گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 اردیبهشت» سکولاريسم و حقوق بشر در گفتوگو با عمادالدين باقی (بخش دوم و پایانی)24 اردیبهشت» سکولاريسم و حقوق بشر در گفتوگو با عمادالدين باقی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! زندانی به مثابه شهروند، زندان در ترازوی آسيبها و راهکارها، عمادالدین باقیدر ايران گزارشها از وضعيت زندانها خشنودکننده نيستند اما داوری درباره آن نيز پيچيده و نيازمند درک ابعاد و وجوه فراوانی از مسئله است. ابعاد مديريتی، حقوقی،آموزشی، بودجهای، قضايی، امنيتی، جرمشناختی و غيره در خصوص پديده زندان در هم تنيدهانددرآمد و انگيزه: در ايام تعطيلات نوروز که به ملاقات مهندس علی مقامی، داماد دوم خود در زندان رفته بودم، به مناسبت نوروز به همه زندانيان ملاقات حضوری داده بودند. تصادفا ديدار حضوریمان با آقای مقامیهمزمان شد با ديدار حضوری تعداد ديگری از زندانيان بند۸ زندان اوين. در اين ديدار نوروزی آگاهی يافتم زندانيانی که به آنان زندانيان امنيتی نام نهادهاند قصد دارند در اعتراض به شرايط زيست خود دست به اعتصاب جمعی بزنند. پيش از آن آقای رونقی هم گزارشی از وضعيت اين بند منتشر کرده بود و آنها تنها راه باقيمانده را در اين اقدام میديدند. از آنان تقاضا کردم به دليل همان کمبودهايی که مورد اعتراض است از اين اقدام خودداری کنند زيرا عدم دسترسی به امکانات میتواند موجب زيانهای جسمیبه آنان و آثار مخرب روحی بر خانوادهها گردد و از آنجا که هنوز راههای ديگری برای رفع مشکلات وجود دارد اجازه دهند اقدامات ديگر آزمون شود. با پذيرش اين درخواست، ترتيب ديدار با يکی از مقامات باتجربه زندان داده شد. پس از ارائه گزارشی از شرايط، ايشان قول رسيدگی دادند هرچند واقعيت اين است که بخشی از مشکلات موجود، ناشی از عواملی است (مانند فزونی جمعيت زندان) که خارج از اختيار و توان مديريت زندان است. گام بايسته ديگر در اين زمينه اطلاعرسانی کارشناسی و منصفانه است که انگيزه اين گفتار را سامان میدهد. زندان؛ يک بحران جهانی و انسانی: يکی از شاخصهای برجسته سنجش وضعيت حقوق بشر و قانونمداری، ارزيابی شرايط زندانيان و زندانهاست. وضعيت زندانها در اغلب کشورهای جهان و حتی در برخی از جوامع دموکراتيک، نامطلوب گزارش میشود. امريکا با ۲ميليون و ۲۰۰ هزار زندانی، بيشترين زندانی را در جهان دارد و بيش از ساير کشورها با مسائل ناشی از آن دست به گريبان است و البته حقوقی مانند حق ارتباط با وکيل و ارتباط زندانی با جهان خارج در آنجا جدی گرفته میشود. حقوق شهروندی زندانيان و تناقضات: درماده ۴۴ آييننامه سازمان زندانها آمده است: «به منظور توسعه و ترويج مبانی و موازين حقوق شهروندی در زندانها، بازداشتگاهها و مؤسسههای تحت نظر سازمان، رعايت موازين حقوق اسلامی و انسانی، تسهيل روند زندانزدايی و بازسازگاری محکومان با جامعه، دفتری به نام «دفتر حمايت از حقوق شهروندی زندانيان» زير نظر رئيس سازمان و با تعداد لازم