سه شنبه 2 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

يک سند تاريخی: گزارشی از حضور و سخنرانی شاپور بختيار در پارلمان اروپا در دی ماه ۱۳۶۸

استراسبورگ - ۲۷ دی ماه ۱۳۶۸ برابر ۱۷ ژانويه ۱۹۹۰

بعد از دکتر قاسملو دبير کل حزب دموکرات کردستان ايران، دکتر بختيار اولين شخصيت ايرانی بود که بپارلمان اروپا دعوت گرديد.

( اين گزارش بجز در نشريه قيام ايران شماره ۲۶۸ بتاريخ ۱ فوريه ۱۹۹۰ در هيچ نشريه ديگری انتشار نيافت. متاسفانه بخاطر حساسيت های آن روز، هواداران مشروطه پادشاهی، گروههای چپ و حتی جبهه ملی از انتشار اين خبر خودداری نمودند)

همراهان وی عبارت بودند از مهندس حميد ذوالنور، پسرش گيو بختيار که افسر پليس امنيتی فرانسه بود و داريوش مجلسی.

سخنرانان: خانم ريا اومن (از حزب دموکرات مسيحی هلند. رئيس جلسه)،
دکتر شاپور بختيار، داريوش مجلسی و وزير سابق خارجه اسپانيا از حزب دموکرات مسيحی.

داريوش مجلسی

***

گزارش به نقل از نشريه "قيام ايران"، ارگان نهضت مقاومت ملی ايران در آن زمان

دکتر شاپور بختيار، رهبر نهضت مقاومت ملی ايران بنا بدعوت فراکسيونهای دموکرات مسيحی و ليبرال پارلمان اروپا، روز ۲۷ دی ماه ۱۳۶۸ برابر ۱۷ ژانويه ۱۹۹۰، به استراسبورگ سفر کرد و در اجتماع نمايندگان فراکسيونهای مذکور و نمايندگانی از کميته های سياسی چهار فراکسيون ديگر پارلمان اروپا، نطقی ايراد کرد و به سئوالات نمايندگان درباره اوضاع ايران و هدفهای نهضت مقاومت ملی ايران پاسخ گفت.
ما گزارش نماينده اعزامی قيام ايران به استراسبورگ را در اين شماره به نظر خوانندگان خود ميرسانيم.
برنامه با ضيافت ناهاری که از طرف فراکسيونهای دعوت کننده به افتخار دکتر بختيار ترتيب داده شده بود آغاز گرديد.
نکته ای که هنگام ورود رهبر نهضت مقاومت ملی ايران و همراهان به مقر پارلمان اروپا بخصوص جلب توجه ميکرد، تدابير امنيتی شديد و کم سابقه ای بود که اتخاذ شده بود و اين امر يکی از موضوعات مورد بحث در حاشيه اجتماع مذکور بود. بنا به اظهار نمايندگان حاضر در جلسه، غالب نمايندگان دموکرات مسيحی و ليبرال شرکت کننده در اين گردهمائی، به مناسبت دعوت از دکتر بختيار، از چند روز پيش، از طرف عناصر وابسته به جمهوری اسلامی و حزب الله در آلمان به وسيله پيامهای تلفنی تهديد شده بودند که با شرکت در اين اجتماع، جان خود و اعضای خانواده هاشان را به خطر مياندازند و حتی جمهوری اسلامی در بن تلفنی به بعضی نمايندگان سرشناس، مثل اتو فان هابسبورگ نسبت بشرکت درکنفرانس دکتر بختيار اعتراض و تهديد کرده بود. ضمنا پارلمان اروپا نيز مستقيما به انفجار تهديد شده بود. معهذا تمام نمايندگان دعوت شده بدون توجه به اين تهديدها، البته در ميان تدابير امنيتی فوق العاده، در ضيافت ناهارو کنفرانس شرکت نمودند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پس از ناهار، نماينده فراکسيونها، دکتر بختيار و همراهان را به سالن کنفرانس هدايت نمودند.
رياست جلسه بر عهده خانم اومن نماينده پارلمان و مسئول روابط خارجی فراکسيون دموکرات مسيحی اروپا بود. در آغاز، رئيس جلسه بعد از خير مقدم به دکتر بختيار اظهار داشت:
"حضور اقای شاپور بختيار در پارلمان اروپا مبين اين واقعيت است که ما نسبت به تجاوز به حقوق بشر در ايران سخت نگرانيم و از طرفی همانطور که از گسترش دموکراسی در کشورهای اروپائی – که گزارش های آن صفحات روزنامه ها را پر کرده است – پشتيبانی ميکنيم از آقای بختيار به اين مناسبت دعوت کرده ايم که ايشان اوضاع ايران را برای ما بيشتر تشريح کنند و نکات مبهمی را که احتمالا برای بعضی از نمايندگان وجود دارد، با سئوالاتی که از ايشان خواهند کرد، روشن شود".
