سه شنبه 30 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نرگس محمدی عزیز، من هم شرمسارم ٬ حامد فرمند

hamed-farmand.jpg
انتظار این کمپین آن است که بتواند صدای اعتراض به شرایط غیر انسانی علیه کودکان زندانیان را با هر جرم و اتهامی که متوجه والدین شان است، بلند کند. انتظار این کمپین آن است تا افراد مختلف را از طیف های متفاوت برای دفاع از حقوق انسانی کودکان همراه خود کند و برای برون رفت از وضع فعلی، ‌راهکارهایی عملی و عملیاتی بیابد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


حامد فرمند؛ کنشگر-پژوهشگر حوزه کودک

#من_هم_شرمسارم (#Iamashamed) : هشتگی است در حمایت از نرگس محمدی که هشت سال و نیم شرمسار کودکان اش بود که امنیت و امروز٬ مادرشان از آن ها ربوده شده است. این هشتک٬ فراخوانی است به تمام فعالان حقوق بشر،‌ فعالان حوزه کودک و هر فردی که اخبار دستگیری، بازداشت موقت و زندان را می‌شنود و از وضعیت کودکان زندانیان خبردار می‌شود.

مهم نیست که با دلیل زندانی شدن فرد موافقیم و آن را عادلانه تصور می‌کنیم یا نه. اهمیتی ندارد که جرم فرد زندانی شده چیست و او کجا و چطور زندانی شده است. و نیازی نیست تا با فرد زندانی هم عقیده یا همراه باشیم. کافی است اخبار و اطلاعات درز کرده به بیرون از زندان ها و اطلاعات رسمی منتشر شده از سوی حکومت، از زمان دستگیری تا دوران سپری کردن حکم بازداشت افراد را شنیده و دنبال کرده باشیم. این اخبار، حکایت از شرایط غیر انسانی،‌ ناعادلانه و ناسالمی برای کودکان و والدین زندانی شان دارد.

مامورانی که برای دستگیری فرد به خانه یا محل کار او می‌روند، هیچ آیین نامه و دستورالعملی برای نحوه برخورد با فرد در مقابل فرزندان اش یا درنظر گرفتن کودکان فرد ندارند. خشونت در برابر کودک یا بردن والدین بدون خداحافظی با فرزندان، یکی از عادی ترین اتفاقات بازداشت افراد مجرم یا متهم در ایران است. این اتفاق،‌ در هر کجای دنیا و توسط هر سیستم قضای که رخ دهد محکوم است.

پاسخ گو نبودن مقامات در دوران بازداشت موقت، ایجاد شرایط مبهم و ناامن برای کودک و وارد کردن فشار مضاعف بر او است. این شرایط، که گاه مدتی طولانی و خارج از چهارچوب قانونی مندرج در قواعد رسمی کشور به درازا می‌کشد، شرایطی ناعادلانه است که به جای تنبیه زندانی، به تنبیهی غیر انسانی برای کودک نبدیل می‌شود و کودک، ابزاری می‌شود برای متنبه کردن زندانی.

هر زندانی با هر جرمی، حق داشتن رابطه با خانواده اش را دارد. گرچه قانون دست مجریان را برای اعمال محدودیت هایی باز گذاشته است،‌ اما به دلیل داشتن چهارچوبی رسمی،‌ آن محدودیت ها هم باید با استناد به دلیل و شواهد روشنی باشد. در حال حاضر نه تنها در مورد زندانیان خاص عقیدتی-سیاسی بلکه در مورد بسیاری دیگر از زندانیان عادی نیز محدودیت هایی برای ارتباط با خانواده و کودکان شان وجود دارد. محدودیت هایی که به دلیل عمومی بودن شان در برخی موارد (مانند قطع بودن سیستم تلفن یک بند عمومی برای مدت طولانی)‌ بیشتر حکایت از بی توجهی یا تلاش برای تحت فشار قرار دادن زندانیان و سخت تر کردن شرایط زندان دارد. این رفتار غیر قانونی، آثار منفی روانی و رفتاری اش را بر کودکانی که در برابر اعمال والدین شان مسئول نیستند وارد می‌کند. قطع بودن ارتباط تلفنی، محرومیت برخی از زندانیان از ملاقات حضوری و گاه تبعید غیر مندرج در پرونده زندانی از جمله اعمال محدودیت های حین گذراندن دوران زندان است که اولین قربانیان آن، کودکان خواهند بود.

وجود کودکان در زندان ها همراه مادران شان،‌ گرچه با استناد به دلایل ظاهرا موجه روانشاسانه است، اما به دلیل شرایط غیر استاندارد و غیر انسانی حاکم بر زندان ها، و نگهداری کودک همراه با مادر در بندهای عمومی و همراه سایر زندانیان که گاه از نظر امنیتی و اخلاقی، آن ها را با تهدیدهای جدی مواجه می‌کنند، این بخش از زندگی کودکانی را که ارتباط شان با مادران شان حفظ شده است٬ با اشکالات جدی مواجه کرده است.