کارشناس، تشکيل میشود. وظايف اين دفتر به شرح زير است: مغفول ماندن قانون اساسی: گرچه قانون اساسی قانون مادر است و هر قانون و مقررات عادی که با آن مغايرت داشته باشد از اعتبار ساقط است اما داستان مرخصی زندانيان و تبعيض ميان آنها و عدم رعايت اصل ۱۶۸ قانون اساسی از مسائل درخور ذکر است. بدتر از آن به جای در نظر گرفتن امتيازاتی برای متهمان و محکومان مصداق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، آنان را در آييننامه زندان برابر دايرکنندگان اماکن فساد و فحشاء و قاچاقچيان و اشرار نهادن از جمله موارد ناقض کرامت و حقوق شهروندی است که در تناقض با ماده ۴۴ آييننامه نيز بوده و نيازمند گفتاری مستقل است و در مجالی ديگر بدان پرداخته خواهد شد. ضمانت اجرای حقوق زندانيان: برخی از مواد فاقد ضمانت اجرايی هستند برای مثال در ماده ۱۶۹آييننامه میگويد: «تندخويی، دشنام، ادای الفاظ رکيک يا تنبيه بدنی متهمان و محکومان و اعمال تنبيههای خشن، مشقتبار و موهن در مؤسسهها و زندانها به کلی ممنوع است» اما اگر يک زندانی چنين ادعايی داشته باشد، از او مدرک مطالبه میشود در غير اينصورت متهم به افترا و نشر اکاذيب خواهد شد حال آنکه در مورد زندانی که تحت اختيار زندانبان است بايد ضمانتهای روشنتری وجود داشته باشد. حتی گزارشهای زندانی درباره عدم رعايت مفاد آييننامه و وجود مشکلات بهداشتی و غذايی و غيره میتواند در معرض اتهام قرار گيرد. لذا ماده ۱۶۹ برای تحقق حقوق زندانی کفايت نمیکند. ايدهآلها و واقعيت: از نظر آرمانی آنچه در آييننامه سازمان زندانها آمده است تا حد زيادی با استانداردهای بينالمللی همخوانی دارد و موارد تضاد آييننامه با استانداردهای جهانی هم بايد بررسی کارشناسی و رفع شود اما وضعيت عملی با وضعيت آرمانی مندرج در آييننامه تناسبی ندارد و وضع غذا و بهداشت و امکانات اوليه برای زندگی با آنچه در آييننامه سازمان زندانها آمده، همسان نيست. بررسی موردی يکی از بندها مانند وضعيت بند۸ زندان اوين يا وضعيت زندان زنان قرچک برای ارزيابی موقعيت کافی است. در ماده۷۰ و ۷۱ آييننامه زندان آمده است: «در صورت امکان به محکوم يک اتاق با وسايل لازم داده میشود و هرگاه محکومان بطور دستهجمعی نگهداری شوند بايد منتهای کوشش و دقت را در انتخاب افراد يک گروه از حيث تناسب سن و جهات ديگر بويژه به هنگام خواب به عمل آورده»، « لوازم آسايشگاه برای هر محکوم عبارت است از: تختخواب، تشک، بالش، دوتخته پتو، ملحفه برای پتو، تشک و بالش» اما اجرای چنين قانونی در بند ۸ زندان با حدود متوسط ۱۱۰۰ زندانی در فضايی متناسب با جمعيتی معادل يکسوم آن ميسر نيست. بند ۸ اوين دارای چهار سالن است(سالن های ۷-۸-۹-۱۰) و بطور متوسط هر سالن ۱۱۰ تخت دارد اما مجموعه زندانيان بند۸ بين ۱۰۰۰ تا۱۲۰۰ تن در نوسان هستند. در نتيجه عده زيادی از زندانيان کفخواب بوده يا تختخواب ندارند. در زندان تختخواب در حکم خانه و تنها محل سکونت و آرامش است و نداشتن تخت يعنی نداشتن