سپس دکتر بختيار پشت تريبون قرار گرفت و نطق خود را، بزبان فرانسه، ايراد کرد. (ترجمه نطق ايشان در همين شماره جداگانه درج ميشود)
پس از نطق دکتر بختيار، خانم اومن رئيس جلسه، با تشکر از ايشان اظهار داشت: " آقای بختيار يک شخصيت ملی وبين المللی است و طبعا بيانات ايشان هم در همين سطح ميباشد. لذا من از همکار ايشان اقای مجلسی خواهش ميکنم به اختصار و در چند دقيقه اطلاعاتی درباره نهضت مقاومت ملی ايران و فعاليتهای آن در پارلمان اروپا، در اختيار جلسه بگذارند".
اقای داريوش مجلسی مسئول شاخه نهضت در هلند، در زمينه مورد نظر رئيس جلسه توضيحاتی بزبان انگليسی داد و افزود: "حدود يکسال قبل عده ای از نمايندگان پارلمان اروپا به لزوم ايجاد يک کميته پارلمانی برای حمايت از دموکراسی در ايران پی بردند و ما باکمال مسرت از اين طرح استقبال کرديم و اظهار آمادگی نموديم که تا سر حد امکان از آن طرح حمايت کنيم. زيرا بنظر ما ايران با توجه به موقعيت جغرافيائی و استراتژيک، از لحاظ اقتصادی و سياسی برای اروپا و جهان دارای نهايت اهميت است. به ياد داشته باشيد زمانی که دکتر مصدق نفت ايران را ملی کرد به دنبال آن و به فاصله کمی، ملی شدن کانال سوئز و حرکتهای آزاديخواهانه ديگری هم در شرق اتفاق افتاد و زمانی که در دوران سلطنت شاه سياست بخصوصی در قبال منطقه اتخاذ شد و مبالغ عمده ای در اين راه صرف گرديد تاثير زيادی بر جو کلی خاورميانه باقی گذاشت و نيز فراموش نکنيم که خمينی – به ميزان زيادی – سهم موثر و مستقيمی درايجاد گرايشهای خرابکارانه و تروريسم دولتی در سطح بين المللی داشت. به اين ملاحظات ما معتقديم که استقرار دموکراسی در ايران بدون شک تاثير مثبتی در بر قراری صلح و امنيت خاورميانه خواهد داشت. ما اعتقاد راسخ داريم که در ايران زمينه کافی برای دموکراسی وجود دارد. ديديم که در دوران نخست وزيری دکتر مصدق وقتی بين وی و عده ای از روحانيون اختلاف ايجاد شد مردم ايران، حتی طبقه بازاريان مذهبی و قشرهای زحمتکش مملکت از مصدق در برابر روحانيون مخالف حمايت کردند. اما اينکه چرا در انقلاب اخير ايران عکس اين جريان اتفاق افتاد بدلائل سياسی و اجتماعی بود و نه دلائل مذهبی. ما البته کاملا آگاهيم که مبارزه برای دموکراسی در ايران وظيفه ماست ولی حمايت بين المللی از حرکت دموکراسی در ايران، وظيفه شماست".
آقای مجلسی سپس درباره موقعيت نهضت مقاومت در مقايسه با ديگر گروههای اپوزيسيون توضيحاتی داد و گفت: "نهضت مقاومت ملی ايران، در ميان سازمانهای اپوزيسيون ايران تنها سازمانيست که رهبر آن از آغاز استقرار رژيم جمهوری اسلامی مخالفت و مبارزه با خمينی را آغاز کرد و تا امروز، هميشه و يکصدا، از اصول دموکراسی، کثرت گرايی، جدائی حکومت از مذهب و اينکه رژيم آينده ايران بايد به وسيله مردم ايران در يک انتخابات کاملا آزاد تعيين گردد دفاع نموده است. در راس نهضت مقاومت ملی ايران يک شورای انتخابی قرار دارد، مقر هيئت اجرائی که منتخب شوراست در پاريس ميباشد. سازمان درونمرزی نهضت شامل دو قسمت سياسی و نظامی است. وسيله تبليغ و تماس با مردم، از جمله، دو ايستگاه راديوئی و يک روزنامه ارگان است. نهضت در اکثر کشورهای بزرگ جهان نمايندگی دارد. ما از دوستان خود در پارلمان اروپا انتظار داريم که بمردم ايران نشان دهند که اروپا از دموکراسی در ايران دفاع ميکند. ما برای دفاع از حق حاکميت خود روی آمريکا و اسرائيل – بعلت رفتار اين دو دولت در رابطه با جمهوری اسلامی – حساب نميکنيم. روابط پنهانی آنها با سران رژيم جمهوری اسلامی، موجب سلب اعتماد ما شده است".
