بهترين مصلحت را برای کسی مشخص کنند و فراتر از اين، اگر هم فرضاً بتوانند، کل قدرتمندان عالم را جمع کنند نمی توانند خارج از اراده الهی، کسی را به آن بهترين مصلحت برسانند، پس اگر عبادت خالصانه داشته باشيم، خداوند کاری ميکند که انسان به افضل مصحلت خود برسد. انشا الله که توفيق عبادت خالصانه دائمی به همه ما عنايت شود. توجه داشته باشيد که خود اين توفيق عبادت خالصانه مستمر هم بايد از ناحيه خداوند به انسان اعطاء شود که حضرت اميرالمؤمنين (ع) در فرازهای پايانی دعای شريف کميل از خداوند مسألت می کنند.

خوب، بعد از ذکر اين حديث گران بهاء، چند نکته را متناسب با وقتی که دارم حضورتان عرض می کنم:

نکته اول اينکه، ما حقيقتاً از ستم به زن از سوی غرب به ستوه آمده ايم. تا کی قرار است با استفاده ابزاری از جسم زن، کرامت انسانی او لگدمال شود؟ تا کی قرار است زنان وسيله ای برای اعمال کثيف هوس بازان و راهی برای پر کردن جيب سرمايه داران غربی باقی بماند؟ اخيراً آماری در رسانه ها منتشر شد که فوق العاده غم بار بود و آن اينکه، سالانه ۲ ميليون زن در دنيا به بردگی جنسی گرفته می شوند و عمده اين ها، دوران بردگی خود را در کشورهای اروپايی سپری می کنند. آيا اين ۲ ميليون زن حقوق انسانی ندارند؟ آيا مجامع بين المللی نبايد برای رها شدن صدها هزار زن از بردگی در کشورهای غربی کاری بکنند؟

موضوع بعدی، کشتار و شکنجه وسيع و فجيع زنان و کودکان به ويژه طی ده- پانزده سال گذشته در منطقه خاورميانه است. شما ببينيد، از بعد از حادثه مشکوک يازده سپتامبر که امريکايی ها و متحدان اروپايی شان به بهانه مقابله با ترورسيم به خاورميانه لشگرکشی کردند تا الان، چه تعداد زن و کودک بيگناه بوسيله سلاح های کشتارجمعیِ همين غربی ها جان خود را از دست داده اند؟ در عراق، در افغانستان، در پاکستان، و همچنين در حملات وحشيانه رژيم صهيونيسيتی به لبنان و غزه، يا حملات تروريستی داعش به سوريه و عراق و هم اکنون نيز در حمله رژيم متجاوز و جنايتکار سعودی به يمن؟ سئوال ما از مجامع بين المللی مدعیِ حقوق بشر و حقوق زنان و کسانی که موضوع خشونت عليه زنان را دنبال می کنند اين است که مگر اين دهها هزار زن و کودکی که به فجيع ترين شکل ممکن کشته يا شکنجه شده اند، انسان نبوده اند؟ مگر حق حيات نداشته اند؟ به چه حقی اين ها مستقيماً توسط غربی ها يا غير مستقيم توسط ايادی آنها در منطقه کشته و شکنجه روحی يا جسمی شده اند؟ جالب است که تا امروز حتی يکی از گروه های فعال غربگرا در ايران که دائماً عليه کشور ما با مجامع به ظاهر بين المللی قهوه می خورند، يک بيانيه ساده هم در محکوميت اين کشتارها و شکنجه ها صادر نکرده اند!

