گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 فروردین» بيانيهای بهمثابه جام زهر اما با طعم عسل، بیژن صفسری21 بهمن» گريه بر سر اين گور حاجت نمیدهد، به بهانه سالگرد يک فاجعه، بیژن صفسری
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از حرف مفت پهلوانپنبه نظام تا جابهجايی دفاتر حافظ منافع ايران و آمريکا، بیژن صفسریبا وجود سابقه تقبيح خصيصه «حرف مفت» در فرهنگ ايرانی، با آغاز حکومت اسلامی "حرف مفت" زدن دوباره رواج يافت و جان گرفت، خاصه در بين دولتمردان و سران حکومتی، طرفه آنکه مردم هم در تمام اين سالها و از همان آغاز تسلط متحجران، برخلاف باور فرهنگی که داشتند به "حرف مفت"های حکام تحميلشده بر خود، دل بستند و آن را باور کردنديکی از مصيبت های ما ايرانيان از بعد واقعه ۵۷ که به علط انقلاب می خوانيم ، «حرف مفت»های دردسر ساز دولتمردان و تصميم سازان نظام ولايی است که در طی ۳۶ سال حاکميت بی سوال خود ، با ارتکاب اين فعل و ايضا مداومت آن، علاوه بر تعميق ملت، حز لاينفک وظايف حکومتی در آمده است از لشکری و کشوری، تا نمايندگان انتصابی مجلس و ايضا شخص اول نظام همه يا در حال حرف مفت زدن هستند . يا در حال لاف زنی. برای اينکه منظور نگارنده ازنسبت دادن « حرف مفت » به فرامين ويا واکنش های سياسی دولتمردان خاصه در روابط بين الملل برای مخاطبين اين نوشتار روشن شود ابتدا بايد به معنا وتعريف « حرف مفت » در فرهنگ محاوره ای ما ايرانيان و ايضا ريشه تاريخی آن آگاه بود. کاربرد «حرف مفت » در خصوص سخن بيهوده، بی ارزش و ناروا است و ريشه تاريخی آن هم مربوط می شود به ماجرای ورود تلگراف به کشورمان که نقل است وفتی ميرزا ملکم خان ناظم الدوله نخستين خط تلگراف را بين قصر گلستان و باغ لاله زار کشيد مردم آن روزگار کشورمان واکنش منفی نسبت به اين پديده نوظهور علم ارتباطات نشان دادند چرا که باور نمی کردند امکان مخابره ی تلگرافی از شهری به شهر ديگری وجود داشته باشد و از فاصله های بسيار دور بتوان حرف ديگران را خواند يا شنيد. تا جائيکه برخی حتا آن را در ارتباط با ارواح و شياطين می دانستند که در سيم های تلگراف پنهان شده اند از اين رو با وجود تشويق دولت برای بهره گيری از تلگراف، مردم زير بار نمی رفتند و اين موضوع را بيشتر شوخی می دانستند و لذا راه اندازی تلگراف با همه هزينه هايی که برای دولت داشت ، با شکست مواجه شد تا اينکه عليقلی خان مخبرالدوله، وزير تلگراف وقت تدبيری به خاطرش رسيد و با اجازه ی شاه چند روزی را به مردم اجازه داد که رايگان با دوستان و اقوام خود در شهرهای ديگر گفت و گو کنند، چيزی بپرسند و جواب بخواهند، تا خود يقين کنند که تلگراف شعبده بازی يا سحر و جادو نيست. از قضا اين ترفند گرفت و مردم برای فرستادن تلگراف صف می بستند و هر کس هر چه دل تنگش می خواست ، از سلام و تعارف و احوال پرسی و گله و گلايه و شوخی و جدی بر صفحه ی کاغذ می نوشت و به طرف مخاطب مخابره می کرد ،چون حرف « مفت» بود و پولی برای آن نمی دادند تا اينکه چندی که گذشت و مراد دولت که جلب مشتری برای مخابره و تلگراف بود تامين شد و حالا ديگر مردم هم به آن عادت کرده بودند، لذا مخبرالدوله دستور داد بر صفحه ی کاغذی بزرگی نوشتند : « از امروز به بعد حرف مفت قبول نمی شود » و آن را بر بالای در ورودی تلگراف خانه آويزان کردند يعنی مردم بايد برای هر کلمه يک عباسی ( يک پنجم ريال )پول بپردازند اما برای مردمی که به زدن «حرف مفت » عادت کرده بودند، اين دستور عمل سنگين بود و قابل پذيرش نبود که کسی به آنان بگويد که «ديگر حرف مفت نزن » چون «حرف» قيمت دارد و بی تامل نبايد به گفتار دم زد. از اين روی عبارت « حرف مفت» از آن زمان در اذهان مردم بار منفی پيدا کرد و در شمار عبارات ناخوشايند قرار گرفت و رفته رفته مردم کسانی را که بدون تامل و