پنجشنبه 29 مرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نامه صادق زیباکلام به جواد ظریف

جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف

وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران طول الله عمره

با سلام و تحیات، توافق تاریخی هسته‌ای وین بدون تردید دستاورد مهمی در جهت منافع ملی کشورمان می‌باشد. کمترین دستاورد آن جلوگیری از خونریزی بیشتری بود که زخم هسته‌ای بر پیکر منافع ملی‌مان ظرف ۱۲ سال گذشته وارد ساخته بود. جنابعالی به همراه آقایان دکتر عباس عراقچی و دکتر مجید تخت‌روانچی با تلاش، ادب، صبوری و درعین‌حال ایستادگی بر روی مصالح و منافع ملی توانستید اجالتا تنظیف بر روی آن زخم ببندید و جلوی خونریزی بیشتر را با توافق وین بگیرید. موفقیت شما فقط جلوی خونریزی را نگرفته بلکه فضای جدیدی در عرصه بین‌المللی برای کشور ایجاد کرده. تصویری که توافق هسته‌ای برای ایران به وجود آورده بی‌شباهت به تصویری که به دنبال ریاست جمهوری آقای خاتمی در سال ۷۶ برای ایران به وجود آمد نیست. تصویری که ایران بجای سر جنگ با دیگران داشتن و آرزوی مرگ و نیستی دیگران را نمودن، شاخه زیتونی دریک دست دارد و دست دیگرش را به برای برقراری تفاهم و دوستی به سمت دیگران دراز نموده است. دنیا مجدداً با یک سید محمد خاتمی دیگر از ایران روبرو شده به نام محمدجواد ظریف که همچون سلفش بجای اصرار بر مرگ و نیستی دیگران خواهان تفاهم و همکاری شده است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای ظریف حیف است این فرصت فراهم‌شده همچون دوران اصلاحات از بین برود و ایران مجدداً بازگردد به دادن وعده نیستی و نابودی دیگران، ارائه راهکارهای «مدیریت جهانی»، به راه انداختن همایش‌های بین‌المللی در انکار هولوکاست، رفتن به آن‌طرف دنیا و برقراری رابطه با ونزوئلا، بولیوی، السالوادور، کوبای انقلابی و...به‌منظور «حضور در حیات خلوت آمریکا» و...واقعاً حیف است که این فرصت تاریخی که بعد از ۳۶ سال برای ایران پیش آمده به هرز برود. فعالیت‌های مستمر شما به دنبال توافق هسته‌ای ستودنی است. تلاش‌هایتان در زدودن تصویری که از ایران بلاخص در سطح منطقه به وجود آمده و شاخه زیتونی که به دست گرفته‌اید و از پایتخت یک کشور عربی به پایتخت دیگر پرواز می‌کنید واقعاً قابل‌تقدیر است. اینکه اصرار دارید تا به کسر قابل‌توجهی از اعراب که جملگی علیه ما موضع‌گیری کرده‌اند بفهمانید که دلیلی برای ترس از ایران و نیازی به جبهه‌گیری علیه‌مان ندارند، بدون تردید درست‌ترین رویکرد سیاست خارجی در شرایط فعلی برای ایران می‌باشد. حتی یک دشمن هم در منطقه برایمان زیاد است چه رسد به‌صف گسترده‌ای که تقریباً شامل تمامی کشورهای منطقه می‌شود؛ اما آقای دکتر ظریف عزیز، کلام متین، ادب و احترام اگرچه ملزومات اولیه دیپلماسی موفق می‌باشند اما به نظر نمی‌رسد بدون یک خانه‌تکانی جدی در دیپلماسی‌مان در رابطه با جهان عرب، صرف تکرار اینکه «از ما نترسید و ما دست دوستی به سمت شما دراز کرده‌ایم» به‌تنهایی دردی را دوا کند.

بنیان سیاست خارجی ما در منطقه در سه محور خلاصه می‌شود: دشمنی با آمریکا؛ نابودی اسراییل؛ و بالاخره حمایت از شیعیان. در خصوص دشمنی با آمریکا مطلب قابل‌عرضی ندارم الا همان ترجیع‌بند همیشگی‌ام: خوشحال می‌شوم اگر «آمریکاستیزان» بتوانند یک مورد (و نه بیشتر) نشان دهند که آمریکاستیزی نفعی برای منافع ملی‌مان داشته است؛ و من در مقابل یک‌دو جین مورد نشان می‌دهم که آمریکاستیزی چگونه لطمه به منافع ملی‌مان وارد کرده است. در خصوص نابودی اسراییل هم ترجیع‌بند دیگرم را ذکر می‌کنم: «رسالت نابودی اسراییل را کدام نهاد و مرجع به ما محول نموده؟» البته هم «آمریکاستیزی» و هم نابودی اسراییل بدل به هویتمان شده و کنار گذاردن آن‌ها باعث می‌شود که با «بحران هویت» روبرو شویم؛ بنابراین تنها مطلبی که در این دو محور می‌توان گفت آن است که تلاش نماییم آسیب آن‌ها بر منافع ملی‌مان تقلیل یابند.