مجلسی در پايان سخنان خود افزود: "ما چون بر اين واقعيت آگاهی داريم که اتحاد نيروهای مخالف رژيم تنها شرط موفقيت است با گروههای مختلف از چپ و مشروطه خواه گرفته تا ملی در تماس هستيم و ميکوشيم که دموکراتهای ايران را تحت شعار دموکراسی و حاکميت ملی متحد سازيم و اميدواريم که پارلمان اروپا، ابتکار خود برای حمايت از دموکراسی در ايران راکاملا جدی بگيرد".

پرسش ها و پاسخ ها
پس از توضيحات آقای مجلسی، سئوالات نمايندگان از دکتر بختيار آغاز شد که ترجمه سئوالها و جوابها به اين شرح است:
. يکی از نمايندگان سئوال کرد: آقای مجلسی در بيانات خود به نقش آمريکا و اسرائيل در رابطه با رژيم جمهوری اسلامی اشاره کرد. آيا در اين مورد ممکن است بيشتر توضيح دهيد؟
دکتر بختيار پاسخ داد:
قبلا بايد به اين نکته اشاره کنم که آمريکا و اسرائيل نزديکترين و صميمانه ترين روابط را با رژيم شاه داشتند و حتی خود شاه فقيد هم در آخرين کتاب خود به اين مسئله اشاره ميکند که هيچ تصميم سياسی مهمی را بدون مشاوره با آمريکا و اسرائيل در زمينه های داخلی وخارجی و بخصوص در منطقه خاورميانه اتخاذ نميکرد. در مورد اسرائيل بايد اضافه کنم که ارتباط و مراوده کليميان ايرانی با ساير ايرانيان از هزاران سال قبل يعنی از زمان کوروش موسس امپراتوری هخامنشی که در کتاب عهد عتيق از او به عنوان ناجی يهود نامبرده شده – بر خلاف آنچه در بسياری از ممالک ديگر اتفاق افتاده – مبتنی بر صميميت و تساهل و بدون هيچگونه خشونت و درگيری بوده است.
بنا بر اين انتظار نميرفت که، عليرغم مسئوليت بزرگی که متوجه آنان ميشود، بعدا از استقرار جمهوری اسلامی و آنچه به دنبال آن اتفاق افتاد، اسرائيل واسطه روابط پنهانی آمريکا با جمهوری اسلامی شود. شما همه ماجرای ايران گيت را شنيده ايد که چگونه اسلحه برای ادامه جنگی ارسال ميشد که بنا بر اظهار رسمی بسياری از مقامات بين المللی و تصميم بسياری از قدرتهای بزرگ، نمی بايست برنده داشته باشد و جنگی که تنها به ويرانی دو کشور ايران و عراق و قربانی شدن نزديک به يک ميليون ايرانی – اعم از کشته و معلول – منجر گرديد. حتما اين گفته رئيس وقت ستاد ارتش اسرائيل را در مورد ارسال اسلحه بايران که گفت: "کشته شدن يک ايرانی يا عراقی هرگز سر مرا به درد نخواهد آورد" را شنيده ايد.
نماينده ديگری سئوال کرد: آقای دکتر بختيار، شما چه سياستی برای اتحاد همه گروههای ضد رژيم داريد؟ زيرا می بينيم که اپوزيسيون رژيم اسلامی دچار تفرقه است. آيا آينده ای برای اين اتحاد وجود دارد؟
دکتر بختيار در پاسخ گفت: در اينجا بايد به اين نکته اشاره کنم که در بين کسانی که امروز در خارج از ايران در صف مخالفين رژيم قرار گرفته اند عده ای هستند که قبلا با خمنی همکاری داشته اند و گروههائی هستند که نه بنا بر اصول عقيدتی، بلکه در جنگ برای دستيابی به قدرت از طرف خمينی رانده شدند و با وجود اين که خود از ابزارهای سرکوب رژيم اسلامی بوده اند امروز در اروپا و در مقابل شما "دموکرات" شده اند. بنا بر اين بايد بين مخالف و منشعب تفاوت قائل شد. گروهها و احزاب سياسی ديگری نيز بوده اند که قبلا دارای تشکل بوده اند و بتدريج بعلت بحرانهای داخلی خود ضعيف و حتی تجزيه شده اند. ولی در هر حال خوشبختانه امروز اعتقاد به دموکراسی و قبول پلوراليسم از طرف بسياری از عناصر مخالف رژيم قوت گرفته است و در اعلاميه های خود بر آن بيش از بيش تاکيد ميکنند که بسيار ميتواند در جهت همبستگی ايرانيان مخالف رژيم و دموکرات اميد بخش باشد و نکته ديگری هم که در مورد تفرقه اپوزيسيون بايد اضافه کرد نقش عوامل خارجی است که بدلايل و مسائل گوناگون در ايجاد اين تفرقه مسئوليت داشته اند. ولی با تمام اين احوال خوشبختانه روز بروز اکثر ايرانيان خارج از کشوربه ضرورت هماهنگی در مبارزه پی برده اند و بسياری از آنان نيز صميمانه در اين جهت فعاليت ميکنند به طوری که امروز ارتباطات بين ايرانيان دموکرات گسترش زيادی يافته است و اميدواريم که اين ارتباطات به اتحاد هر چه وسيعتر ايرانيان منجر شود.