انديشه حرف می زنند با عبارت «حرف مفت نزن» اعتراض خود را نشان ميدهند. اما امروز با وجود سابقه تقبيح اين خصيصه درفرهنگ ايرانی ، با آغاز حکومت اسلامی «حرف مفت» زدن دوباره رواج يافت وجان گرفت خاصه در بين دولتمردان و سران حکومتی ، طرفه انکه مردم هم در تمام اين سال ها و ازهمان اغاز تسلط متحجران ، بر خلاف باور فرهنگی که داشتند به «حرف مفت» های حکام تحميل شده بر خود ، دل بستند و ان را باور کردند ، از "حرف مفت» های سال های اول واقعه ۵۷ مثل " آب مجانی ، برق مجانی و مسکن مجانی" و چه و چه ، تا «حرف مفت» های دولت سردار سازندگی و بعدآن در دوران اصلاحات سيد خندان و اراجيف (حيف حرف مفت) جانشينش آن يعنی دولت چپاولگر احمدی نژاد و حالا هم دلخوش داشتن به «حرف مفت»های دولت کليد دار شيخ حسن کذاب و مجلسيان گوش به فرمان ولی فقيه . بعد از « حرف مفت» آقای " ظريف" پهلوان پنبه دولت کليددار که در انکار زندانيان سياسی در کشور افاضات فرموده بودند و دل خيلی ها را به درد آوردند، از تازه ترين «حرف مفت» های روز حضرات ولايتمدار، ادعای وکيل الدوله های مجلس فرمايشی است که به تلافی تصويب طرح سنای آمريکا، که به کنگره اين کشور اجازه داده است تا در مورد توافق هسته ای بين دولت اوباما وشيخ حسن را بررسی کند ، نمايندگان مجلس ولی فقيه هم برای خشنودی ولی امرشان با ارائه طرحی با قيد دو فوريت خواهان نظارت بر روندمذاکرات هسته ای بين ايران و کشورهای پنج بهعلاوه يک شده اند و اين در حالی است که : ۱ - آقای خامنه ای که مدتها موافقت خود با مذاکرات را ، در هاله ای از ابهام نگاه داشته بود ، بلاخره اخيرا صراحتا اعلام می کند که خواهان ادامه مذاکره و توافق نهايی آن است که معنای واضح و روشن آن درعالم سياست می شود « بايد به هر فيمتی با شيطان بزرگ به تفاهم و توافق برسيم » ۲ – همزمان با « حرف مفت » وکيل الدوله ها ی مجلس فرمايشی ، بعد از سالها مخاصمه لفظی بين دو دولت ايران وآمريکا در اولين گام حاضر به تغيرمحل دفاتر حافظ منافع خود در کشور يکديگر می شوند که باز هم معنا و مفهموم اين اقدام ديپلماتيک به رغم تکذيب ارتباط اين جابجايی با مذاکرات هسته ای از سوی هر دو کشور ، اين می شود که " به رعم همه سنگ اندازی های سنا وگنکره آمريکا ، ما ( ايران و امريکا) به توافق مان رسيده ايم شما کشکتان را بسابيد ". ۳ – روز چهارشنبه ساعاتی پيش از آزاد شدن کشتی باربری شرکت "مرسک"،توسط ايران ، وزارت دفاع آمريکا خبر ميدهد به مأموريت خود برای محفاظت از کشتی های تجاری آمريکا به هنگام عبور از تنگۀ هرمز خاتمه داده است.و معنای اين بده بستان هم يعنی بنا بر توافقی که انجام گرفته است خيلج فارس ديگر نياز به حفاظت امريکا ندارد چون با وجود توافقی که انجام گرفته است تنگه هرمز از اين پس با وجود کشور دوست يعنی ايران امن خواهد بود. صرف نظر از اين سه نشانه آشکار در توافق و يا دست کم ميل به توافق بين دو کشورکه در بالا گفته آمد ، اين پرسش هم مطرح است که بر فرض اگر وکيل الدوله های مجلس فرمايشی طی به اصطلاح نظارت خود بر روند مذاکرات احيانا به مواردی برخلاف مصالح ملی ملت ايران ،بر خوردند ، ايا با توجه به سابقه « حکم حکومتی " که بارها سدی در برابر مصوبه های مجلس بوده ( مانند ماجرای تغير و اصلاح فانون مطبوعات که با حکم حکومتی متوفف گرديد) فادر به اعتراض و يا رد آن هستند؟ الغرض افزايش «حرف مفت» حضرات از جمله تهديدات فرمانده سپاه برای جنگ تن به تن با سربازان آمريکايی در منطقه ، و چه و چه ضمن «تعميق ملت ايران» همگی خود نشانه ای از توافقات پشت پرده بين دولت اوباما و حضرت "آقا" است بنا براين اگر چه گوش شنوايی نيست اما دست کم می توان از حضرات خاصه از وکيل الدوله های مجلس فرمايشی در خواست کرد لطفا بيش از اين «حرف مفت» نزنيد. بيژن صف سری Copyright: gooya.com 2016
|