زندگی و يا زندگی در حالت عدم استقرار و ناآرامی. با وجود تراکم جمعيت نمیتوان انتظار داشت زندانی از حداقل شرايط زيست انسانی برخوردار باشد. بهداشت و درمان: ماده ۱۰۲میگويد: بهداری مؤسسه يا زندان مکلف است دستکم ماهی يکبار نسبت بهتست پزشکی کليه محکومان اقدام نمايد. عليرغم اينکه ماده ۱۱۸ میگويد: «معاينه و در صورت نياز معالجه محکومان بيمار به عهده اداره زندان يا مراکز حرفهآموزی و اشتغال است. درتبصره همين ماده آمده است: در صورت نياز محکومان بیبضاعت، به دندان مصنوعی، عصا، اعضای مصنوعی، صندلی چرخدار و عينک، انجمن حمايت از زندانيان مکلف به تأمين آن میباشد». در ماده ۱۱۷آمده است: «سازمان میتواند در صورت لزوم نسبت به بيمه درمانی محکومان و يا انعقاد قرارداد با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اقدام نمايد» که اگر زندانيانی قادر به تامين هزينه درمان نيستند بيمه متکفل آن باشد اما چندسال است هزينه دندانپزشکی و بخشی از داروها برعهده خود زندانيان است. حاجتی به توضيح نيست که وقتی نانآور خانوادهای در حبس باشد اقتصاد خانه با چه بحران ويرانگری روبروست و افزوده شدن هزينهای برای تامين زندانی چه پيامدهايی دارد. حقوق شهروندی ملاقاتکنندگان: سالها ملاقاتشونده بودم و تجربيات آنسو را داشتم اما مدتی است که به عنوان ملاقاتکننده میروم و با مشکلات تازهای آشنا میشوم. وارد سالن ملاقات که میشويم عبارت تکريم شهروندان روی صندوق دريافت شکايات خودنمايی میکند که فینفسه نشانه مثبتی است اما فقط چند قدم آنسوتر زنان و مردان سالخورده يا باردار يا بيمار را میبينيم که بايد ۴۵ پله را برای ملاقات با زندانی طی کنند و همين تعداد پلهها را بازگردند. صحنه وقتی دلخراش میشود که پيرمردان يا پيرزنانی را مشاهده کنيم که اين مسير را خزنده طی میکنند. اين مشکل به مديران امروز زندان بازنمیگردد زيرا اساسا از روزی که اين سالن ساخته شده است پيشبينی آسانسور برای ملاقاتکنندگان بيمار و سالخورده نشده و تکريم شهروند در طراحی آن جايی نداشته است. حتی فراتر از اين، عنصر شهروندمداری بايد در سياستها و برنامههای کلان و در مصوبات مجلس فائق باشد و به صورت يک فرهنگ عمومیتجلی کند تا در گوشهای از سيستم، چنين مشکلاتی بروز نکند. شهروندمداری يعنی اينکه هر تصميمیبايد با اين معيار سنجيده شود که آيا به سود يا زيان شهروندان (نه گروهی از مردم) است يا خير؟ جمعيت کيفری: يکی از دلايل تراکم جمعيت کيفری، صدور احکام بیرويه بازداشت يا زندان و عدم توجه به تأمينهای ديگر در آيين دادرسی است که آخرين آن بازداشت است. قرارهای تامين برای متهمان به ترتيب چنين است: ۱- التزام به حضور با قول شرف. ۲- التزام به حضور با تعيين وجه التزام. ۳- التزام به عدم خروج از حوزه قضائی با قول شرف. ۴- التزام به عدم خروج از حوزه قضائی با تعيين وجه التزام. ۵- التزام به معرفی نوبهای خود به صورت هفتگی يا ماهانه به مرجع قضائی يا انتظامیبا تعيين وجه التزام. ۶- التزام