سخن اصلی بنده در خصوص حمایت ما از شیعیان در کشورهای دیگراست که موجب بروز اختلافات زیادی میان ایران و جهان عرب شده است. یقیناً ما خصومتی با اهل سنت نداریم اما نحوه حمایتمان از شیعیان دشمنی‌های زیادی میان ما اهل سنت به وجود آورده است. فی‌الواقع باعث شده که ما در یک‌طرف و اعراب در طرف دیگر قرار بگیرند. بنده معتقدم که ایران می‌بایستی از شیعیان حمایت نماید؛ اما جان کلام اینجاست که این حمایت می‌تواند به‌گونه‌ای صورت بگیرد که منجر به شکاف میان جهان اسلام نشده و ما را در برابر اهل سنت قرار ندهد. «بهار عربی» که به راه افتاد ما نام آن را در ایران گذاشتیم «بیداری اسلامی» که متأثر از انقلاب اسلامی و سیاست‌های ضد غربی، ضدآمریکایی و ضد اسراییلی ایران بوده است. اینکه این برداشت چقدر به‌دوراز واقعیت‌های جهان عرب بود فعلاً محل بحث ما نیست. ما با شادی و هیجان از «بیداری اسلامی» استقبال نمودیم؛ اما وقتی «بیداری اسلامی» به سوریه رسید ماهیت آن دفعتاً یک‌شبه دگرگون شد. درحالی‌که در همه کشورهای دیگر عربی این حرکت مردمی توصیف می‌شد اما به سوریه که رسید تبدیل شد به «توطئه‌ای مشکوک و خطرناک از جانب استکبار و صهیونیزم علیه رژیم انقلابی سوریه قهرمان که باافتخار در مرکز محور مقاومت قرار داشت.» ما جنگ اعلام‌نشده‌ای علیه اسراییل به راه انداخته‌ایم و چون سوری‌ها می‌گذارند تا ما از طریق دمشق به حزب‌الله برای آن جنگ کمک کنیم سوریه برای ما اهمیت استراتژیک پیدا کرده و می‌شود «محور مقاومت»؛ اما آویختن مدال انقلابی محور مقاومت بر سینه بشار اسد نه ماهیت آن را تغییرمی دهد و نه باعث می‌شود تا بخش عمده‌ای از مردم سوریه به آن علاقه‌مند شوند. ستون فقرات حاکمیت در سوریه تشکیل‌شده از ۱۲% اقلیت علوی آن کشور که بر ۸۸% دیگر که عمدتاً سنی هستند با اختناق و سرکوب همواره حکومت می‌کرده‌اند. وابستگی استراتژیکی که ما به‌واسطه مبارزه با اسراییل به سوریه پیداکرده‌ایم باعث می‌شود که ما چشمان خود را بر روی بسیاری از واقعیت‌های رژیم سوریه ببندیم. والا ازنظر شیوه سرکوب بی‌رحمانه منتقدین و مخالفین، نبود آزادی‌های مدنی، انتخابات آزاد و غیره کدام تفاوت جدی میان معمر قذافی، حسنی مبارک، صدام حسین، علی عبدالله صالح، حکام سعودی و بحرینی با رهبران بعثی سوریه است؟ نه فلسطینی‌ها، نه اخوانی‌ها، نه مسلمانان میانه‌رو، نه لیبرال‌ها، نه سکولارها، نه چپ‌ها، نه فمینیست‌ها، نه روشنفکران و نه هیچ جریان دیگری نه در خود سوریه و نه در جهان عرب کدام حمایت را از رژیم بشار اسد کرده‌اند؟ به‌مجرد آنکه مردم سوریه علیه بشار اسد بپا خواستند فلسطینی‌ها هم با مردم سوریه همسو شدند. آیا می‌توانید منکر سرکوب گسترده فلسطینی‌ها توسط رژیم سوریه بشوید؟

جناب آقای دکتر ظریف، نگاهی به وضعیت ساکنین اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی در یرموک و مابقی در خاک سوریه بیندازید و مجدداً بگویید «سوریه محور مقاومت است». اگر بشار اسد ۵ سال پیش که بهار عربی به راه افتاد حاضر به اصلاحات سیاسی واقعی و کناره‌گیری از قدرت شده بود آیا سوریه امروز ویران، بیش از ۶ میلیون نفر از مردم آن آواره و بیش از ۲۰۰۰۰۰ هزار نفر از ساکنینش در جنگ داخلی از بین می‌رفتند؟ اگر بشار اسد با زبان گلوله با مردمش سخن نگفته بود آیا امروز کشورش جولانگاه داعش و افراطیون دیگر شده بود؟ چگونه جنابعالی انتظار دارید که ما از یک اقلیت ۱۲ درصدی علوی آن‌هم در قالب رژیمی همچون بشار اسد در سوریه حمایت کنیم و درعین‌حال در میان نخبگان، فعالین سیاسی، متفکرین، روشنفکران، نویسندگان، اسلام‌گرایان، دانشجویان، فعالین جامعه مدنی و...در جهان عرب از احترام، اعتبار و محبوبیت برخوردار باشیم و به ما به چشم برادران مسلمانشان نگاه کنند؟ در مورد یمن هم گفتنی بسیاراست. ما اگر از حوثی‌ها که یک‌سوم جمعیت یمن را تشکیل می‌دهند پشتیبانی کنیم فرقه‌گرایی نیست اما دیگران اگر از سنی‌ها حمایت نمایند آب به آسیاب دشمن می‌ریزند، وحدت مسلمانان را از بین می‌برند، جنگ نیابتی به راه می‌اندازند، در زمین دشمن بازی می‌کنند و...

جناب آقای دکتر ظریف، من به صداقت، میهن‌پرستی و توانایی‌های دیپلماتیک شما ایمان داشته و یقین دارم که همه تلاش‌های شما در جهت خدمت به منافع ملی کشورمان است؛ اما بدون افکندن نگاهی جدی و واقع‌بینانه به عملکرد و موضع‌گیری‌های خودمان و برعکس علی‌الدوام دیگران را متهم نمودن خیلی راه بجایی نمی‌برد هرقدر هم که نیتمان درست باشد.

ایام به کام باد
صادق زیباکلام
بیست و چهارم مرداد یک هزار و سیصد و نودوچهار


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016