نماينده ديگری سئوال کرد: منشور سياسی شما برای اين اتحاد چيست و چه برنامه ای را برای مبارزه مشترک پيشهاد ميکنيد؟
دکتر بختيار پاسخ داد: همانطور که بارها تکرار کرده ام و حتی در مدت کوتاه نخست وزيری خود اعلام داشته ام تعيين نوع رژيم ايران حق يکنفر يا چند نفر در داخل يا خارج کشور نيست. اين حق همگی مردم ايران است که در محيطی آزاد و بدور از تشنج همراه با آزادی بيان، رژيم مورد علاقه خود را چه جمهوری يا رژيم مشروطه پادشاهی انتخاب کند. مسئله ديگری که بايد بر آن تاکيد کنم مسئله جدائی دين از حکومت ميباشد. زيرا تا موقعيکه شخص بتواند مدعی شود که من حامل و مفسر دستورات الهی يا غيبی هستم دموکراسی چه در رژيم مشروطه سلطنتی يا جمهوری مفهوم خود را به کلی از دست ميدهد.
در اين هنگام خانمی که خود را منشی يک نماينده پارلمان اروپا معرفی ميکرد اظهار داشت: "آقای بختيار شما به عنوان همکار و نخست وزير منصوب شاه آدم کشته ايد، دستور تيراندازی بروی مردم داده ايد و شما خواهان بازگشت سلطنت و رژيم سرنگون شده به ايران هستيد. ولی امروز از دموکراسی صحبت ميکنيد و سلطنت طلبی خود را پشت اين حرف که مردم در آينده رژيم مورد علاقه خود را آزادانه انتخاب خواهند کرد پنهان ميکنيد".
دکتر بختيار در جواب اظهار داشت: " هرچند آنچه که شما گفتيد سئوال نبود ولی در اينجا بايد به اطلاع شما برسانم که من بيش از شش سال از بهترين ايام زندگی خود را به خاطر مبارزه برای دموکراسی در زندان شاه بسربردم و با تمام محدوديتها و محروميتها ی اجتماعی که رژيم گذشته برای من فراهم ميآورد هيچگاه مبارزه را ترک نگفتم و در زمان کوتاه سی و هفت روزه نخست وزيری من بود که تمام زندانيان سياسی آزاد شدند. در آنموقع هم صريحا اعلام کردم که با آرام شدن اوضاع، انتخابات آزاد انجام خواهد شد تا مردم به طور قانونی و دموکراتيک نظر خود را اعلام کنند. تمام روزنامه ها آزاد شدند و آزادانه هر چه ميخواستند بدون هيچگونه سانسوری بيان ميکردند. بنا براين امروز هم اگر خواهان بازگشت سلطنت بودم آنرا بدون هيچگونه پرده پوشی و بدون هيچگونه خجالتی با صدای بلند اعلام ميکردم زيرا طرفداری از مشروطه پادشاهی هيچ خجالتی ندارد چنانکه در اين مکان و در جلسه هم عده ای هستند که مشروطه خواهند (کف زدن حضار) و در مملکت مشروطه سلطنتی زندگی ميکنند و به آن مفتخر هم هستند. بنا بر اين اگر سلطنت طلب بودم مطمئن باشيد آنرا صريحا اعلام ميکردم ولی از آنجا که به دموکراسی و جدائی دين از دولت بيش از شکل حکومت پای بند هستم آنرا به عنوان رکن اصلی پلاتفرم اتحاد برای مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی پيشنهاد کرده ام و بسيار خوشوقتم که بيش از پيش مورد قبول همه ايرانيان قرار ميگيرد و اما در مورد دستور تيراندازی، من در آنروز صريحا اعلام کردم تا موقعی که تظاهرات آرام است مامورين انتظامی هيچ دخالتی ننمايند ولی اگر کسی به کلانتريها، پادگانها و ادارات دولتی حمله کرد مامورين انتظامی حق استفاده از اسلحه را خواهند داشت.