مستخدمان رسمیکشوری يا نيروهای مسلح به حضور با تعيين وجهالتزام، با موافقت متهم و پس از أخذ تعهد پرداخت از محل حقوق آنان از سوی سازمان مربوط. ۷- التزام به عدم خروج از منزل يا محل اقامت تعيين شده با موافقت متهم با تعيين وجه التزام از طريق نظارت با تجهيزات الکترونيکی يا بدون نظارت با اين تجهيزات. ۸- أخذ کفيل با تعيين وجهالکفاله. ۹- أخذ وثيقه اعم از وجه نقد، ضمانتنامه بانکی، مال منقول يا غيرمنقول. ۱۰- بازداشت موقت با رعايت شرايط مقرر قانونی. زندانی، مجرم يا قربانی؟: برخی معتقدند زندانی بايد زجر و رنجی را تحمل کند که زندان برای او مايه عبرت باشد در غير اين صورت زندان فلسفه خود را که مجازات است از دست میدهد و از بين رفتن مجازات به ازدياد جرم منجر میشود. اين ديدگاه بيشتر جنبه روانشناسانه دارد زيرا واحد مطالعه در روانشناسی، فرد است و مجرم يا زندانی، محصول فرايندهای شخصی است و قربانی به شمار نمیآيد و بايد تنبيه شود. اما در ديدگاه جامعهشناسانه زندانی يک قربانی است زيرا جرم محصول فرايندهای اجتماعی، ساختارها و مشکلات اقتصادی بوده و مجرم در حقيقت قربانی شرايط اجتماعی است که خارج از اختيار خود فرد بوده است. اگر او در محيط ديگری بود سرنوشت ديگری داشت و شايد به جای يک مجرم و زندانی يک استاد دانشگاه يا سياستمدار بود. حق ارتباط: يکی از اموری که برای زندانی، بسيار تعيينکننده است، ارتباط با جهان خارج است. در اسناد حقوق بشر، يکی از اساسیترين حقوق زندانی، ارتباط با جهان خارج و دسترسی به اطلاعات به وسيله کتاب و کتابخانه، راديو، اينترنت و استفاده از تلفن میباشد. درواقع زندانی، به جز ارتباط فيزيکی با جهان خارج، بايد از همه حقوق برخوردار باشد. ديدار با وکلا، دوستان، خانواده- به صورت منظم و نامنظم- از مهمترين راههای کاهش آسيب در زندان به شمار میآيد. مديريت زندان: از ديگر عوامل آسيبزا، چگونگی مديريت زندان و سيستم زندانبانی، رفتار زندانبان با زندانی و محيط فيزيکی زندانيان است. امروزه در جهان، سازمان زندانها و مديريت زندان را از فرايند قضايی تفکيک کردهاند و واگذاری زندان به نهادهای عمومیيا شهرداریها و دستکم وزارت کشور(قوه مجريه) را با عدالت کيفری موافقتر میدانند. در اين نوع مديريت، امکان جذب حمايتهای مالی و نيز نقش جامعه مدنی بيشتر است. اين موضوع به دليل اهميت ويژهای که دارد بايد در گفتار ديگری مورد بحث قرار گيرد. آموزش زندانبان: به منظور کاهش آسيبها، آموزش دادن و تربيت کردن زندانبان- در خصوص نوع رفتار با زندانی- بايد مورد توجه قرار گيرد. در رويکرد جديد، زندانبان ياد میگيرد که زندانبان مانند يک پرستار است؛ در حالی که در حال حاضر زندانبان تصور میکند که زندانی مجرم است و بايد تنبيه گردد. تربيت زندانبان موجب میشود که زندانی دوره زندانی بودن خود را در سازگاری با جامعه، طی کند. در زندان آستانه تحمل افراد پايين میآيد. اگر فردی در فضای آزاد نسبت به يک کلام ناخوشايند آستانه تحمل بالاتری را نشان میدهد، همان فرد در محيط زندان آستانه تحمل پايين پيدا میکند و نقش آموزش زندانبان در چنين شرايطی خود را بهتر مینماياند. محيط فيزيکی: براساس استاندارد جهانی، فضای مورد نياز برای هر زندانی دستکم ۲۰ تا۲۶ متر است در حالی که استاندارد سرانه فضای زندان در ايران بين ۱۵ تا ۱۷.