شنبه 12 اردیبهشت 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

هالو شارلی شد - هالو شارلی شد/ عدل اسلامی - بهش حالی شد!هادی خرسندی

khorsandi2.jpg
ماجرای کشتن کارتونیست ها و نویسندگان مجله «چارلی هفتگی» (شارلی اَبدو) سه ماه پیش در پاریس را به یاد داریم. آنچه در جمهوری اسلامی با عالی پیام (هالو) ، هیلا صدیقی، استاد بادکوبه ای، عباسعلی ذوالفقاری (معروف به زورو)، فاطمه شمس و دیگران ...... کرده اند از جنس همان قتل عام است و ما همه شارلی هستیم، ما همه «عالی پیام» هستیم، ما همه مختاری و پوینده ....... هستیم .... و نیستیم، اگر نیستیم!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


محمدرضا عالی پیام را به جرم سرودن اشعار طنز و انتقادی، به زندان بردند و هنوز خبری از کجاِیی او نیست جز شایعات.

در پی سروده ای که هفته پیش در باره ی «هالو» داشتم، اینک این منظومه را – که کاریست کاملاً متفاوت، برایتان میفرستم و اگر باز در باره ی شاعر و نویسنده ای به بند کشیده شده حرفی داشته باشم، بغضم را فرو نخواهم خورد.
ضمناً خیلی وقت بود دورخیز کرده بودم ماجرای انقلاب را با کلام ساده و در وزنی کوچه بازاری یا کودکستانی!، به نظم بکشم. و البته از نگاه خودم! حالا ماجرای آقای عالی پیام امتحان خوبی برای ثلث اول شد! تا بعد.

ماجرای کشتن کارتونیست ها و نویسندگان مجله «چارلی هفتگی» (شارلی اَبدو) سه ماه پیش در پاریس را به یاد داریم. آنچه در جمهوری اسلامی با عالی پیام (هالو) ، هیلا صدیقی، استاد بادکوبه ای، عباسعلی ذوالفقاری (معروف به زورو)، فاطمه شمس و دیگران ...... کرده اند از جنس همان قتل عام است و ما همه شارلی هستیم، ما همه «عالی پیام» هستیم، ما همه مختاری و پوینده ....... هستیم .... و نیستیم، اگر نیستیم!
--------------------
هالو شارلی شد - هالو شارلی شد
عدل اسلامی - بهش حالی شد
هادی خرسندی
این سروده «شعرانه» ایست با نگارش شفاهی. لطفاً با صدای من برای خودتان بخوانیدش!
-------------------------------------
هالو شارلی شد - هالو شارلی شد
عدل اسلامی - بهش حالی شد!

رهبر نشسته - خوشحال و خندون
امر مطاعش - :هالو به زندون

 هالو چه کرده؟ - کرده اعتراض
یک کمی بوده - زبونش دراز

رهبری گفته - که بشه ادب
بلکه به کُلی - بکشه عقب

هیلا صدیقی - اونم شاعر بود
شعرای تلخش - حی و حاضر بود

یک روز رهبری - نشون داده خشم
اینجوری کرده - با گوشه ی چشم!

هیلارو بردن - دادگاهی کردن
تا دم اوین - همراهی کردن

هیلای باهوش - هیلای خوشگل
موندش تو سکوت - این براش مشکل

چاره ش این بود که - دفع شر کنه
راه حل چی بود - که شوهر کنه!

یک شوهر خوب - یک شوهر ماه!
هیلا یک کمی - شده سر به راه

بادکوبه ای بود - شاعر دگر
شعرش محکم و - حرفش معتبر

استاد سخن - مرد معترض
رد شده انگار - از خط قرمز

رهبری فرمود - این همین الان
!بره بادکوبه! - یا بره زندان

بادکوبه ای شد - عازم اوین
گفتن باد بکوب!- همین و همین

ولی مصطفا - نمیشه خاموش
بار شعرشو - میکشه به دوش

پیش از این سه تن - چند نفر دیگه
کشته میشن چون - رهبری میگه

پشت سرهم - چار نویسنده
یکی مختاری - یکی پوینده

غفار حسینی - آمیرعلائی
کشته شدن با - حکم ولائی

فهرست کشتن - داره ادامه
جا نمیگیره - تو این برنامه

رهبری حالا - خیالش خوشه
یا حبس میکنه - یا که میکشه
charlie-haloo.jpg
جنایات اون - نداره حساب
!مارو بگو که - کردیم انقلاب

مارو بگو که - عارف و عامی
!از راست و از چپ - شدیم اسلامی

تقصیر ما بود - یا شاه سابق؟
عاشق اسلام - خصم مصدق

مصدق میگفت -: بکن سلطنت
مبرّا بمون – از مسئولیت

شاه میگفت که این - مخالف ماس
هوامو داره حضرت عباس!

میگفت وقتی که - افتادم از اسب
حضرت فریاد زد - قاچشو بچسب!