آيا در همين اروپا اگر کسی به پليس حمله کرد يا تاسيسات و ادارات عمومی را مورد حمله قرار داد پليس ساکت مينشيند؟ آيا اسلحه ای که پليس با خود حمل ميکند اسباب بازی است؟ (کف زدن حضار).
نماينده ديگر سئوال کرد: " آقای بختيار، شما چه ابتکارات مشخصی از پارلمان اروپا انتظار داريد و در اين زمينه دقيقا ما چه عملی ميتوانيم انجام دهيم؟"
دکتر بختيار در پاسخ گفت: " آنچه من پيشنهاد کرده ام اين است که شما نمايندگان پارلمان اروپا و منتخبين مردم اروپا که از محذورات دولتی و دولتمردان در روابط بين دول، آزاد هستيد ميتوانيد با تشکيل گروه يا کميته ای بنام گروه برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در ايران، همدردی و پشتيبانی خود را از مبارزات مردم ايران برای استقرار دموکراسی و صيانت حقوق بشر در ايران نشان دهيد".
نماينده ديگری در ادامه اين سئوال گفت: " آيا ممکن است درباره نوع اقدامات و فعاليتهائی که اين کميته ميتواند انجام دهد توضيح بيشتری بدهيد و آيا فکر نميکنيد اقداماتی از طرف جمهوری اسلامی برای محدود کردن کميته يا گروهی که تشکيل ميشود به عمل آيد؟"
دکتر بختيار در جواب اظهار داشت: " البته من انتظار ندارم که تشکيل چنين کميته ای بلافاصله به استقرار دموکراسی در ايران منجر شود و همانطور که امروز در صحنه بين المللی می بينيم کشورهائی در جهان و بخصوص در اروپا برای استقرار دموکراسی مبارزه و فعاليت ميکنند. همبستگی و همدردی کشورهای دموکرات آنان را در تلاش برای آزادی و دموکراسی تشجيع ميکند. تشکيل يک گروه پارلمانی برای استقرار دموکراسی و حقوق بشر در ايران، برای مردم ايران که در محيط اختناق بسر ميبرند و معذالک بانحاء مختلف و وسائل گوناگون چه بصورت منفی يا مثبت مقاومت و مبارزه ميکنند يک پشتيبانی اخلاقی است. تشکيل چنين کميته ای ميتواند به ايرانيان بگويد که ما متوجه ايران هستيم. ما متوجه آنچه در ايران ميگذرد هستيم. همين امر باعث خواهد شد که ايرانيان کوشش خودرا افزايش دهند. طبيعی است تشکيل چنين کميته ای با مقاومت جمهوری اسلامی روبرو خواهد شد همانطور که حضور من در پارلمان باعث شد که بسياری از شما تلفنی مورد تهديد عناصر يا گروههای تروريستی قرار بگيريد و حتی سفارت رسمی جمهوری اسلامی در بن تلفنی يکی از نمايندگان پارلمان را مورد تهديد قرار دهد.
ولی اين گروه ميتواند از جمهوری اسلامی بخواهد که با اعزام نمايندگانی به ايران برای بازديد از زندانها، مشاهده شيوه انتخابات و شرکت در دادگاههای جمهوری اسلامی موافقت کند تا از آنچه در ايران ميگذرد (خارج از کادر ژورناليستی) آگاه شود. هر چند ممکن است با مقاومت رژيم جمهوری اسلامی روبرو شود من اطمينان دارم که تشکيل چنين کميته ای قدم بزرگی برای استقرار دموکراسی در ايران خواهد بود".
نماينده ديگری سئوال کرد: "بعد از خمينی چه تغييراتی در داخل ايران صورت گرفته است؟ آيا به نظر شما رفسنجانی شايستگی اعتماد برای عادی کردن اوضاع را دارد يانه؟"
دکتر بختيار پاسخ داد: "بايد منصفانه گفت که خمينی با تمام اعتقادات ارتجاعی که داشت، با تمام قساوتی که از خود نشان ميداد دارای قدرت و تشخيص استثنائی بود و در صحنه آفرينی مهارتی به سزا داشت و تمام ملاهائی که فعلا قدرت را بين خود تقسيم کرده اند فاقد آن هستند. اين ملايان در واقع در زمان خمينی قدرت خود را از خمينی کسب ميکردند . در زمان خمينی و بعد از مرگ او بعضی از محافل خارجی بخصوص در جريان ماجرای ايران گيت يا شايد بنا بر مصلحت جوئی های اقتصادی يا سياسی منطقه ای، از رفسنجانی چهره ای معتدل و مقتدر که قادر است مشکلات جامعه ايران را حل کند ترسيم ميکردند ولی در واقع قدرت اقای رفسنجائی ناشی از حمايت خمينی در شرايط خاص بود و تعادل ايشان نيز مانند تعادل يک بند باز بر روی طناب بود. ولی بعد از مرگ خمينی تا بامروز ديده نشده است که قدرت اين مرد باصطلاح " قدرتمند" معجزه ای آفريده باشد. با وجود اين که از نظر اداری بسياری از اهرمها را ظاهرا در اختيار دارد از قدرت عملی کمی برخوردار است و در واقع در مملکت بر همان پاشنه ميچرخد و اوضاع سياسی و اقتصادی هم بمراتب بد تر شده است که در مجموع بطلان چنين تصوری را نشان ميدهد".
