گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 تیر» به برکت پولهای کثيف و در حاشيه آن، فريبا عادلخواه24 فروردین» مضروب در شيراز، مغضوب در خبرگان و مسرور در لوزان، رويکردی بر چالشهای جناحی، فريبا عادلخواه
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پرونده بابک زنجانی میان "زبان درازی" بعضی و "نجابت" بعضی دیگر! فریبا عادلخواهپرونده آقای بابک زنجانی به میدان زورآزمائی میان "زبان درازی" بعضی و "نجابت" بعضی دیگر تبدیل شده، و این هر دو در کنار هم در پستوی خانه ملت مشغول مدیریت امور و اموال بیتالمال هستندبنا به گفته آقای وزیر نفت، در مصاحبه ای در ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ با شبکه میلی در برنامه "پایش"، بابک زنجانی حدود دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار به بیت المال بدهکار است. هر چند از چیستی و کیستی بیت المال بطور دقیق چیزی ندانیم اما از انجا که مقوله مقدسی است و شاید به همین دلیل و به نام دفاع از ان کمتر کسی است که در حاشیه این مهمترین بدهکاری و فساد اقتصادی جمهوری اسلامی (البته قبل از فساد بعدی!) داد سخن نداده باشد. در ادامه مطلب، روند رسیدن به این نتیجه گیری را بیشتر توضیح خواهم داد، اما پیش ازان مختصری درباره چند و چون این بدهکاری و شخص بدهکار. بابک زنجانی، تنها خریدار بد قول وزارت نفت! اتو کشیده ومرتب ، همیشه و همه جا، با یقه های سفید آهاری گاهی در هواپیمای شخصیاش نشسته و گاهی پای بر رکاب موتور دارد؛ زمانی در کنار ماموران امنیتی است و زمانی دیگر در معیت مسئولان بلند پایه سیاسی نشسته است؛ یک پایش در دوبی است و پای دیگر در اندونزی و یا در ترکیه ، احتمالا درمجاورت دوستش رضا ضراب ، و یا نیز در اربیل؛ زمانی با غرور در کنار رئیس جمهور تاجیکستان ظاهر می شود که برای افتتاح پروژه های شهری اش امده و زمانی دیگر در جمع میهمانداران جوان و رعنای شرکت هواپیمائیاش، شرکت قشم. پدرش کارمند راهاهن بود و خود بزرگ شده جنوب تهران است و مثل جزائری عرب، همتای دهه قبلش، او هم از هیچ شروع کرده و از فرش به عرش رسیده است. بطور دقیقتر و بنا به گفتههای خودش، اولین بار درِ رحمت به روی این جوان ۲۰ و یا ۲۲ ساله با فروش دلارهای نفتی باز می شود. دلارهایی که مرحوم دکتر نوربخش، رئیس وقت بانک مرکزی، برای فروش در بازار ازاد به او امانت میداده. فرصتی که او را وارد عرصه داد و ستد پر بیم و امید دلار می کند که در عرصه بازارچند نرخی ارز به کالائی چنان با ارزش تبدیل شده است که کمتر شهر بزرگ کشور است که از راسته بازار ان و نیز از واسطههای ریز و درشت این صنف بی بهره باشد. نتیجه انکه بابک زنجانی، تا قبل از باز داشت در دی ماه ۱۳۹۲، دارای پرونده درخشان کار افرینی و مدعی ایجاد ۱۷ هزار شغل است و معروف به مرد ۲۵ هزار میلیارد تومانی که بویژه در دوران تحریم با ایجاد اولین بانک خصوصی سرمایه گذاری اسلامی در مالزی ، همپا و همراه جمهوری اسلامی و در کنار مسئولینش بوده. اما به یکباره ستاره بختش افول کرده و از عرش به فرش در میغلطد ، بازداشت می شود و در قامت یک آرسن لوپن و به قول آقای وزیر "پدیده"ای در وادی کلاهبرداری نامش بر زبانها می افتد. شرح ماجرای بدهکاری دو میلیارد و هفتصد میلیون دلاری از زبان وزیر محترم نفت با این ادعا که نیز افشاگری است آقای وزیر در کنار اشاره به توطئه اقتصادی بابک زنجانی، با زبان بی زبانی به ما می گوید که ارسن لوپن ما توانسته نظام قدر جمهوری اسلامی و پیروز میز مذاکرات هستهای را ، سر کار گذاشته و از او کلاه برداری کند. و انهم چه کلاهی! کلاهی چنان گشاد که بعد از دو سال اب از اب تکان نخورده و همچنان در همان نقطهای هستیم که در روز بازداشت بابک زنجانی بودیم. به اضاله اینکه فردی که تا دیروز بدهکار بود امروز زیر اعترافات سابق خود زده و طلبکارنظام است، هر چند در باز داشت باشد و در انتظار حکم دادگاه. از طرف دیگر، آقای وزیر نفت اشاره به "به باد رفتن" این پول میکند: "دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار خورده شده رفته". بطور دقیقتر و بنا به گفته آقای وزیر تمام دارائیهای قابل دسترس بابک زنجانی درصد بسیار ناچیزی از بدهی او را تشکیل می دهد، ۵۰۰ میلیون دلار. به زبانی ساده تر، بانک و حسابهای بابک زنجانی خالی است و حباب اموال و هلدینک های وی خیالی! و به نظر نباید به قول همسایه افغانمان زیاد در قصه این بدهکاری باشیم چرا که "خورده شده رفته"! به این ترتیب آقای وزیر آب پاکی را بروی دست چشم انتظاران بازگشت پول به بیت المال میریزد. البته کسی باورش نمی