پنجشنبه 10 اردیبهشت 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

اول ماه مه، روز جهانی کارگر را گرامی می داريم، مادران پارک لاله ايران

در حالی به روز جهانی کارگر نزديک می شويم که هر روز وضعيت معيشتی اين قشر زحمتکش جامعه رو به وخامت بيشتری می گذارد. هر روز تعدادی از واحدهای توليدی و کارخانه ها به ورشکستگی نزديک و يا بسته می شوند و کارگران اين واحدها به خيل بيکاران می پيوندند. اين در حالی است که بسياری از اين کارگران مدت هاست حقوق ماهانه خود را نيز دريافت نکرده اند. اوضاع تا بدان حد سياه است که وزير کار هم اعلام می کند "من وزير بيکاران هستم" (سايت ايسنا- دوشنبه ۷ ارديبهشت ۹۴). به علت کسادی بازار کار، کارگران به کار در شرايط غير ايمن و غير استاندارد - که حتی در مراکز دولتی نيز موجود است (مرگ کارگران بر اثر استشمام گاز ترش در پروژه‌های فازهای ۱۷ و ۱۸ عسلويه)- و تن دادن به خواست های نامعقول کارفرما مجبور می شوند و گاه جان خود را در اين راه برای تامين هزينه های کمرشکن زندگی از دست می دهند. عده ای ديگر به دست فروشی روی می آورند و مورد هجوم ماموران شهرداری قرار می گيرند، برخورد اين ماموران طوری است که گويا اين مردم اهالی کشور ديگری هستند و به زور به اين خاک وارد شده اند، با آنان می جنگند و به بدترين شکل اموال آنان را که با خون جگر فراهم کرده اند و اميد دارند تا بتوانند چرخ لنگ زندگی شان را با فروش آن ها بچرخانند، غارت می کنند و خود آنان را مضروب می کنند که حتی در مواردی منجر به مرگ فرد شده است (مورد علی چراغی دستفروش تهرانی). عمل وحشيانه اين ماموران و از دست دادن سرمايه اندکی که به آن اميد فراوانی بسته شده است گاه بقدری بر روح و روان فرد تاثير می کند که سبب خودکشی او می شود (خودسوزی يونس عساکره شهروند خرمشهری و حميد فرخی شهروند تبريزی).



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بهره کشی از کودکان هم چنان ادامه دارد و هيچ قانونی برای دفاع از آنان اجرا نمی شود. مسئولين امر بارها نشان داده اند که نه به شرايط عادلانه و رضايت بخش شغلی اعتقاد دارند، نه به عادلانه بودن دستمزد ها و نه به تشکيل سنديکاها که حق بلامنازع هر کارگری است و در اعلاميه جهانی حقوق بشر آورده شده است (ماده ۲۳ اعلاميه جهانی حقوق بشر- ۱۹۴۸).
چه بايد کرد؟ کارگران بارها به طور پراکنده و با تعداد اندک هر بار در شهری به وضعيت بد و ناعادلانه خود اعتراض کرده اند. اما نتيجه چه بوده است جز اخراج، دستگيری، شکنجه و حبس. هم اکنون تعدادی از کارگران تنها و تنها به جرم درخواست های صنفی خود در حبس به سرمی برند، از آن ميان می توان به اسعد(بهنام) ابراهيم زاده، عليرضا اخوان، ذبيح الله باقری، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، رضا شهابی، کوروش بخشنده و علی نجاتی اشاره کرد. اين در حاليست که در روزهای هشتم و نهم ارديبهشت ماه جاری نيز فعالان کارگری محمود صالحی، عثمان اسماعيلی، ابراهيم مددی و داوود رضوی بازداشت شدند.
اگر همه هم صدا شوند و با اتحادی محکم و ناشکستنی فرياد بزنند، بعيد است که مسئولين! به بهانه های واهی چون تفاهم! هسته ای صدای آنان را نشنوند و خود را به کری و کوری بزنند. بله رمز موفقيت در ايجاد تشکل های مستقل و هم صدايی و همکاری با همديگر و ايستادگی و پيگيری است.
مادران پارک لاله از حق بديهی کارگران در اعتراض به وضعيت کنونی شان حمايت می کند و خواستار آزادی تمام کارگران زندانی است که به جرمی واهی و تنها به دليل حق طلبی روزگار را در زندان سپری می کنند.

مادران پارک لاله ايران
دهم ارديبهشت ۱۳۹۴


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016