شنبه 19 اردیبهشت 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

هشتمين جايزه روزنامه‌نگاری اميد به رضا خجسته رحيمی و مريم شبانی اعطا شد + عکس

مراسم اهدای هشتمين جايزه خصوصی روزنامه نگاری مهدی سمسار(اميد) با تقدير از زوج روزنامه نگار، رضا خجسته رحيمی و مريم شبانی، سردبير و دبير تحريريه ماهنامه «انديشه پويا» برگزار شد. مراسم اهدای هشتمين جايزه خصوصی روزنامه نگاری مهدی سمسار(اميد) با حضور چهره‌های فرهنگی و به همت گيتی الهی، شهرزاد و شيرين سمسار عصرپنجشنبه، هفدهم ارديبهشت در منزل زنده ياد سمسار برگزار شد.

در ابتدای اين مراسم هادی حيدری، کارتونيست مطبوعاتی و برنده ششمين دوره جايزه روزنامه نگاری اميد ضمن خير مقدم به حاضرين گفت: «هرسال که بر برگ‌های جايزه اميد افزوده می‌شود ما هم اميد داريم که فضای کار روزنامه‌نگاری مهياتر شود. اگرچه دولت آقای روحانی بارقه‌های اميد را برای روزنامه‌نگاران و نخبگان ايجاد کرده است اما روزنامه‌نگاری ما همچنان با مخاطرات و محدوديت‌های زيادی روبرو است و خطوط قرمز سيال روی فضای مطبوعات ما سايه افکنده و آنگونه که انتظار می‌رفت دولت آقای روحانی در باز کردن فضا برای مطبوعات توفيقی نداشت.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در ادامه گيتی الهی، همسر مهدی سمسار ضمن يادبود از دکتر کاظم معتمدنژاد و محمد ابراهيم باستانی پاريزی که سالهای گذشته در اين مراسم حضور داشتند گزارشی از کارهای انجام شده در «بنياد دکتر مهدی سمسار» در هشت سالی که از اهدای جايزه اميد می‌گذرد برای حاضران قرائت کرد: «در سال ۱۳۹۰ با محبت و ياری دکتر کاظم معتمدنژاد کتابخانه دکتر مهدی سمسار که شامل هشتصد جلد کتاب‌های فارسی و فرانسه بود به کتابخانه دانشکده مطالعات جهان واگذار شد.»

در ادامه هادی حيدری از مژگان جمشيدی، روزنامه‌نگار حوزه محيط زيست و برنده سومين دوره جايزه اميد دعوت کرد تا متنی را که هر سال از طرف شيرين سمسار، دختر زنده ياد سمسار خوانده می شود و فلسفه اين جايزه در آن بيان شده است، برای حضار قرائت کند. در اين متن آمده است: «وقتی تصميم گرفتيم جايزه روزنامه نگاری بدهيم، به دلم افتاد که علاوه بر اسم پدرم يک اسم نمادين به آن بدهيم که هم به پدرم مربوط باشد و هم به روزنامه نگاری، به دنبال اين اسم به يادنامه پدرم نگاه کردم که شايد دوستان و همکاران پدرم بتوانند مرا کمک کنند. ديدم همگی آنها از عشق او به روزنامه خوانی که او را به روزنامه نگاری کشاند نقل می کنند. از طريق مقاله يکی از دوستان فهميدم که پدرم در ۱۸ سالگی، قبل از اين که حتی دانشجويی در تهران باشد، در يک مسابقه نظرخواهی شرکت کرده بود، موضوع مسابقه اين بود که به نظر شما ايران بايد به صورت فدرال اداره شود؟ خبر که به پدرم رسيد بلافاصله تا دکه روزنامه فروشی دويد، نه تنها ديد که يکی از برندگان است بلکه مطلبش در صفحه اول آن نشريه چاپ شده بود. بدون ترديد اين جايزه به پدرم جرات طی کردن راه آينده اش را داد. اولين مقاله او چاپ شده بود و آن نشريه اميد نام داشت. او جايزه اميد را ربوده بود و من آنچه را که بايد، پيدا کردم.»

