سه شنبه 19 خرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

خشونت اسلامی؟؟ سروش دباغ

جهانبخش ـ قاضیان ـ سروش
در تورنتو سمیناری با عنوان "اسلام و خشونت" برگزار شد که در آن فروغ جهانبخش، حسين قاضيان و عبدالکريم سروش از منظرهای تاريخی، جامعه شناختی و الاهياتی به نسبت سنجیِ ميان اسلام و خشونت پرداختند. آنچه در ادامه می آيد، گزارشی است از مباحثی که در اين سمينار توسط سخنرانان طرح شد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



چند هفته پيش، به همت « بنياد سهروردی»، سمينار يک روزه ای تحت عنوان « اسلام و خشونت» در سالن «نورث يورک» شهر تورنتو برگزار شد. در بخش نخست سمينار، فروغ جهانبخش، حسين قاضيان و عبدالکريم سروش از منظرهای تاريخی، جامعه شناختی و الاهياتی به نسبت سنجیِ ميان اسلام و خشونت پرداختند. در بخش دوم ، سخنرانان فوق در ميزگردی شرکت کرده و به سؤالات نگارنده که ميزگرد را اداره می کرد، همچنين شرکت کنندگانِ در اين سمينار يک روزه پاسخ دادند. سمينار حدودا ۶ ساعت به درازا انجاميد. در ميزگرد، بحث و گفتگوی خوبی ميان سخنرانان و سؤال کنندگان در گرفت. آنچه در ذيل می آيد، گزارشی است از مباحثی که در اين سمينار توسط سخنرانان طرح شد.

فروغ جهانبخش، استاد دانشگاه کويينز (۱) کانادا، اولين سخنران اين سمينار بود. جهانبخش به سابقه پديدۀ « بنياد گرايی دينی» (۲) پرداخت و مؤلفه های مختلف آن را برشمرد. او در ابتدا ضمن ارائه تعريفی از مفهوم « خشونت دينی»، تاکيد کرد که خشونت دينی، نظير ديگر انواع خشونتها، پديده ای ذاتا فرهنگی و تحت تاثير شرايط بيرون خويش است. به گفته وی، مقولۀ «خشونت» در اديان را می توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد:

۱. خشونت در کتب و متون مقدس
۲. خشونت در آئين ها و مراسم مذهبی
۳. خشونت در قوانين و شرايع اديان
۴. خشونت های آميخته با بنيادگرايی دينی که در ابعاد اجتماعی و سياسی ظهور می کند.

وی سپس شق چهارم را برگرفت و مؤلفه های مختلف آنرا برشمرد. به نزد ايشان، بنياد گرايی پديده ای مدرن است که در جهان جديد سربرآورده، پديده ای که هم در اديان ابراهيمیِ (۳) يعنی اسلام، مسيحيت و يهوديت رخ داده، هم در اديان شرقی نظير بوديسم و هندوئيسم و آئين سيک. از ميان مختصات و مقومات بنياد گرايی، جهانبخش بر چهار مؤلفه انگشت تاکيد نهاد:

۱. بنياد گرايی روئيده بر خاک يک سنت است.
۲. بنيادگرايان سنت پيشين خود را آرمانی و دست نخورده و خالص می پندارند و احساس خطر و تهديد عميق و گسترده عليه آن سنت می کنند؛ سنتی که قوام بخش هويت ايشان است.
۳. در فرايند عکس العمل نسبت به شرايط مدرن، بنيادگرايان تعيين مصداقِ خطر و دشمن کرده وآگاهانه، از شيوه های ابتکاری خود برای ايجاد مرزبندی ميان « خودی» و « غيرخودی» مدد می گيرند. بکار گيری خشونت عريان در حجم وسيع، در اين ميان شيوۀ اصلی اين جماعت است.
۴. بنيادگرايان به انتخاب گزينشی و ابزارانگارانه (۴) از وقايع دينی، مناسک و متون مقدس برای مشروعيت بخشيدن به اعمال خود دست می زنند.