يکی ديگر از نمايندگان پارلمان در مورد حوادث آذربايجان سئوال کرد و پرسيد: " نظر شما درباره حوادثی که در آذربايجان شوروی ميگذرد چيست و آيا گزارشاتی دال بر دخالت جمهوری اسلامی در اين حوادث داريد؟"
دکتر بختيار اظهار داشت: " آذربايجان در واقع تا حدود ۱۸۰ سال قبل جزئی از ايران بود. در قرن نوزدهم که برای ايران قرن ناميمونی بود ايران در معرض رقابتهای سياست توسعه طلبانه روسيه تزاری و سياست استعماری انگلستان برای حفظ هندوستان قرار داشت. اين رقابتها ايران را به جنگ با روسيه تزاری کشاند که در نتيجه بخشی از آذربايجان به روسيه منضم گرديد ولی با تمام ارتباطات فرهنگی و معنوی که هميشه بين دو آذربايجان جود داشته است امروز ما معتقديم مرزهای فعلی ايران قابل تغيير نيست و من برای رفرمهای شجاعانه و تحسين آفرين اقای گورباچف آرزوی موفقيت مينمايم.
و اما در مورد دخالت جمهوری اسلامی در اين حوادث، در رژيم جمهوری اسلامی ولی فقيه بالاترين مقام رسمی آن رژيم خود را قيم و حاکم بر سرنوشت تمام مسلمانان ميداند، چه ايرانی مسلمان چه غير ايرانی مسلمان ، و صدور انقلاب اسلامی در سرلوحه شعارهای جمهوری اسلامی قرار دارد و جزو ماهيت آن است که حوادث مترتب بر اين طرز تفکر را دربسياری از نقاط جهان ملاحظه کرده ايد و ميکنيد. نامه خمينی را که قبل از مرگ برای آقای گورباچف نوشت فراموش نکرده ايد که خمينی طی آن خواستار قبول ايدئولوژی اسلامی از آقای گورباچف شده بود. از جنبه سخره آميز بودن اين نامه که بگذريم نوشتن چنين نامه ای ماهيت واقعی رژيم را در توسعه طلبی نشان ميدهد و رژيم در هر فرصتی که دست دهد و در هر مکانی که باشد سعی ميکند نيات توسعه طلبانه و ماجراجوئی خود را اعمال کند و فعلا تصور ميکند که حوادث آذربايجان موقعيت و فرصت مناسبی را برای اين سياست فراهم آورده است چنانکه آذربايجانی هائی که به اين طرف مرز ميايند هديه ای شامل قرآن و عکس خمينی دريافت ميکنند و مراجعت مينمايند. مسلما عناصر متعصب نيز در همه جا وجود دارد که مانع اصلی هر نوع راه حل عاقلانه ای ميگردند و تا موقعيکه اين رژيم وجود دارد و اين افراد متعصب تقويت و تغذيه ميگردند و از حمايت رژيم برخوردارند، حادثه آفرينی های جديدی را ميتوان انتظار داشت".
رئيس جلسه بعد از پايان سئوالات نمايندگان ضمن تشکر از آقای بختيار اظهار داشت حضور شما آقای دکتر بختيار در اين جلسه مبين اين واقعيت است که ما تا چه اندازه نسبت به حوادثی که در ايران ميگذرد حساس هستيم و بيانات شما نکات بسياری را برای ما روشن کرد. ما از پيشنهاد شما استقبال ميکنيم و اميدواريم با تبادل نظر با ساير اعضاء گروه و همچنين فراکسيونهای ديگر، تشکيل چنين گروه پارلمانی هر چه زودتر تحقق يابد.
بعد از جلسه خانم سيمون ويل که در جلسه حضور داشت ضمن مذاکراتی که با دکتر بختيار انجام داد پشتيبانی خود از تشکيل گروه پارلمانی برای استقرار دموکراسی در ايران را اعلام کرد و پيروزی ملت ايران را در راه استقرار دموکراسی آرزو نمود.