روز تاسوعا - روز عاشورا
شاه میرفت مسجد - میگرفت عزا

یا میرفت مشهد - عندالاقتضا
درد دل میکرد - با امامرضا

آویزون میشد - از ضریح اون
آفرین به اون - شاه آویزون

میدادش هر سال - ضریح طلا
به امامحسین - توی کربلا

والاحضرتها - مشغول غارت
آقا ول میکرد - میرفت زیارت

خانه ی کعبه - در انتظارش
شاه با عکاس و - با فیلمبردارش!

احرام می بست و - میگفت یا الله
!از حج برمیگشت - میشد حاجی شاه

سازمانی داشت - اسم اون اوقاف
پول مملکت - مایه اسراف

آیت الله و - حجت الاسلام
پول یا مفت و - آیات عظام 

این وسط گاهی - یدونه آخوند
دستش رد میشد - بی نصیب میموند

بنارو میذاشت - به داد و فریاد
!مسلمونی رفت! - ای داد بیداد

همینکه میکرد - مخالف خونی
ساواک میکردش - دو روز زندونی

آخونده میدید - آخ جون راس راسی
!زندانی شده - اونم سیاسی

به همین ترتیب - میشد آخونده
قهرمان اون خلق وامونده!

شاهم از ترس - چین و شوروی
میخواست که مذهب - بمونه قوی

همچنین ترسش - از چارده معصوم
آخوندا آزاد - چپیا معدوم

چریکا شدن - کشته در جنگل
آخوندا زنده - مسجد محل

حالا آخونده - ادعا میکرد
جلوی دربار - دکون وا میکرد

دکون دین و – کیوسک اصول
دکه ی خدا – سوپر رسول!

دکون عفت - دکون عصمت
!غیرت نداره - این اعلیحضرت

بفرما اونم - جشن هنرش!
بی ناموسی شو- ببین خبرش

حق رأی میده - به زن مردم
مگه میذارن - آخوندای قم!

دوباره رژیم - میرسید به دو
ساواک از عقب - آخوند از جلو!

ما هم که بودیم - دلخور از ساواک
(جوونامونو - کرده بود هلاک)

از همون آخوند - کردیم حمایت
این خلاصه ی - کل حکایت

«البته که شاه - زیاد نمیکشت»
««کمتر کشته از - انگشتای مشت

«باید که بودیم - همینجوری خوش»
«میگفتیم بمون - ولی کم بکش!»

«ولی بیخودی - انقلاب کردیم»
«این آخوندارو - انتخاب کردیم»

((رفیقی دارم - سلطنت طلب
(اینجوری میگه - خیلی مؤدب)

خلاصه چی شد - سر رسید امام
احساسش هیچ و - هیچش با دوام

ناگهان مثل - فاطمه ارهّ
امام امت - میزدش نعره

نعلینش به دست - با منم منم
«توی دهنِ - دولت میزنم!»

ما هم برّه وار - ما هم طوطی وار:
«مرگ بر بختیار!- مرگ بر بختیار!»

اون گفت که غیر از - دولت لائیک
میکِشه این کارو - به جای باریک

میگفت حذر از - نعلین مذهب
که میخورینش - هر روز و هر شب

باز ما دوباره - تکرار و تکرار
«مرگ بر بختیار!- مرگ بر بختیار!»

ملت که شد از – بختیار جدا
بازرگان اومد - مرد باخدا

رفراندم شد و - جمهوری اومد
زن بی چادر - چاقچوری اومد!

!انتخاباتِ - کاملن آزاد
بنی صدرشو - آقا فرستاد

دیوونه بودیم - به قول بنان
اشعه اومد - تو موی زنان!

دوزاریامون - کم کمک افتاد
خاک برسر شدیم! - ای داد بیداد!

خارجی ببین - چه کارا کرده!
انگلیس کرده!- آمریکا کرده!

شعار شروع شد:- «مرگ بر آمریکا!»
هم ما میگفتیم - هم خود آقا!

آقا شروع کرد - به کشت و کشتار
«مرگ بر بختیار! - مرگ بر بختیار!»

هزاران جوون - شدن قتل عام
تحریک «حزب» و - دستور امام

شاه اگر یکی – این هزار هزار
شب و روز میکشت – ماشین کشتار
...........................

هنوزم بعد از - اینهمه زمان
دستور روزه - اعدام و زندان

قتل و غارت ها - داره ادامه
خودشون میگن: - راه امامه

زندان ها پره – در غیاب او
آخرینشون - آقای هالو ......

شارلی هالو شد - هالو شارلی شد
عدل اسلامی - بهش حالی شد!

هالو رو بردن - زندان اوین
گفتن که بیا - اینجارو ببین!

اولش گفتن - تو بند هشته
بعد خبر اومد - در گوهردشته

با پای خودش - رفت اوین دربست
سلامت باشه - هرجایی که هست
--------------------------
فیسبوک همگانی هادی خرسندی
https://www.facebook.com/pages/Hadi-Khorsandi/247819131902635


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016