۵ مترمربع است اما سرانه واقعی فضای زندان در استانهای مختلف بين ۲متر تا ۱۰ متر متغير است. از طرفی فرسودگی بناها و سيمای کهنه آن آثار نامطلوبی دارد. تحقيقات متعددی در خصوص فضای کالبدی شهر و جرايم بحث کردهاند. نظريه پنجره شکسته يکی از نظريات مشهور در اين زمينه است. در مکانهای فرسوده، کهنه و کثيف جرمزايی بيشتر از محيطهايی است که فرسوده نيستند و از ديد و نور کافی برخوردارند. در ماده ۱۳۲ قانون برنامه پنجساله چهارم توسعه جمهوری اسلامیايران آمده است: «سازمان زندانها و اقدامات تأمينی و تربيتی کشور مکلف است، به منظور بهبود وضعيت زندانها و ايجاد محيط بازپروری مناسب و اصلاح و تربيت زندانيان با هدف بازگشت آنان به زندگی سالم اجتماعی و کاهش بازگشت مجدد به جرم نسبت به بهينهسازی فضاهای فيزيکی با اولويت توسعه کانونهای اصلاح و تربيت. اقدام نمايد». اما در حال حاضر بودجهای برای بهينهسازی محيط فيزيکی زندانها وجود ندارد در حالی که در زندانهای فرسوده، روحيه زندانی تخريب میشود. در کشورهای پيشرفته همچون سوئيس و اسکانديناوی، زندانهايی همچون هتلهای مجهز و زيبا وجود دارد. تنها محدوديتی که برای اين زندانيان وجود دارد، اين است که نمیتوانند از آن محيط خارج شوند. در حالی که ديدگاهی ديگر معتقد است، نبايد زندان، به هتلی برای زندانی تبديل شود. انگارههای بنيادين: اين دو تفسير متفاوت از محيط زندان، به تفاوت انگارههای بنيادين و رويکردهای متفاوت به زندان باز میگردد. دو انگاره متفاوت و متضاد درباره زندان وجود دارد. در انگاره اول تصور اين است که شخصی، جرمیمرتکب شده و بايد مجازات و تنبيه شود و سخت بودن مجازات لازمه عبرتآموز بودن آن است اما اگر همه امکانات برای او فراهم شود چنانکه گويی در هتل زندگی میکند که ديگر برای او زندان و مجازات تلقی نمیشود و حتی باعث تشويق جرم و کجروی میگردد. کسانی که چنين میانديشند تجربه عينی از زندان ندارند زيرا قطع ارتباط انسان با جهان بيرون و زندگی در دنيای بسته حتی اگر در رفاه و تسهيلات کامل باشد برای اغلب افراد دردناک و در درازمدت سبب افسردگی و فروپاشی روانی میشود. فقط انسانهايی که در محروميت کامل بهسر برده و هيچ سرپناه و غذا و امکانات اوليهای ندارند ممکن است از آن منتفع شوند مانند کارتنخوابهايی که برایشان زندان مکان و سرپناهی است که تغذيه منظمشان برقرار میشود. مجازاتهای جايگزين: يکی ديگر از راهکارهای کاهش آسيب زندانيان، مجازاتهای جايگزين زندان است. حدود دو دهه است که اجرای اين نوع مجازاتها از کشور فرانسه آغاز شدهاند. روشهای دستبند الکترونيکی، کار اجباری و گذراندن محکوميت در سازمانهای عامالمنفعه از جمله