پنجشنبه 28 خرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
21 بهمن» بهاری که زمستان شد، ویدا فرهودی
22 دی» قلم، ویدا فرهودی
پرخواننده ترین ها

واژه‌ی عصيانی من*، ویدا فرهودی

ویدا فرهودی
...اميد خسته بال و پَر، از قفسش چگونه سر / بر کشد و کند نظر به ژرف ويرانی من؟ // خاطره‌ی شکوفه‌ها که خفته‌اند در بلا / به قعر رنج می‌برَد کلام طغيانی من // تلخ و سياه گويمت، ز خاطره چو مويمت / تا که به ياد آوری غربت طولانی من

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



عشق ببين چه می کند با دل عصيانی من
داده به دست سرکشی واژه ی توفانی من

غلظت غم مديد شد، عاطفه ناپديد شد
غربت و دلشکستگی سهم پريشانی من

چيست ورای بودنم غير غمی فزودنم
توده ی یأس کرده پُر کوله ی ويرانی من

اميد خسته بال و پَر، از قفسش چگونه سر
برکشد و کند نظربه ژرف ويرانی من؟

خاطره ی شکوفه ها که خفته اند در بلا
به قعر رنج می برَد کلام طغيانی من

تلخ و سياه گويمت، ز خاطره چو مويمت
تا که به ياد آوری غربت طولانی من

تو هم چو من رميده ای،غم به نگه تنيده ای
به اشک ها رسيده ای، چو کلک بارانی من

نويد زندگی کنون اگر که می کند جنون
کجا بَرَد تو و مرا تا ره ايرانی من

وای دريغ زان دمان که در تلاطم زمان
داد خيال خام تو درس به نادانی من

راه تورا رفت دلم، دروغ شد چو حاصلم
منم کنون و مشکلم:بی سرو سامانی من

من همه شور بوده ام، اوج سرور بوده ام
کاش رسد به شهرمان واژه ی عصيانی من

ويدا فرهودی
١٣٩٤

ـــــــــــــــــ
*(از غمناکی اين سروده مرا ببخشيد، توجه کنيد واقعيت هايی را بيان می کند و تقديم است به عاشقان)


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016