گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 تیر» داعشِ ايرانی، داعش عربی؟ ب. بینياز (داريوش)22 آبان» موسای مصری: از فرويد تا آسمن، ب. بینياز (داريوش)
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آيا موسيقی در قرآن حرام شده است؟ ب. بینياز (داريوش)قرآن به اين دليل ساده که درکش چه از لحاظ زبانی و چه از لحاظ مضمونی برای اکثريت قريب به اتفاق مسلمانان جهان دشوار است، اهميت خود را در زندگی روزمره از دست داده است و جای آن را احاديث و روايات پُر کردهاند... در قرآن ما هيچ واژهای را نمیيابيم که بتوانيم با قاطعيت بگوييم که خدا موسيقی - چه در شکل نواختن ابزار موسيقی و چه آواز خواندن - را حرام کرده باشدقرآن برای مسلمانان در مرتبهی نخست قرار ندارد. با تمام انتقاداتی که ما از منظر امروزی به اين کتاب داريم، بايد بر اين نکته تأکيد کرد که قرآن به اين دليل ساده که درکش چه از لحاظ زبانی و چه از لحاظ مضمونی برای اکثريت قريب به اتفاق مسلمانان جهان دشوار است، اهميت خود را در زندگی روزمره از دست داده است و جای آن را احاديث و روايات پُر کردهاند. سه نمونه: ۱- نماز در قرآن فقط سه بار در روز است، در حالی که احاديث و روايات آن را به پنج بار در روز افزايش دادهاند (نمازهای پنجگانه زرتشتیها - به اصطلاح «گاه»ها- جای سه بار نماز در روز را گرفت)، ۲- ما در قرآن هيچ آيهای که نشان بدهد «سنگسار» (رجم) برای زناکاران وجود دارد نداريم (سنگسارِ زناکاران از لحاظ دينی در انجيل عهد قديم آمده و در عصر ساسانی نيز برای مسيحيان «سرکش» و ايرانيانی که از دين خارج میشدند به کار میرفت) (۱) و سرانجام ۳- حرام کردن موسيقی. اين سه مورد اساساً در قرآن وجود ندارند. سوره نحل (۱۶)، آيه ۱۱۶: در بسياری از آيههای قرآن «دورغ بستن به خدا» برابر با شرک قلمداد شده است (سوره انعام (۶)، آيههای ۱۴۲ تا ۱۵۲). همانگونه که گفته شد در قرآن هيچ شاهد يا نشانی وجود ندارد که موسيقی را حرام کرده باشد. پس حديثنويسان و راويان اسلامی با اتکا به کدام آيه يا آيهها به چنين نتيجهای رسيدهاند. شايد برای خوانندهی مسلمان مؤمن شگفتانگيز باشد که اکثريت حديثنويسان و راويان برای حرام کردن موسيقی به آيههای زير متوسل میشوند، به ويژه آيه ۶ از سوره لقمان: سوره اسرا (۱۷)، آيه ۶۴: و سرانجام سومين و مهمترين آيه که حديثنويسان و داستاننويسان اسلامی به عنوان «مدرکی» برای حرام کردن موسيقی در اسلام ارايه میدهند: گمان نکنم که خوانندهی امروزی نيازی به تفسير من يا فلان روحانی - مانند علم الهدی امام جمعه مشهد- داشته باشد. خواننده خود میتواند با عقل سليماش دربارهی ممنوعيتِ موسيقی در آيههای بالا قضاوت کند. آيههای بالا توسط کسانی مانند مجاهد بن جبر (مرگ ۷۲۲ م.)، طبری (مرگ ۹۲۳ م.) و قُرطُبی (مرگ ۱۲۷۲ م.) به عنوان مبنای ممنوعيت موسيقی مورد تفسير قرار گرفته است. آيا «سخنان سرگرمکننده» (لهو الحديث) يعنی موسيقی؟ آيا خنديدن يعنی «موسيقی»؟ کسانی که کتابِ «نام گل سرخ» را خوانده يا فيلم آن را ديدهاند، به خوبی آن آخوند مسيحی را به ياد میآورند که چگونه برای «مبارزه» با «سخنان سرگرمکننده» و «خنده» قربانيان خود را به کام مرگ میکشاند. خواننده از خود خواهد پرسيد که واقعاً «لهو الحديث» به چه معناست و آيا چنين قرينهای در فرهنگِ دينیِ ساسانی وجود داشته يا خير؟ در «مينوی خرد» که توسط زنده ياد احمد تفضلی از پارسی ميانه به فارسی امروزی ترجمه شد ما با مفهومی رو به رو میشويم که معادل همين «لهو الحديث» است. اين واژه «افسوسگر» است. «افسوسگر» يعنی کسی که دربارهی امور مقدس سخنان استهزاآميز میگويد. از ديدگاه دين زرتشتی (نسخهی ساسانی) جای چنين کسی در دوزخ است. «(۱) پرسيد دانا از مينوی خرد (۲) که فرجام مرد گيتیآرا و مينوبرهمزن چيست (۳) و فرجام مرد استهزا کننده (افسوسگر) و ... مينوی خرد پاسخ داد (۱۰) که مرد گيتیآرا و مينوبرهمزن در مجازات سدوش (= سه شنبه) [منظور سه شب نخستين پس از مرگ است/تفضلی] چنين تباه شود که آتش درخشان چون آب بر آن رسد. (۱۰) و در تن و روان مرد استهزاءکننده فرّه نبود (۱۲) و هر بار که دهان باز کند، بدکاری او افزوده شود (۱۳) و دروجی (دروغ) به تن او چنان جايگزين شود که در تن او هيچ نيکی را راه ندهد (۱۴) و نيکان را مسخره و بدان را ستايش کند (۱۵) و در گيتی تنش بدنام و در مينو روانش بدکار باشد (۱۶) و در دوزخ او را برای مجازات به دروج استهزاءکننده بسپارند (۱۷) و آن دروج در هر عقوبت او را همان گونه استهزاء و مسخره کند.» (۲) «لهو الحديث» به احتمال بسيار زياد ترجمهی عربی همان «افسوس» است. «افسوسگر» کسی است که دربارهی مقدسات و نيکان، سخنانِ سرگرمکننده، استهزاءکننده و خندهآور میگويد و به اصطلاح امروزی به مقدسات توهين میکند. شگفتانگيز اين که در هيچ کدام از ترجمههای قرآن - به تمام زبانهای جهان- «لهو الحديث»، «غنا» يا «موسيقی» ترجمه نشده است. «لهو الحديث» در همهی ترجمههای قرآن يا «سخنان سرمکننده» يا «سخنان بيهودی/ پوچ/ لودگی و ...» ترجمه شده است. به احتمال بسيار چون حديثنويسان، راويان و مفسران قرآن پس از دو سده منبع تاريخی اين واژه را نمیدانستند، «لهو الحديث» را خودسرانه به موسيقی و آواز خواندن گره زدند. کتاب «دادستانِ مينوی خرد» [احکام و آراء روح عقل] از کتابهايی است که در اواخر ساسانی، احتمالا در زمان خسرو انوشيروان (۵۳۱ تا ۵۷۹ ميلادی) نوشته شده است. البته بايد يادآوری کرد که اين کتاب، بعدها چندين بار بازنويسی شد و تغييراتی را به خود ديد. [ترجمه آيههای قرآن از خرمشاهی] ــــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|