اين مجازاتها هستند. اين نوع مجازاتها در مورد همه جرايم نيست و برای جرائمیمانند قاچاق مواد مخدر از اين مجازاتها استفاده نمیکنند. مسئله تفکيک جرائم: اين مسئله نيز از موضوعات مهم است. گرچه برخی استدلال می کنند که تفکيک جرائم عملی غير منطقی است و از زمينه ای حرفه ای شدن جرم است اما مطالعات تجربی در طول سده ها بشر را به ايده مطلوبيت تفکيک جرائم رسانده است. و ضمن اينکه در آميختگی جرائم هم امکان حرفه شدن جرم وجود دارد هم پيچيده تر شدن جرم زيرا زمينه تنوع فراگيری جرم هم فراهم می شود اما شخصيت يک سارق و يک مجرم اتفاقی که تحصيلکرده است و يک قاچاقچی و ... بسيار متفاوت است و نمی توانند باهم زندگی کنند و نوعی شکنجه و آزار برای آنها محسوب می شود. يکی از ضرويات «انسانی» و نيز «مديريتی» در زندان جلوگيری از تنش است. در زندان آستانه تحريکی به شدت پايين آمده و استعداد تنش وجود دارد. بسياری از عادی ترين امور که در بيرون زندان مورد اعتنا نيستند در زندان در مرکز توجه و حساسيت قرار می گيرند به نحوی که افراد متشخص که در بيرون زندان اهل سخاوت هستند ممکن است در زندان بر سر وسايل کم ارزش دچار اختلاف شوند. جرمزدايی از قوانين: عدم موفقيت نظام کيفری در پيشگيری از بزهکاری، انديشمندان حقوق را به فکر اتخاذ سياستهايی انداخت که يکی از رويکردهای آن جرمزدايی است که به مفهوم سلب عناوين مجرمانه از اعمال خاص است. لزوم وجود قوانين کيفری از بديهيات است ولی نظر به تبعات منفی جرمانگاریهای افراطی که منجر به ايجاد پديدهای به نام «تورم کيفری« میشود، بايستی از «حقوق کيفری« به عنوان آخرين نوشدارو صرفا در صورت عدم تأثير ساير راهکارهای حقوقی-اجتماعی استفاده نمود (غفاری، ۱۳۸۶). در دوره رياست آيتالله شاهرودی بر قوه قضاييه پژوهش گستردهای درباره عناوين مجرمانه در قوانين ايران انجام شد و سرانجام لايحه حذف برخی عناوين مجرمانه از قوانين، در ۱۷ آذر ۱۳۸۷ به مجلس شورای اسلامیتقديم شد که هنوز در مجلس به نتيجه روشنی نرسيده است. بيش از يکهزار و ۶۰۰ عنوان مجرمانه در قوانين وجود دارد که بسياری از آنها میتوانند حذف شوند. درماده ۴۴ آييننامه سازمان زندانها نيز از تسهيل روند زندانزدايی سخن رفته است اما هنگامیکه عناوين مجرمانه زياد شود، به تبع آن آمار زندانيان نيز بالا میرود. عناوين مجرمانه در ايران بيش از کشورهای ديگر است از اين رو بايد در قوانين جزايی بازنگری صورت گيرد. نظارتهای مدنی بر مکانهای حبس: يکی ديگر از عوامل موثر در کاهش آسيبها، وجود مراکز مردمنهاد است. تجربه کشورهايی که سازمانهای مردمنهاد (NGO,S) و فعال در زمينه حقوق بشر و امور زندانيان دارند نشاندهنده نقش مثبت و تعيينکننده آنها در بهبود شرايط است. زندان امنيتیترين مکان است اما چون در پشت ديوارهای زندان ممکن است حقوق بشر نقض شود، نهادهای مدنی میتوانند از زندان بازرسی و با زندانيان صحبت کنند. در فرانسه NGOای به نام انجمن بينالمللی ديدهبان زندان وجود دارد. اين