در ادامه دکتر سليم نيساری، حافظ پژوه و از دوستان مهدی سمسار خاطراتی از آشنايی و دوستی با مهدی سمسار برای حاضرين روايت کرد و پس از آن لوح تقدير جايزه اميد توسط بابک احمدی به برندگان، رضا خجسته رحيمی و مريم شبانی اهدا شد. رضا خجسته رحيمی بعد از دريافت جايزه اميد متنی را برای حاضرين خواند. در بخشی از اين متن آمده است: «جا دارد يادی کنم از خاطره دکتر سمسار که از پدران روزنامه نگاری ماست اما قدرش را ما فرزندان کمتر شناخته‌ايم و درباره‌اش کمتر نوشته‌ايم. ما روزنامه‌نگاران از گذشتگانِ مان ياد نمی‌کنيم، انگار که تاريخی نداريم، انگار که تاريخ ما را پاک کرده باشند، انگار که سنت ما پيش و پسی نداشته‌باشد. دکتر همايون کاتوزيان درست می‌گويد که جامعه ما کوتاه‌مدت است و در اثبات اين کوتاه‌مدت‌بودن نشانه‌ای گوياتر، و ملال‌انگيزتر از عمر کوتاه مطبوعات‌ ما نيست.»

خجسته رحيمی در ادامه افزود: «وقتی فکر می‌کنم می‌بينم همانند من که معماری را به عشقِ روزنامه‌نگار شدن رها کردم، مهدی سمسار هم داروسازی و ميکروب‌شناسی را رها کرد، تا برای هميشه بنويسد و قلم بزند. مهدی سمسار می‌خواست روزنامه نگار شود. اوهيچگاه نمی‌خواست که بازنشسته شود. نمی‌خواست که يک تبعيدی باشد. هيچ‌روزنامه‌نگاری نمی‌خواهد که يک تبعيدی باشد. برايم بسيار متاثرکننده‌ است که او، يک روزنامه‌نگارِ مثل من، به يک تبعيدی تبديل شود و در نهايت جسمش، در خاکی غريبه با روح او، آرام بگيرد. ای کاش هر روزنامه‌نگاری بتواند با اميد و با هزار آرزو – بی‌دغدغه امنيت و نان- در خانه خودش بماند و در نشريه خودش بنويسد، و نقطه پايانش را همينجا بگذارند، نه در مونپارناس و نه در هيچ کجای ديگر...» در ادامه، مريم شبانی ديگر برنده جايزه اميد نيز در سخنانی کوتاه به نقش برجسته و موثر زنان و دختران در روزنامه‌نگاری ايران اشاره کردند.

بابک احمدی ديگر سخنران مراسم هشتمين دوره جايزه اميد بود که برای حاضرين کوتاه سخن گفت و ضمن تقدير از برگزاری جايزه روزنامه‌نگاری دکتر مهدی سمسار گفت: «خيلی خوشحال هستم در مراسمی حضور دارم که به دو نفر از عزيزترين دوستانم جايزه می دهند. اين دو نفر برای من عزيز هستند به اين دليل که آزاديخواه و روادار هستند. نشريه‌ای که اکنون منتشر می‌کنند يعنی ماهنامه «انديشه پويا» به نظر من از بهترين نشريات تاريخ مطبوعات بعد از انقلاب است به خاطر سنگينی مطالبش و نيز شوق و علاقه‌ای که در نسل جوان برانگيخته است.» بابک احمدی در ادامه افزود: «همانطور که اسم اين جايزه اميد است من هم اميد دارم به تغيير اوضاع. و اميدوارم بتوانيم در يک ايران دموکرات و آرام با يکديگر زندگی کنيم و کار فرهنگی اين دو دوست عزيز من اين است که جاده را برای چنين هدفی هموار کنند. آنها در اين راه تنها هم نيستند و جوانان خيلی نامدار و زحمتکشی در اين راه به آنها کمک می‌کنند.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016