جهانبخش در ادامۀ سخنانش، چهار دورۀ بنيادگرايی را از يکديگر تفکيک کرد و بازشناخت. مرحله اول بنيادگرايی که در دهه های هفتاد و هشتاد سده بيستم ميلادی سربرآورد، معطوف به نقد اخلاقی سياست های سکولار بود. اين امر در بنيادگرايی هندويی، سيکی، بودايی و اسلامی ديده می شود. پيروزی انقلاب ايران در بهمن ۵۷ در بسط اين نوع بنيادگرايی نقش مهمی ايفا کرد. در مرحلۀ دوم، قيام ها و نزاع ها صبغۀ فراملی پيدا کرد، نظير ائتلاف نيروهای بين المللی جهادی در افغانستان و جنگ عليه اشغال اين کشور توسط شوروی. همچنين در همين دهه، حزب الله شيعه لبنان شکل گرفت و جنبش آزادی بخش فلسطين که تا آن زمان جنبشی سکولار بود، با پيدا کردن وجه مذهبی جنبش حماس را به وجود آورد. در مرحلۀ سوم، قيام های بنيادگرايانه، صبغۀ ضد آمريکايی (۵) پيدا می کند و جهت گيری اصلیِ آن معطوف به تنها ابرقدرت پس از جنگ سرد، يعنی آمريکا در دهۀ نود ميلادی می شود. بمب گذاری در ساختمان فدرال اکلاهاما توسط يک تندروی مسيحی و پخش گازهای شيميايی در متروهای ژاپن توسط گروه بودايی ای که آمريکا را دشمن اصلی ژاپن قلمداد می کرد، نمونه هايی ازاين اقدامات بنياد گرايانه اند. از ابتدای سدۀ بيست و يکم، بنيادگرايی دينی وارد مرحلۀ چهارم می شود، در اين مرحله، بنياد گرايی ابعاد جهانی (۶) به خود می گيرد و در قالب شبکۀ فراگير جهانی فعاليت می کند. بنيادگرايی در اين مرحله از مجموعۀ ملتها تشکيل شده و صبغۀ ائتلافی دارد. بنيادگرايانِ متأخر بر اين باورند که بايد تمام مسلمانان جهان را نجات دهند و برای ايشان آزادی معنوی و رهايی از سلطۀ تمدن غربی را به ارمغان آورند. تأکيد بر «احيای خلافت اسلامی» نيز در دستور کار گروه های بنيادگرای مسلمانِ متأخری چون «القاعده»، «بوکوحرام» و «داعش» قرار گرفته است.

حسين قاضيان، جامعه شناس، سخنران بعدی اين سمينار بود. قاضيان با توضيح اين امر که مراد از «خشونت اسلامی»، پديده ای است که به نام اسلام و يا تحت تأثير آموزه های اسلامی در دهه های اخير رخ داده است، توضيح داد که از منظر پديدارشناختی، احکامی نظير « سنگسار کردن»، «قطع عضو»، « پرت کردن از بالای بلندی»، «تجاوز به همسر» و مانند آن امروزه خشن قلمداد می شوند. بنا بر رأی قاضيان، می توان دو نوع خشونت را از يکديگر تفکيک کرد:

