پنجشنبه 29 مرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

جرم جدید: ظالمانه خواندن احکام نظام ناقض حقوق بشر، اکبر گنجی

اکبر گنجی
قوه قضائیه جمهوری اسلامی فاقد استقلال است. نه تنها مسئولان قوه قضائیه، بلکه قضات، صدها بار اعلام کرده اند که مطابق "منویات مقام معظم رهبری" حکم صادر می کنند. تا زمانی که دستگاه قضایی مستقل وجود نداشته باشد، احکام این نظام ظالمانه خواهد بود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


محسنی اژه ای - معاون اول قوه قضائیه- گفته است :"اگر مهدی هاشمی مدعی است که در حق وی ظلم شده است، به کار بردن این حرف نیز جرم و مصداق افتراست".

معنای این سخن این است که هر محکومی که حکم خود را ناحق و ستمگرانه به شمار آورد، به اتهام افترأ نیز محکوم خواهد شد. یک احتمال نیز این است که وی را تحت عنوان "تبلیغ علیه نظام" محاکمه و محکوم سازند.

در مورد این سخنان چند نکته قابل ذکر است:

یکم- آئین دادرسی جمهوری اسلامی در موارد بسیار با حقوق بشر و عدالت قضایی تعارض دارد. از این منظر، محصول این فرایند، قابل قبول نخواهد بود.

دوم- به دادرسان و بازجویان در مقام عمل، به همین آئین دادرسی التزام عملی ندارند. یعنی، آن برا به نحو موسع به سود خود و به نحو مضیق به زیان متهم تفسیر می کند. اگر حقوقی برای متهم در نظر گررفته شده باشد، آن حقوق در عمل پایمال می شود.

سوم- کلیه وکلای کنونی مورد تأیید جمهوری اسلامی هستند، وگرنه به آنها اجازه وکالت داده نمی شد. در عین حال، دستگاه قضایی و مجلس شورای اسلامی گفته اند که وکلای اتهام های امنیتی باید مورد تأیید قوه قضائیه باشند. یعنی از این به بعد دستگاه قضایی خود برای متهمان پرونده های امنیتی وکیل انتخاب خواهد کرد.

چهارم- بسیاری از مجازات های قانون مجازات اسلامی ناعادلانه و ناقض حقوق بشر هستند. به غیر از احکام خشونت آمیز حدود (قصاص، قطع دست، محاربه، ارتداد، و...)، آن چه تحت عنوان تعزیرات یا مجازات های حکومتی/بازدارنده به تصویب رسیده است، ناعادلانه و ناقض حقوق بشر است.

پنجم- مجازات هایی چون اهانت به مقدسات، اهانت به رهبری، تبلیغ علیه نظام، و...ناعادلانه و برخلاف حقوق بشرند. این قوانین حق آزادی بیان را نقض می کنند.

ششم- قضات همین قوانین را به گونه ای تفسیر می کنند که هر گونه انتقاد یا دگراندیشی مصداق این عناوین قرار گیرد و منتقدان و مخالفان مجازات شوند.

هفتم- هزاران تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی شهادت داده اند که در مرحله بازجویی تحت شدیدترین شکنجه های فیزیکی و روحی قرار گرفته اند. عده بسیاری شکنجه ها را تحمل کرده، اما برای بسیاری شکنجه ها فراتر از حدود ظرفیت بشری آنها بوده است. بدین ترتیب، مجبور شده اند به جرائم ناکرده اعتراف کنند.

هشتم- اعتراف گیری تلویزیونی و توبه نامه نویسی سنت رایج قضایی جمهوری اسلامی است. این اعمال اخلاقاً ناروا، ناقض حقوق بشر بوده و کل فرایند را ظالمانه می سازد. صدها نمونه اعتراف تلویزیونی در جمهوری اسلامی پخش شده است. میزگرد تلویزیونی رهبران حزب توده یکی از آنها بود که حتی مدیریت و بازجویی آن را به خودشان واگذار کرده بودند. افرادی که سال ها زندان دیده بودند، شکنجه های جمهوری اسلامی را نتوانستند تحمل کنند. آن نمایش های تلویزیونی محصول چنین فرایندهایی بود.

نهم- افرادی که تحت فشار مجبور به توبه می شوند، در گام بعد تحت فشار قرار می گیرند که در زندان و بیرون زندان با بازجویان و دستگاه های نظامی و امنیتی همکاری کنند. جوان کم سن و سالی را به زندان می اندازند و او را در زندان به شدت می ترسانند که در بند جوانان تعداد بسیاری به او تجاوز خواهند کرد. او مجبور به توبه می شود. وقتی آزاد می گردد، باید با حفاظت اطلاعات سپاه همکاری کند. نتیجه همکاری و هماهنگی، چپ ستیزی، روشنفکر ستیزی، روشنفکر دینی ستیزی و دفاع از روحانیت سنتی در برابر دین جدایی خواهان(سکولاریسم) است. چنین فردی قربانی رژیم ستمگر جمهوری اسلامی شده است و چنین نظامی ظالمانه است.