تمام این شرایط، همراه با فضای نامناسب بخش ملاقات، مرخصی نداشتن والدین در هنگام بیماری فرزند و سایر محدودیت های موجود برای کودکان و والدین زندانی‌شان مانند بی اطلاعی خانواده از وضعیت زندانی در برخی از موارد، وضعیت کودکان زندانیان را به صورت معضلی اجتماعی درآورده است. کودکی که یکی از پر اضطراب ترین شرایط را که از نظر روحی از طلاق و حتی مرگ والدین هم آثار عمیق تری بر روان کودک باقی می‌گذارد،‌ طی می کند،‌ در اثر این شرایط٬ با اضطراب ها و فشارهای روانی مضاعفی روبرو می‌شود. به دلیل خلا فعالیت شفاف و مستقیم نهادهای مدنی در حوزه کودکان زندانیان، این موضوع به معضلی دنباله دار و پر دامنه تبدیل شده است.

کمپین #من_هم_شرمسارم از تمام فعالان، کتشگران و دلسوزان می‌خواهد تا اگر شرایط کودکان زندانیان، آن ها را نیز شرمنده می‌کند، از شرمساری خود در فضاهای مجازی بنویسند و اعتراض مدنی خود را از شرایط کودکان زندانیان به گوش سایرین برسانند.

انتظار این کمپین آن است که بتواند صدای اعتراض به شرایط غیر انسانی علیه کودکان زندانیان را با هر جرم و اتهامی که متوجه والدین شان است، بلند کند. انتظار این کمپین آن است تا افراد مختلف را از طیف های متفاوت برای دفاع از حقوق انسانی کودکان همراه خود کند و برای برون رفت از وضع فعلی، ‌راهکارهایی عملی و عملیاتی بیابد. این کمپین، برای همراهی با کودکان زندانیان طراحی شده و راهی است برای تبدیل اندوه و شرم ناشی از شنیدن اخبار کودکان زندانیان به نیرویی برای کاهش فشار و رنج این کودکان.

من٬ حامد فرمند٬ شرمسارم به عنوان یک انسان٬ شرمسارم به عنوان یک فعالان حوزه کودک٬ شرمسارم به عنوان کسی که رنج کودکان زندانیان را می‌شنود و می‌خواند.

اما باورم این است که نیروی این شرم می‌تواند زمینه ای را فراهم کند تا کودکان زندانیان، رنج کمتری بکشند. امروز که کودکان نرگس محمدی و تقی رحمانی٬ به سرزمینی رفته اند که احتمالا «حاکمانشان دنیای کودکان» را به رسمیت خواهند شناخت، روزی است که به یاد خودم بیاورم که علی و کیانا، بیشتر به حمایت من و ما نیاز دارند. علی و کیانا و کودکانی که پناه نیمه امنی دارند،‌ فرصت آن را یافته اند تا با حمایت فعالان و کنشگران و دلسوزان اجتماعی، بحران دوری از والدین را با رنج کمتری سپری کنند. امروز روزی است که من و ما دستان پدر علی و کیانا را به گرمی بفشاریم و با هر اختلاف نظری که با او داریم، برای کاهش درد کودکانش با او همراهی کنیم. امروز روزی است که تلاش کنیم تا تخم کینه را از دل علی و کیانا بیرون کنیم و زمینه کودکی کردن دوباره شان را فراهم کنیم. دوری از مادرشان و دوران دوری از او، نه فراموش کردنی است و نه شاید بخشودنی. اما کاری که از عهده ما بر می‌آید، کمک به آن ها برای بازسازی روحی خود و پیدا کردن راه مناسب و سالمی برای مقابله با فشار روحی است که با آن مواجه اند.

و امروز روزی است که با مرور گذشته علی و کیانا به شرایطی بپردازیم که تمام کودکان زندانیان سرزمین مان با آن دست به گریبان اند. لازم نیست تا رفتار و عقاید والدین زندانی را بپذیریم و زندانی شدن او را ناعادلانه بدانیم٬ مهم آن است که شنیدن رنج مضاعفی که آن ها می‌برند٬ ما را نیز شرمنده کند.
اگر برای پیوستن به این کمپین آماده و علاقه مندید٬ شرمساری٬ دلیل خود برای شرمساری و اقدامی را که گمان می‌کنید می‌تواند برای کودکان زندانیان مفید باشد٬ با هشتک #من_شرمسارم (#Iamashamed) در تویتر٬ فیس بوک٬ گوگل پلاس و سایر فضاهای اجتماعی که در آن عضو هستید٬ ارسال کنید. صفحه ای فیس بوکی برای این هشتک در نظر گرفته شده که مطالب با یا بدون نام -با مشورت نویسنده مطلب- در آن بازنشر می‌شود و زمینه ای برای گفت و گوها و اقدامات عملی بعدی فراهم می‌شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016