خشونت نوع اول، قرائت سنتی از خشونت است و ناظر به اجرای احکام شريعت توسط دينداران و شريعت مداران. اين نوع خشونت هم در دنيای سنتی رخ می داد و هم در جهان جديد، خشونتی که مبتنی بر درک و تلقی سنتی از ديانت و شريعت است. وی فی المثل، قتل فجيعِ اخير فرخنده در افغانستان را مصداقی از اعمال خشونت در معنای سنتی آن قلمداد کرد. خشونت نوع دوم، از اتفاقات و حوادثی پرده برمی گيرد که در جهان جديد و با عنايت به مختصات فرهنگی- سياسی- اجتماعی اخير رخ داده است؛ نظير کارهای خشنی که القاعده و بوکوحرام و داعش در سالها و دهه های اخير انجام داده اند. به باور قاضيان بايد تحقق امر و پديده ای به نام « خشونت اسلامی» را پذيرفت و جدی انگاشت و به حساب آورد. هر چند در ديگر اديان و ذيل آموزه های ايشان نيز اعمال خشونت آميز انجام می گيرد، هر چند برخی از قدرت های بين المللی در برخی موارد از نفوذ و قدرت سياسی خود سوء استفاده می کنند و منويات خويش را در اقصی نقاط عالم با خشونت اعمال می کنند، اما لازمۀ اين سخنان اين نيست که آنچه به نام اسلام و يا تحت تأثير آموزه های اسلامی رخ می دهد، مهم نيست و نبايد بدان پرداخت. به اصطلاح نبايد به نحو «جدلی» و مدافعه جويانه با آنها مواجه شد و فی المثل توضيح داد اگر ما پديده ای به نام خشونت اسلامی دارم؛ از آنسو، خشونت مسيحی و يهودی و سکولار هم داريم؛ بلکه بايد با عنايت به ديگر مصاديق رفتار خشونت آميز در طول تاريخ و پذيرش آنچه ذيل تمدن اسلامی رخ داده، مفهوم و مقولۀ « خشونت اسلامی» را به رسميت شناخت و دربارۀ آن چاره انديشی کرد.

قاضيان، متن مقدس و تاريخ صدر اسلام را در عداد عواملی انگاشت که در سربرآوردن «خشونت اسلامی» نقش آفرينی کرده اند. به نزد وی، بازخوانی انتقادی اين سنت و احکام خشن، کاری که «نوانديشی دينی» متکفل انجام آن شده است، جهت نهادينه شدنِ نگرش «خشونت پرهيز» رهگشاست. افزون بر اين، تلاش در راستای نهادينه کردنِ فرهنگ دموکراتيک و غير خشن در ميان شهروندان، الزامی است.

عبدالکريم سروش، نوانديش دينی و اسلام شناس، آخرين سخنران اين پنل، تحت عنوان «قرآن و خشونت» سخنرانی کرد. سروش با تاکيد بر اينکه از بخت بلندی برخوردار بوده که دو دوران پيش و پس از انقلاب بهمن ۵۷ را ديده و تجربه کرده، از تفاوت های بنيادين در نگرش و نظام ارزشی سياسيون و روشنفکرانِ پيش و پس از انقلاب ياد کرد. به نزد وی، پيش از انقلاب، عموم فعالان سياسی، با ابتهاج و افتخار می گفتند پيامبر اسلام، فرد انقلابی بوده و در کسوت يک سياستمدار انقلابی رفتار کرده، ما نيز بايد به سنت او تأسی کنيم و امروزه از پی او روان گرديم و ساز و کار قهری و انقلابی را در پيش بگيريم. مطابق با نظر سروش، آن روزگار، هيچ يک از مبارزان متدين و سکولار، به اين قرائت از سنت نبوی خرده نمی گرفت و آن را ناموجه نمی انگاشت. اما پس از انقلاب و خصوصاً پس از پايان جنگ ايران و عراق، ورق برگشت و ارزشهای ديگری قدر يافت و بر صدر نشست. ساز و کار دموکراتيک، جامعه مدنی، توسعۀ اقتصادی و نگرش غيرانقلابی جانشين گفتمان سابق شده بود و اذهان و عقول کثيری را بر صورت خويش ساخته بود. اين چنين بود که معيار و محک های داوری بالمره عوض شد و عقلانيت جديدی جايگزين عقلانيت پيشين گشت.

