گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 تیر» دورانِ پساخامنهای، چند پيش فرض و يک فرض*، کاظم کردوانی20 بهمن» گلِ صدبرگِ اميد، کاظم کردوانی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "تکلیف" شما و تکلیف مردم ایران، چه نسبتی و چه پیامدی؟ کاظم کردوانیآن "تکلیف" چه بود و این "تکلیف" امروز که ماهها با آمریکاییها مذاکره شد، از چه بابت بود و هست؟ اصولاً این موجود ژلهای "نظام" نام چه مخلوقی است که خود را از دغدغهٔ خالق خود، مردم ایران، بیهیچ واهمهای رها کرده است؟... آقایان، این "تکلیف" شما برای مردم ایران به بهای بسیار گزافی تمام شده است. این "تکلیف" شما و سیاستهای "همین طوری" شما حاصلاش "بلاتکلیفی" سالیان دراز ملت بزرگ ایران و از دسترفتن ثروتهای مالی و معنوی و انسانی آنان بوده استپیشسخن: بهرغم همهٔ مصیبهایی که مردم ایران در این سالها کشیدهاند، امروز با حاکمشدن واقعگرایی بر بخشی از حکومت (بههر دلیلی) برنامهٔ «هستهای» جمهوری حکومت اسلامی به این توافق ختم شد. دستکم سایهٔ جنگی فاجعهبار از سر مردم کم شد ومنافع ملی ما ازاینرهگذر بیش از این آسیب نخواهد دید. در حقیقت امضایی که براین توافق صحه گذاشت امضایی بود بر بطلانِ ارادهگراییِ نابخردانهای بیبنومایه و از جنسِ هوسوپندار. میتوان براین باور بود که امروز روزنهای بهسوی امید گشوده شده است. هرچندکه بر آینده است تا گواهی دهد که این امید، همچون بسیاری از امیدها، در بُن چاه به گِل خواهد نشست یا راه بهسوی گشایشی برای زندگی مردم و سروسامان یافتن مملکت خواهد گشود. *** در همهٔ این سالها حکومتیان (سکانداران حقیقی مراد است) در توجیه و «توضیح» این سیاستهای کمرشکن اقتصادی و خانمانبراندازِ متضاد با منافع ملی بارها گفتهاند که به «تکلیف» خود عمل کردهاند، که اصل برای آنان عمل به «تکلیف» بوده است. و صدالبته به نتیجهاش هم کاری نداشتهاند! در اینجا نمیخواهیم به بحث مفهومِ «تکلیف» (نه براساس باورها و تصمیمهای فردی، بلکه در تعیین سرنوشت یک ملت) و تضاد آن با «جمهوریت» و «رأی مردم» بپردازیم، بلکه قصد ما وارسیدن این «تکلیف» در چند پردهٔ رفتار حکومت است: ۱-حسن روحانی در سال ۱۳۹۰ کتابی منتشر کرد به نام «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» (۱) که در آن بهطور مفصل به تاریخچهٔ مذاکرات هستهای پرداخته است و از لابلای آن میتوان بسیاری از سیاستهای حاکم بر دیپلماسی «هستهای» حکومت و سخنها و راهکارها و پیشنهادهای امروزین او را بازشناخت. در جایی از این کتاب او راوی صحنهٔ هولناکی است: دو روز پیش از بررسی پروندهٔ ایران در جلسه اضطراری شورای حکام آژانس جهانی انرژی اتمی (۱۸ مرداد ۱۳۸۴) احمدینژاد، روحانی (دبیر شورای امنیت ملی آنزمان) را احضار میکند و علت تشکیل جلسه را میپرسد و او میگوید: «گفتم میخواهند مسئله راهاندازی را بررسی کنند. گفتند آژانس حق ندارد چنین کند چون ما کار خلافی نکردهایم. خوب است که با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم که اینطور نیست که مدیرکل همهکاره باشد. اعضای شورای حکام سفرای ۳۵ کشور هستند که براساس گزارش مدیرکل تصمیم میگیرند. بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را میدهند و هم بر اکثر کشورهای عضو نفوذ دارند. ایشان گفتند هزینههای آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمیدانم مثلاً چندصد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را میدهیم. گفتم اولاً آژانس نمیتواند بپذیرد چون برای مخارج آژانس و بودجه آن مقرراتی وجود دارد و ثانیاً ما هم چنین حق و اختیاری نداریم. چون اگر بخواهیم به جایی کمک بلاعوض کنیم مجلس باید تصویب کند. گفتند من به شما میگویم شما چه کار دارید! گفتم روش کاری من اینطور نیست و من چنین کاری نمیکنم» (۲). از قرارِ آن گفتهها، جلسه با اوقاتتلخی پایان میپذیرد و بلافاصله روحانی جای خود را به علی لاریجانی میدهد. سرنوشت وهستی یک ملتی را بهدست کسی دادند که بارها نشان داد که تنها به یک اصل وفادار است: سرنوشت کشور و مردم و شعور و خردورزی و دیپلماسی و سیاست مدبرانه، گو همه را سیل ببر! ۲- در اردیبهشت سال ۱۳۹۱ حسن روحانی در مصاحبهای اختصاصی میگوید: «اصولاً تصمیم نظام این بود که ما با آمریکا مذاکرهای نداشته باشیم. این یک تصمیم بود. بنابراین خودبهخود آمریکا از گزینههای ما کنار گذاشته شد.» و اضافه میکند «حتا یکبار نیز آقای البرادعی به واشنگتن رفته بود و بعد از آنجا برگشت و به من تلفن کرد. فروردین ۸۳ بود. گفت که میخواهم به تهران بیایم. خیلی سریع آمد. تعجب کردم چرا با این عجله به ایران آمده. ظاهر کار این بود که برای مسایل خودمان و ادامه کار آژانس به ایران آمده است اما بعد به من گفت که میخواهم خصوصی با شما صحبت کنم. در آن جلسه خصوصی گفت که من هفته پیش آمریکا بودم. به بوش گفتم شما هم بیاید وارد مذاکرات هستهای بشوید تا این مسئله هستهای ایران حل-وفصل شود. بوش در جواب گفت که چرا مسئله هستهای؟ چرا ما تمام مسایل بین خودمان را حل نکنیم؟ بوش در ادامه گفته بود من خیلی آشنا نیستم که در ایران قدرتهای مطرح چه کسانی هستند ولی یک نفر با اختیار تام از ایران به آمریکا بیاید. از طرف آمریکا نیز خودم مذاکره میکنم تا همه مسایل خودمان را بگذاریم روی میز و تمام کنیم. چرا ما باید اختلاف داشته باشیم و مسایل ما لاینحل بماند. البرادعی به من گفت الان فرصت خوبی پیش آمده و آمریکاییها پاپیش گذاشتهاند و داوطلب هستند. یک نفر نیز از ایران با اختیار تام برود آنجا و تمام کنید این مسایل را. بالاخره در منطقه نیز این همه مشکلات وجود دارد که حل این مسایل در گرو حل مسایل شما با آمریکاست.» مصاحبهکننده میپرسد: «این درخواست پذیرفته نشد؟» و روحانی پاسخ میدهد: «آن مقطع تصمیم بر این بود که ما با آمریکا مذاکره نکنیم.» (۳) آن «تکلیف» چه بود و این «تکلیف» امروز که ماهها با آمریکاییها مذاکره شد، از چه بابت بود و هست؟ اصولاً این موجودِ ژلهایِ «نظام» نام چه مخلوقی است که خود را از دغدغهٔ خالق خود، مردم ایران، بیهیچ واهمهای رها کرده است؟ ۳- میگویند که تحریمها، که من و منها هیچگاه با آن همدل نبودهایم، تأثیری بر تصمیم مذاکرهٔ امروز نداشته است. اگر چنین است، سخن صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، که گفته است «جمهوری اسلامی محدودیتهای سنگین در توافقنامه هستهای را پذیرفته است» (۵) ازچه بابت است؟ و اگر چنین است این تغییر صدوهشتاد درجهای جهتِ «تکلیف» ازچه بابت است؟ ۵- سیروس ناصری، دیپلمات و عضو ارشد پیشین تیم مذاکرهکننده، پس از توافق وین در مصاحبهای شرکت کرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|