شود که بتوان دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار را به تنهائی خورد بدون اینکه صفرهایش در جائی گیر کند! خود آقای وزیر هم شک دارد و برای همین همزمان به موضوع مهمتری اشاره میکند، و ان، تنها نبودن بابک زنجانی است در این کلاه برداری بزرگ تاریخی. در واقع اگر بابک زنجانی تنها باز داشت شده، اما مثل روز روشن است که بی شریک نبوده است. شرکائی که در غیاب او در روز روشن ودر ملع عام و چه بسا در چند قدمی آقای وزیر مشغول رتق و فتق امورات و اموال و شاید نیز نذورات وی میباشند. باضافه اینکه بابک زنجانی، هر چند کلاهبرداری نابغه باشد، اما دزد سر گردنه نبوده که شبیخون زده باشد. بیست سالی است این شعبده باز قهار بازار سرمایه در ایران مشغول تجارت، و بدون شک معاشرت، با همتایان و نیز همدستان خود بوده که ردیابی انها نباید کار سختی باشد. و ناگفته نماند که این روزها صحبت از سرنخهائی است از اموال او در کشور همسایه، وطن رضا ضراب که پدرش، حسین ضراب، از کار افرینان مورد تقدیر و تشویق جمهوری اسلامی است . و رصد کردن بازار سرمایه این کشور هم نباید کار سختی برای نیروهای جان برکف نظام باشد. یا لااقل نباید سختتر از دکلهای نفتی مفقود الاثر ویا محموله طلا سرگردان، بار کامیونهای ترانزیتی یا هواپیما باشد که سرنخ آنها پیدا شد حتی اگر قرار به بازداشت کسی و افشاگری دقیق حول این پروندهها از روز اول نبوده باشد، شاید همان سناریوئی که میتوان برای مبالغ بدهکاری آقای زنجانی متصور شد! نجابت آقای وزیر و برگی جدید از قاطعیت در دفتر مبارزه با مفاسد اقتصادی هر چند در این برنامه فرصت نشد که از هویت " آقایان زبان دراز" و از طبیعت "زبان درازی" انها بهتر بدانیم اما فهمیدیم که پرونده آقای بابک زنجانی به میدان زورازمائی میان "زبان درازی" بعضی و "نجابت" بعضی دیگرتبدیل شده، واین هر دو در کنار هم در پستو خانه ملت مشغول مدیریت امور واموال بیت المال هستند. و طبیعتا از انجا که نجابت در حوزه مفاسد اقتصادی نون و اب نمی شود، باید بطور خلاصه گفت که نه تنها کلاهبردار به قصد استرداد پولی را نبرده، بلکه نماینده شاکیان و یا شاکی به لطف حوزه وسیع نجابتش تلاشی در جهت باز پس گرداندن ان به بیت المال نمی کند. در واقع مقوله بیت المال در نهایت به مقوله ای تو خالی تبدیل گشته و فقط به درد معلم اخلاق می خورد و نیز گاهی هم به کمک مسئولین برای تزئین عرایض انها می اید. بطور دقیق تر، نمیتوان مثلا رئیس بانک مرکزی، یا وزیر نفت را برای گرفتن حقوق بیت المال بسیج کرد. چرا که فارغ از انکه عمر مدیریتشان کوتاه است و زحماتشان ممکن است به نام وزیر بعدی و جناح مقابل رقم بخورد، اصلا برای این کار حقوق نمی گیرند و جای تعجب نیست که از کیسه نجابت و خویشتن داری خرج کنند. قوه قضائیه هم لشکر عظیم نان خورهای خود را دارد که تا وقتی از پرونده های طلاق وچکهای بر گشتی، ساخت و سازهای بی رویه، شبکه های مالی ورشکسته و... بدون درد سر به نان و ابی می رسند چه دلیل دارد که خود را به دام پرونده های جنجالی و پر فراز و نشیب این چنینی بیندازند که به دلیل ابعاد به قول آقای وزیر "تیمی" ، احتمال شاخ به شاخ شدن با رقیب را دارد. می ماند تکلیف حق وحقوق مردم دراین پرونده که این هم در نبود نهادهای مسئول و سازمانهای پی گیر مدتهاست مأمنی برای ابراز وجود نیافته است. بویژه اینکه در آشفته بازار تحریمها و بحران عمیق اقتصادی، توانی اگربرای مردم مانده باشد صرف بیرون کشیدن گلیم خود از اب شده و ازکناردغدغه تحکیم همبستگی های اجتماعی به اسانی عبور کرده اند. به این ترتیب میتوان با افتخار و سر افراز از پای میز مذاکره با شش قدرت جهانی برخاست و همچنان بدون چشم اندازی روشن در گل و لای مفاسد مالی که کمر افتصاد ایران را شکسته و بازتابی پر مخاطره بر حوزه روابط و مناسبات اجتماعی بر جای گذاشته، غوطه ور ماند. مخاطراتی عظیم که از جمله می توان به زنگ خطری اشاره کرد که مدتهاست تهدید حضور پولهای کثیف و خرید و فروش آرا درانتخابات اینده، به صدا در اورده است. نه اینکه در اینجا هدف نادیده گرفتن دست آورد عظیم و قابل تحسین مذاکرات و زیر سوال بردن آن باشد، نه هرگز. اما لازم به یاد اوری است که توفیق در مذاکرات را، صرف نظر از نتیجه نهائی ان، مدیون حضور تیمی متخصص ومتعهد می باشیم که حرکتی منسجم و یک دست را در طول دو سال، با حوصله و شجاعت مدیریت کردند. با این امید که بتوان الگوئی برای حوزه مبارزه با مفساد اقتصادی که به قول اقای رئیس جمهور "انظباط و وجدان کاری" می طلبد، از ان استخراج کرد. انشاءالله Copyright: gooya.com 2016
|