سروش با ذکر اين حادثه از تاريخ معاصر، به سروقت تاريخ اسلام رفت و کوشيد با تفکيک ميان « عقلائيت» و «عقلانيت» از سويی و تاکيد بر اين امر که «بديهيات» و « هنجارهای زمانه» می تواند از عصری به عصری ديگر تغيير کند، مسئله خشونت اسلامی را تبيين کند. به نزد سروش، «رفتار خشن»، يعنی آنچه «امروزه» خشن پنداشته می شود؛ در حالی که، کثيری از اين رفتارها، چهارده قرن پيش، متناسب با عرف آن زمانه بوده است. بريدن سر با شمشير، امری رايج در کثيری از جوامع آن روزگار بوده، چون کم و بيش راه ديگری برای از بين بردن کسی در ميان نبود؛ همچنين است ستاندن جان مرتدّ، يعنی کسی که آئين و مسلک دينی خود را عوض می کرد، چرا که آن روزگار عقيده برتر از جان نشسته بود و مقوله ای تحت عنوان «حقوق بنيادين بشر» محلی از اعراب نداشت. وی با تأکيد بر اينکه «خشونت»، مفهومی «وابسته به سياق» (۷) است، از عقلائی بودن اين احکام در زمانۀ خويش سخن گفت. در واقع، با ملاک قرار دادن عقلانيت «امروز»، کثيری از اين احکام «خشن» و غيرعقلانی به حساب می آيند، اما در آن روزگار، اين احکام عقلايی بوده و کارآمدی عملی داشته است. سروش ابدا دعوت به فرو نهادن عقلانيت زمانه و برگرفتن عقلانيت آن دوران و روزگار نکرد، بلکه تصريح کرد که کثيری از اين احکام، «امروزه» خشن انگاشته می شود؛ اما می توان در آن روزگار آنها را عقلايی به حساب آورد، احکامی که نه تنها در بستر آئين اسلام بلکه در غرب و شرق عالم به نحو اغلبی و اکثری رايج بود و موجه به حساب می آمد. علاوه بر اين، سروش تاکيد کرد که لازمۀ اين تحليل، اين سخن نيست که در آن دوران رفتار و احکام خشنی وجود نداشته، بلکه داخل چارچوب و «پارادايم» آن زمانه، می توان رفتارهای خشونت آميزی را نيز سراغ گرفت. در واقع، در آن دوران نيز برخی رفتارها با عنايت به مختصات فرهنگی- اقليمی- اجتماعیِ آن روزگار خشن محسوب می شده، نظير سوزاندن کسی در آتش و قس علی هذا.

سروش بر تفاوت ميان تلقی انسانها از مفهوم «عقلانيت» و ساز و کار عقلانی در ادوار مختلف زندگی بر روی کرۀ خاکی تاکيد کرد. در پرتو اين تلقی از مفهوم عقلانيت، او تفکيک ميان «تبيين» (۸) و «ارزيابیِ» (۹) آنچه به خشونت اسلامی موسوم است را برجسته کرد و مهم انگاشت. به نزد وی، تفکيک ميان «عقلانيت» و «عقلائيت» کمک می کند تا تاريخ صدراسلام را بهتر فهميد و تبيين کرد. در وهلۀ بعدی، در پرتو فهم درست وجامع الاطراف از وقايع آن روزگار، می توان به ارزيابیِ معرفتی، اخلاقی، عقلانی و به دور از احساساتِ آنچه چهارده سده پيش اتفاق افتاده همت گمارد و از جادۀ انصاف خارج نگشت. سروش در انتها تاکيد کرد نوانديشان دينی نه در پی عصری کردن دين اند و نه در پی روزآمد کردن آن؛ بلکه به ديالوگ و گفتگوی انتقادیِ مستمرّ ميان سنت و مدرنيته می انديشند، نه يکی را به ديگری تحويل کردن و ذيل آن قرار دادن.

ــــــــــــــــــــ
۱- Queen’s University
۲- religious fundamentalism
۳- Abrahamic religions
۴- instrumentalist
۵- anti- American
۶- global
۷- context-dependent
۸- explanation
۹- evaluation


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016