انجمن، بخش بينالمللی فعاليت خود را تعطيل کرده و فقط در قلمرو داخلی کشور کار میکند و وظيفهاش رصد زندان و کسب اطلاعات از مشکلات زندانها و ارائه گزارش و بزرگنمايی مسائل و حساسسازی جامعه و دولت نسبت به مشکلات است و به محض بروز مشکلی در زندان، آگاهی عمومیبه مردم میدهند و بهخاطر انجام اين وظيفه مجازات نمیشوند زيرا نهادهای مدنی باعث میشوند که زندان مکان امنی برای نقض حقوق بشر نشود. با اينحال نهادهای بينالمللی حقوق بشری هرازگاهی از نقض حقوق بشر در زندانهای اروپايی خبر میدهند از اين رو میتوان گفت در صورت فقدان نهادهای مدنی ناظر وضعيت بسيار وخيمتر خواهد بود. آموزش زندانيان: بحث ديگر در خصوص کاهش آسيبهای زندانيان، آموزشهای رسمیاست. اگر در زندان فرصتهای آموزش رسمیبرای زندانيان توسعه پيدا کند و زندانيان به شرکت در مدرسه و دانشگاه تشويق شوند، بيکاری آنها و در نتيجه فرصت يادگيری جرايم در زندان کاهش میيابد. آسيبهای پس از خروج: يکی ديگر از مسائل اين است که زندانی پس از خروج از زندان مشکلات عديدهای چون مشکلات روحی و روانی و يا ديدگاهی که راجع به جامعه پيدا کرده است را با خودش از زندان به بيرون میآورد. اين عارضه در مورد افراد مختلف، متفاوت است. در بعضی افراد، عوارض پايدارتر بوده و در بعضی موارد عوارض زندان کمتر يا کوتاهمدتتر است. يکی از مهمترين مسائل پس از خروج، عوارض شغلی و بيکاری است. ازدسترفتن اعتماد به زندانيان آزاد شده و محروميت از مشاغل شرافتمندانه، سبب میشود که فرد مجبور به فعاليتهای مجرمانه شده يا به گَنگها رو بياورد و تنها پناهگاه برای فرد آزاد شده همان گنگها يا باندهای تبهکار باشند. در ماده ۲۱۱ قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه سازمان زندانها مکلف به «معرفی زندانيان نيازمند اشتغال به مراجع ذیربط پس از آزادی» شده است اما اينها روی کاغذ مانده و خيل زندانيان پس از آزادی با آسيبهای يادشده دست و پنجه نرم میکنند. در خصوص اين مشکل، مراکز مراقبتهای پس از خروج که در اسناد حقوق بشر هم آمده است، میتوانند راهگشا باشند. اين مراکز با مشاورههای روانشناختی سعی میکنند فرد را با جامعه سازگار نمايند و با حمايت قانونی در خصوص سوء سابقه کيفری مشکل کاری فرد آزاد شده را حل نمايند. بايد مراکز مراقبتهای پس از خروج تقويت و جدی گرفته شود و همه اينها در گرو جلب مشارکتهای مدنی است. با مشارکت مدنی و نهادهای مردمنهاد میتوان مشکلات زندانيان پس از خروج را نيز برطرف نمود. همچنين جرم زدايی از قوانين، اصلاح مديريت زندان و تغيير انگارهها نسبت به زندان، آموزش زندانبان، ارائه آمار و ارقام در خصوص ميزان زندانيان، نقش اساسی در بهبود وضعيت زندانيان دارد. (شالوده نخستين اين مقاله را گفتوگوی خانم مهسا لاريجانی پژوهشگر آسيبهای اجتماعی با نگارنده تشکيل میدهد که با افزودنیهای بعدی به شکل پيش رو در آمده است) برگرفته از: مهرنامه، شماره ۴۱، ارديبهشت ۱۳۹۴- ص ۷۸- ۸۱ Copyright: gooya.com 2016
|