استراسبورگ، ۱۷ ژانويه ۱۹۹۰.

ترجمه متن نطق دکتر شاپور بختيار
امروز روی سخن من با شما نمايندگان اين ملتهاست. زمان محدودی که برای بيان مطلب در اختيار منست مرا باختصار واميدارد.
قصد من اينست که درباره فاجعه دردناکی که زندگی روزمره ايرانيان است اطلاعات و توضيحاتی به شما بدهم، زيرا مطمئن نيستم که وسائل ارتباط جمعی در اين زمينه هميشه رعايت بيطرفی کامل را کرده باشند. در نتيجه کوشش خواهم کرد که وضع ايران بعد از استقرار رژيم خمينی را برای شما توصيف کنم و درباره ان اطلاعاتی بشما بدهم.
مبارزه ما، اگر بخواهم آنرا در يک کلمه خلاصه کنم بايد بگويم، مبارزه برای استقرار دموکراسی و احترام به حقوق بشر است.. وقتی سخن از بی اعتنائی مطلق به حقوق بشر در ايران امروز ميرود، بعضی دولتها، حتی دولتهای کشورهای دموکراتيک تظاهر به تعجب ميکنند و ميکوشند مفری برای اثبات حسن نيت خود بيابند. ولی شما نمايندگان ملتها، آن اندازه تحت فشار نيستيد و الزامی نداريد که در برابر واقعيت مسلم، مسئله منافع عاليه کشور را عنوان کنيد. قضاوت شما و موضعگيری شما برای ما ملت ستمکشيده و اسير دست يک گروه وحشی دستاربند اهميت فوق العاده دارد.
چه آنهائی که در داخل کشور رنج ميبرند و چه آنهائی که فراری از کشور، در پنج قاره جهان سرگردانند احساس خواهند کرد که در مبارزه شان برای آزادی و بازيابی حيثيت انسانی، مورد حمايت قرار گرفته اند. ايران کشور فقيری نيست. ذخائر طبيعی اش، موقعيت جغرافيائی اش، گذشته اش، نيروی انسانيش و جنب و جوش و تحرکش – به رغم دوقرن کلنياليسم – گواه اين واقعيت است .
ما از شما کمک نميخواهيم بلکه انتظار تفاهم داريم. حتی يک کشور ثروتمند و آباد اگر نتواند خود سرنوشت خويش را تعيين کند و هرگونه تلاش و کوشش برای تامين استقلال و حاکميتش مورد چون و چرا و تجاوز قرار گيرد از ثروت خود طرفی بر نمی بندد. زياد دور نرويم، وقتی مصدق نفت کشور را ملی کرد و احساس ملی و شجاعتش تحسين جهانی را برانگيخت و ديوان بين المللی لاهه او را ذيحق شناخت، نيروهای امپرياليست پس از چند تلاش بی نتيجه، کودتائی بنام "قيام ملی" ترتيب دادند که هدف آن بر مسند قدرت نشاندن گروهی بود که منافع کودتاچيان را تامين نمايند. منافع مادی و سوداگری بجای خود، هدف استقرار رژيمی ديکتاتور و الزاما فاسد بود که گوش بفرمان دستورات خارج باشد. به دنبال کودتای ننگبن ۱۹۵۳ و با از بين رفتن استقلال ملی، فساد و بی اعتنائی به حقوق بشر به مدت بيست و پنج سال کار را بجائی رساند که رژيم حتی برای آنهائی که خود بر سر کارش آورده بودند غير قابل تحمل شد. رژيم خمينی اساسا نتيجه ديکتاتوری و فساد رژيم گذشته بود. ولی ندبه و زاری برای گذشته سودی ندارد. بکوشيم آنهائی را که رنج ميبرند و مبارزه ميکنند و شجاعت آنرا دارند که بصدای بلند بگويند که نسيم آزادی نبايد در مرز "اورال" يا "زاگرس" متوقف شود، نجات دهيم زيرا هدف ما استقرار صلح، دموکراسی و ترقی در ايران است.
تکرار ميکنم، ما از شما کمک بلاعوض نميخواهيم، بلکه همکاری تکنولژی و حمايت شماست که مورد تقاضای ماست. شما ميدانيد که هر روزه در جمهوری اسلامی ايران به بهانه پوج و غالبا خلاف واقع زنان، مردان و حتی کودکان بدون محاکمه و حکم به دار آويخته ميشوند.
سازمان ملل متحد، از دو سال پيش، اصرار کرده است که يک کمسيون تحقيق به محل بفرستد. جنايتکارانی که بر مسند حکومت نشسته اند، با جسارتی که به سر حد وقاحت ميرسد، جواب ميدهند که رژيمی که در ايران حاکم است کاملترين و مترقی ترين دموکراسی هاست. سازمان عفو بين المللی،بی نتيجه اعتراض ميکند و عفو و اغماض توصيه مينمايد. ولی رژيم خونريز ملايان گوش شنوائی به اين توصيه ها ندارد.