دهم- احکام تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی ناعادلانه بوده است. هیچ یک از آنها دست به سلاح نبرده و هیچ کس را ترور نکرده اند. آنها منتقد و مخالف جمهوری اسلامی هستند. آیا زندانی کردن بلند مدت افرادی که جز گفتار ناقدانه کار دیگری نکرده اند، ظالمانه نبوده و نیست؟

یازدهم- در مورد بهائیان، مسأله فقط و فقط ، مجازات افرادی است که دین دیگری دارند و فقیهان باورهای آنان را "دین ضاله" قلمداد می کنند. چرا؟ هیچ دلیلی جز مدعای بلادلیل ختم نبوت وجود ندارد. اگر خداوند با انسان ها سخن گفته و می گوید، اگر افرادی را به عنوان پیام رسان خود اعزام کرده، چرا این در بسته شده است؟

بهائیان و یهودیان و مسیحیان و مورمون ها و...، در ادعای دین الهی بودن(یعنی سخنان خداوند بودن دین شان)، از نظر معرفتی در یک رتبه قرار دارند. اگر بهائیان باید اثبات کنند که دین شان کلام الهی است، مسلمانان هم باید اثبات کنند که قرآن کلام الهی است.

تا حدی که من می فهمم، پیروان هیچ یک از ادیان نمی توانند با دلایل عقلی اثبات کنند که متن مقدسشان سخنان خداوند است. آیا آنان را به دلیل این ناتوانی باید مجازات کرد؟ پیروان هر دینی، دین خود را، حقیقت و راه رستگاری به شمار می آورند. دیگر ادیان را- حداقل به میزانی که با دین خودشان تعارض دارد، باطل به شمار می آورند. آیا پیروان هر یک از ادیان حق دارند پیروان دیگر ادیان را که باطل به شمار می آورند مجازات کنند؟

جمهوری اسلامی چنین کرده و می کند. از این منظر نیز احکام قضایی اش ظالمانه بوده و هست.

دوازدهم- افرادی چون محسنی اژه ای در رأس قوه قضائیه قرار دارند که از مهمترین سرکوبگران ۳۷ سال گذشته اند. محسنی اژه ای در پرونده ها دخالت مستقیم کرده و می کند. آیا این مدیریت نتیجه عادلانه ای برون خواهد داد؟

سیزدهم- صادق لاریجانی از سوی آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس قوه قضائیه انتخاب شده است. تمامی مراحل رشد سیاسی اش مرهون لطف و عنایت مقام معظم رهبری است. او دست به هر کاری می زند که رضایت ولی خود را تضمین کند. خصوصاً که یکی از افراد مد نظر آیت الله خامنه ای برای جانشینی رهبری است.

برادران لاریجانی در فسادهای بزرگ جمهوری اسلامی نقش داشته اند. فیلم یکی از آنان را محمود احمدی نژاد در مجلس به نمایش گذارد. جواد لاریجانی از زمین خوران بزرگ است و متأسفانه یا خوشبختانه مسئول حقوق بشر قوه قضائیه است، برای این که رمالی چون او بهترین نماد حقوق بشر دستگاه قضایی است. چرا رئیس قوه قضائیه اول برادران فاسد خود را محاکمه نمی کند؟

چهاردهم- قوه قضائیه جمهوری اسلامی فاقد استقلال است. نه تنها مسئولان قوه قضائیه، بلکه قضات، صدها بار اعلام کرده اند که مطابق "منویات مقام معظم رهبری" حکم صادر می کنند. تا زمانی که دستگاه قضایی مستقل وجود نداشته باشد، احکام این نظام ظالمانه خواهد بود.

این که متهم یا محکومی حکم خود را ناحق و ستمگرانه به شمار آورد، حق اوست. شاید قوه قضائیه از طریق تهدید بتواند مانع اعلام چنین نظری شود، اما در واقعیت تغییری رخ نخواهد داد. یعنی، احکام قضایی این سیستم ناعادلانه و ناقض حقوق بشرند، حتی اگر محکومان مجاز نباشند که این حقیقت را بر زبان جاری سازند.

پانزدهم- هزاران تن در این نظام محکوم شده اند. بسیاری اعدام شده و بسیاری زندان های طولانی مدت کشیده اند. اما هیچ نامی و یادی از آنان وجود ندارد. این هم ظلم بزرگی است. یادآوری خاطره گمنامان زندان های جمهوری اسلامی، و آن چه بر آنان رفت، بخشی از حقیقت گویی و عدالت طلبی است.

منبع: [رادیو زمانه]، ۲۴ مرداد ۱۳۹۴


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016