موضوع سوم، موضوع برابری جنسيتی است که دوباره اين روزها بحث آن از سوی گروه های غربگرا و فمنيستی مطرح شده است. ملاحظه بفرماييد، بر اساس معارف اسلامی، برابری جنسيتی ظلم به زن است. اينکه زن و مرد را در يک سطح قرار دهند و حقوق اضافی زن نسبت به مرد را ناديده بگيرند، اين لطف به زن نيست، اين ظلم بیّن به زن است. لذا تا زمانيکه علماء روشنفکر و انقلابی در صحنه هستند، کسی در جمهوری اسلامی زير بار چنين ستم بزرگی به زنان نمی رود. ما از قبل هم گفته ايم، قاطبه زنان مسلمان و مؤمن مدافع عدالت جنسيتی هستند و حاضرند برای مطالبه آن مبارزه هم بکنند. البته اين را بايد برای عموم زنان و دختران به درستی تبيين کرد. بايد همه بدانند غربی ها به اسم تساوی جنسيتی چگونه کرامت انسانی زن را از بين می برند.

موضوع چهارم که می خواهم در اين جا به آن اشاره کنم، بحث اشتغال است. همه می دانند که اسلام با اشتغال زنان مادام که نقش همسری و مادری او و همچنين عفت او لطمه نخورد موافق است. بعضی از زنان نيز با حفظ نقش همسری و مادری اشتغال بيرون از منزل دارند و موفق نيز هستند. يعنی معتقد نيستيم که جمع اين دو ممکن نيست. بله ممکن است، ولی همه نمی توانند. برای بعضی از زنان مطلقه، بيوه و امثالهم نيز اشتغال غيرقابل اجتناب است يعنی برای امرار معاش خودشان و فرزندانشان چاره ای جر کار کردن در بيرون خانه ندارند. با اين حال، سئوال ما اين است که برای امنيت اخلاقی زنان شاغل در محيط های کاری چه فکری شده است؟ آنهايی که در محل کار خود مورد اذيت و آزار قرار می گيرند چه کار کنند؟ آيا فکری برای حمايت از آنها شده است؟ برای زنانی که امروز در محل کار خود تحت استفاده ابزاری قرار می گيرند و از آنها مشابه مانکن برای جلب مشتری سوء استفاده می شود چه فکری شده است؟ برای زنانی که به خاطر زن بودن، حقوق و دستمزد آنها مطابق قانون پرداخت نمی شود و اگر اعتراض کنند به راحتی اخراج می شوند چه فکری شده است؟ برای زنانی که مرخصی زايمان طبق قانون به آنها داده نمی شود و اگر اعتراض کنند به سادگی اخراج می شوند چه فکری شده است؟ آيا نبايد قبل از کوبيدن دائم به طبل اشتغال زنان و سهم بندی نامعقول و ضد شايسته سالاری در اين زمينه، به فکر حمايت همه جانبه از زنان شاغل بود؟

موضوع پنجم من، مربوط به آسيب های اجتماعی می شود که بخش مهمی از آسيب ديدگان زن هستند. واقعاً انسان وقتی مطلع می شود که هر روز اين تعداد طلاق در کشور اتفاق می افتد از عمق جان می سوزد. يا وقتی مطلع می شود تعداد قابل توجهی از دختران، علی رغم سن بالا و حتی تحصيلات مناسب، امکان ازدواج پيدا نکرده اند و با اين وضع معلوم نيست پيدا بکنند، به شدت متأثر می شود. اينکه تعداد قابل توجهی زن و دختر داريم که به دليل از دست دادن شوهر، بيماری شوهر يا زندانی شدن او، در گذراندن زندگی حداقلی يعنی خوراک و پوشاک با مشکل جدی روبرو هستند، به شدت افسرده می شود. اين ها چيزهايی است که بايد مسئولان البته با کمک مردم و تشکل های مردمی برای آن زودتر فکری بکنند. اين ها چيزهايی نيست که بتوان از کنارشان به سادگی عبور کرد. نبايد تا زمانيکه چنين مشکلات بزرگی در کشور وجود دارد، دغدغه بعضی مسئولان ما حضور زنان در استاديوم های ورزشی و امثالهم باشد. نمی توان قبول کرد، فقط چيزهايی از سوی مسئولين مهم شمرده شود که مطالبه اقلیّت مرفه بی درد است.