همه ميدانند که اين ديو صفتان خونخوار، مراکزی برای تعليم و تربيت تروريسم داير کرده اند و از اين مراکز، آدمکشان مزدور به همه جا صادر ميکنند. با وجود اين، دولتها با رياکاری، درباره اين مراکز تروريست پروری کاملا شناخته شده که محلشان نيز مشخص است اظهار ترديد ميکنند. بعضی کشورهای خاورميانه در اين امر موجب رضايتی برای خود مييابند و بعضی ديگر، از هيچ فرصتی برای تبليغ درباره امکان همکاری با ملايان باصطلاح معتدل غفلت نمی کنند. قبل از درگذشت خمينی، مطبوعات و راديوهای کشورهای غربی از رفسنجانی به عنوان يک عنصر معتدل و پراگماتيک و کسی که ميتوان با او به گفتگو نشست داد سخن ميدادند. اين، نوعی چشم بستن بر طبيعت باطنی آخوند و در عين حال تلاشی برای ممانعت از استقرار يک رژيم دموکراتيک و مترقی – به معنای واقعی کلمه - در ايران است.
درد اينجاست که بعضی کشورها معتقدند که دموکراسی رژيمی بسيار خوب ولی تنها برای آنهاست، ما در ازاء اين برداشت غلط بهای سنگينی پرداخته ايم و رنج فراوان کشيده ايم. بعد از سلطنت خودکامه گذشته، حکومت ننگين و بی رحم ملايان در ايران برقرار شد. بی ترديد آنچه بيش از هر چيز ما بدان نياز داريم و در جستجوی آن هستيم دموکراسی، باز هم دموکراسی و هميشه دموکراسی است. ما بدون دموکراسی به موقعيتی استوار و پايدار دست نخواهيم يافت. تنها به وسيله دموکراسی است که صلح، پيشرفت و حيثيت انسانی هر يک از ما قابل تصور است. اين واقعيت را ايرانيان به قيمت قربانيان بيشمار دريافته اند و به هيچ وجه شک و ترديد درباره آن را جايز نميدانند تا چه رسد که آنرا ناديده بگيرند.
خانمها، آقايان،
نميخواهم بيش از اين وقت شما را بگيرم. ولی ميخواهم آرزوی قلبی خود را بصورت دو پيشنهاد به نظر گرامی شما برسانم:
۱. ايجاد يک "کميته دموکراسی برای ايران" . ده ها ميليون ايرانی، اگر بدانند که شما زحمت توجه به سرنوشت آنان را برخود هموار نموده ايد، سپاسگزار شما خواهند شد و اين اقدام شما به آنها قوت قلب خواهد داد و در مبارزه برای آزادی تشويقشان خواهد کرد.
۲. نکته دوم، پيشنهاديست آنهم باهدف استقرار دموکراسی. پارلمان محترم شما ميتواند اعزام ناظرانی را به مناسبت انتخابات پارلمانی در ايران، پيشنهاد کند. اکثريت عظيم هموطنان من به خاطر چنين اقدامی از شما سپاسگزار خواهند شد. اين اقدام مايه سرشکستگی ايران نخواهد بود ولی حسن نيت رژيم را – چنانچه نيازی به امتحان آن باشد – محک خواهد زد. من برای ادامه هرگونه توضيحی درباره مسائل کشورم در اختيار شما هستم. پايان

توضيح مجلسی: بعد از پيشنهاد شادروان بختيار در پارلمان اروپا، باهمکاری ما و فراکسيونهای دموکرات مسيحی و ليبرال آن پارلمان کمسيونی بنام " دموکراسی برای ايران" تشکيل شد و من مامور ارتباط با احزاب دموکرات ايرانی برای دعوت بآن کمسيون در بروکسل شدم. ما توانستيم با نمايندگانی از سوی نهضت مقامت ملی، حزب دموکرات کردستان، سازمان فدائيان خلق. اکثريت و حزب دموکراتيک مردم ايران دو ملاقات با نمايندگان پارلمان اروپا برگزار کنيم. ولی متاسفانه با وجود اشتياق پارلمان اروپا به حمايت و توسعه اين کميته ولی بخاطر وسواسها . مصالح حزبی و گروهی و مخالفت با پيشنهاد ما برای حضور مشروطه خواهان در آن جمع اين اقدام تاريخی و احتمالا سرنوشت ساز بهيچ منتهی شد. بلای بزرگی که اولين قربانی آن خود اپوزيسيون خارج کشور ايران بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016