موضوع ششم، بحث عفاف و حجاب است. بنده صريحاً عرض می کنم که اولاً طبق نظرسنجی های معتبر، اکثر بانوان ايرانی به حجاب اسلامی اعتقاد دارند. نزديک نود درصد. بخش عمده بانوان ايرانی نيز حجاب شرعی دارند. چه حجاب برتر يعنی چادر، و چه ساير انواع حجاب ها. پس حجاب، مسأله و پرابلم اکثريت زنان ايرانی نيست. ثانياً. حجاب اسلامی در عين حال که يک گرايش فطری است و درعين حال که يک تکليف فردی است که با ايمان فرد استوار می گردد، يک قانون اجتماعی است. يعنی اسلام برای حفظ سلامت اجتماع، برای صيانت از امنيت و بهداشت اجتماعی زنان، برای حفظ کرامت انسانی و شخصيت زنان و برای تعديل گرايشات جنسی در جامعه، اين قانون مترقی را وضع کرده است و طبيعی است وقتی چيزی قانون شد، نمی تواند دلبخواهی شود. همه موظفند قانون را رعايت کنند والاّ قانون گذاری ديگر منطقی ندارد.

ثالثاً. اين دليل نمی شود که اگر فرضاً بعضی از مردم يا حتی دولتمردان، به بخشی از احکام فردی و اجتماعی اسلام درست عمل نمی کنند، بگوييم اجازه داريم با قانون حجاب مماشات کنيم! خير، شرع مقدس چنين مجوزی به ما نداده است؛ ضمن آنکه حجاب برای سالم ماندن جامعه خودش يک رکن اساسی به حساب می آيد. رابعاً. گرچه حجاب يک قانون اجتماعی است، ولی بهترين راه برای ترويج و صيانت از آن، کار شناختی و کار فرهنگی قوی و مبتکرانه است. بايد قبول کرد که مراکز فرهنگی و رسانه های ما در اين ۳۶ سال در ترويج صحيح حجاب و عفاف در کشور کوتاهی کرده اند و در نقطه مقابل، دشمن در هجمه فرهنگی خود، همواره روی بدحجابی و بی حجاب کردن مردم متمرکز بوده است.

انتظاری که امروز مردم از مراکز فرهنگی و رسانه ای برای بهاء دادن به حجاب و عفاف دارند انتظار صحيحی است ضمن آنکه اصالت کار فرهنگی، دليل نمی شود که قانون حجاب در کشور مورد خدشه قرار بگيرد. حتماً بايد طبق ضوابطی که عُقلای جامعه و مجامع مسئول نظير شورای اجتماعی کشور مشخص می کنند با عناصر مروج بدحجابی و بی عفتی و آنهايی که دراين زمينه عامدانه هنجارشکنی می کنند برخورد انتظامی مناسب هم صورت بگيرد.

موضوع آخری که می خواهم عرض کنم، به مظلوميت خانواده های متدينين در جامعه برمی گردد. از دو دهه گذشته تا الان دست هايی به ويژه در حوزه هنر و خصوصاً در سينما در کار است تا تصويری دروغين از زندگی خانواده های مذهبی در ايران ارائه کند. من در جلسه ای عرض کردم، غربگراها، همان وضع آشفته و کثيف خانواده های خود را می خواهند به عنوان خانواده مذهبی جا بزنند. حقيقت اين است که هر قدر فردی و خانواده ای متدين تر باشد، خوشبخت تر و شاد تر و زندگی ای بهتر دارد و هر کس، به هر ميزان که از دين واقعی و ناب، و از اخلاق و منش اسلامی دور تر شود، به همين ميزان از خوشبختی نيز دور تر می شود. اين يک واقعيت تجربه شده است و ما وظيفه داريم با شجاعت از آن دفاع کنيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016