گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 اردیبهشت» امکان جدی و فوری جنگ، فرهاد يزدی8 فروردین» شدت گيری توفان در منطقه، فرهاد يزدی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! درگیری آشکار، فرهاد یزدیسفر آینده رئیس جمهور به نیویورک برای شرکت در جلسه مجمع عمومی در تثبیت وزنه ی گروه های رقیب در صحنه سیاسی ایران، بسیار مهم است. روحانی مایل به نمایش قدرت خود در سیاست ایران می باشد. او از هر گونه فرصت چه به صورت مصاحبه، جلسه با سرمایه گذاران خارجی و چه به صورت مذاکره با روسای کشورهای دیگر و به ویژه اوباما برای اثبات موقعیت خود، استقبال خواهد کرد. این ملاقات می تواند "تصادفی" و یا با قرار قبلی اعلان شده انجام گیرد. تلاش روحانی در این ملاقات ها، ارایه ی چهره "خندان" (در برابر چهره "عبوس اسلامی") و آرامی از نظام اسلامی بر مبنای الگوی خاتمی، خواهد بود. او خواستار است که حمایت روسا و برداشت عمومی دیگر کشورها، وزنه او را در سیاست داخلی و نزد ملت، تا حد تعیین کننده تثبیت کند. سفر بزرگان اروپایی به تهران در حالی که اخطاری به کنگره آمریکا (ونتن یاهو) دال بر آمادگی اروپا برای عادی سازی روابط با ایران می باشد، همزمان مستحکم کردن موقعیت داخلی روحانی نیز هست. رهبر و گروه اندک حامیان او، با آگاهی و توان تاثیر گذاری بالقوه چنین مشی بر سیاست ایران، بنوبه خود در تلاش خنثی کردن مانورهای روحانی پیش از آغاز سفر او می باشند. خارجیان مورد تحقیر و نفرت نظام اسلامی در سی و شش سال گذشته، به مهره تعیین کننده در جنگ قدرت در داخل نظام، بدل گشته اند. رزمایش سپاه در خیابان های تهران، در ظاهر قدرت نمایی آن نیروی مسلح در مقابله با شورش های مدنی آینده انجام گرفت. این حرکتی پیش گیرانه، بر مبنای منطق نمایش قدرت به عنوان عامل موثر برای خروج شورشیان بالقوه از صحنه می باشد. اما همه و از آن میان سپاه، می داند که توان واقعی نیاز به نمایش قدرت ندارد. همزمان چنین عملیاتی هشداری به روحانی بود که با احتیاط از سواری بر موجی که برمبنای توافق هسته ای به وجود آمده، عمل نماید. تلاش او برای تقویت بخشیدن به محبوبیت خود در نزد ملت نباید تا آنجا پیش رود که شتاب حذف "رهبر" از سیاست ایران با توان نابودی تمامی نظام، بیش از این دور گیرد. با اعلان علنی ارجاع توافق هسته ای به مجلس، رهبر نظام دو هدف را دنبال می کرد. نخست او پدافندی موثر در برابر کوشش تمامی واقع گرایان که خواستار امضای سند این توافق پس از تایید شورای امنیت بودند، را بکار انداخت. آنان خواستار تایید آشکار و غیرقابل برگشت او از این توافق هستند. هدف دوم، با ارجاع این توافق به مجلس اسلامی، سنگر مخالفان روحانی، احتمال تصویب آن را با تردید روبرو کرد.
بدینوسیله، "رهبر" تا مقداری مکانیسم مهار خود را بر تحولات هسته ای، بیش تر کرد. برای تقویت این دو حرکت مهم، حمله و شعارها بر علیه آمریکا، نخست وسیله ی رهبر و سپس دیگر بلبل های او و از آن میان رایزن نخست او، بالا گرفتند. این اخطارها نمی بایست از دید غربی ها و عرب های منطقه، پنهان مانده باشد. این مانورها، با هدف روشن کردن قدرت و مرزهای فرمانروایی روحانی برای کشورهای خارجی و منطقه ای انجام گرفته است. در جهت دیگر، رهبر نظام در جبهه گیری علیه روحانی، هر روز مجبور گردیده که نظر خود را هرچه صریح تر اعلان کند. حتا در موضوعاتی که او بخوبی آگاه است که از نظر افکار عمومی پسندیده نیست. در آخرین سخن رانی خود در پاسخ به سخنان روحانی که پس از توافق هسته ای ما باید به دیگر مسایل بپردازیم و در مورد سوریه با هرکس که لازم باشد، صحبت خواهیم کرد، او گفتگو با آمریکا را منحصر به موضوع هسته ای کرد و نه چیزی بالاتر. "رهبر" بخوبی آگاه است که ملت ایران هم خواستار عادی سازی روابط با آمریکا هستند و هم از درگیری هرچه بیش تر کشور در بحران سوریه ناخرسند. در بحث وظایف شورای نگهبان، بازهم رهبر نظام مجبور گردید موضعی انتخاب کند که می دانست در تضاد با موضع ملت خواهد بود. از همه بالاتر، برای او چاره ای بغیر از تایید سلامت انتخابات در دوران نظام اسلامی و به ویژه سال ۸۸ باقی نمانده بود. همه ی این موضع گیری ها در تضاد با برداشت عمومی است و بر نفرت ملت از او و هرچه که او نماینده آن است را بیش تر برخواهد انگیخت. دفاع از انتخابات سال ۸۸ به عنوان دفاع از "حق الناس" ضربه ی کاری بر آخرین وجهه باقی مانده او را وارد آورد. بخشی از این موضع گیری مدیون مهارت روحانی و دارودسته او است که با پیش کشیدن موضوعاتی که می دانستند رهبر نظام مجبور به جبهه گیری ضد مردمی خواهد شد که بنوبه، بر جهت گیری در کانون سپاه نیز اثر خواهد گذارد. بخش دیگر به خاطر حفظ آخرین سنگرهای باقی مانده برای رهبر نظام است. اگر در هریک از موارد بالا، او جانب ملت را می گرفت، فروپاشی هواداران از آنچه که هست، حتا شتاب بیش تر پیدا می کرد. این برهه یکی از زمان ها تعیین کننده هم برای سپاه و هم برای روحانی و دارو دسته می باشد. روحانی اکنون نمی تواند در برابر موضع گیری رهبر که تلاش کرده که برگ های برنده او را از دسش بگیرد. سکوت در برابر این حمله، به هزینه از دست دادن حمایت مردمی که بزرگ ترین برگ برنده او می باشد، تمام خواهد شد. اگر خاتمی در تمامی برخورد های سرنوشت ساز با رهبر نظام عقب نشست، بیش تر بخاطر این بود که نخست حمایت سپاه را نداشت و دوم بجز بخش بزرگ دانشجویان، بقیه ملت (به دلایل مختلف) آماده ریختن به خیابان ها نبودند. اکنون هر دو سد از میان برداشته شده است. بخش بسیار بزرگ نیروهای مسلح با ملت همراه هستند. فرماندهان سپاه اگر هم بخواهند (اگر بزرگی است)، نمی توانند در برابر ملت مقاومت کنند. و سد دوم که در برابر خاتمی وجود داشت که عدم آمادگی ملت برای شرکت در خیزش خیابانی بود، اکنون دیگر وجود ندارد. ملت، بدون وجود تهدید نیروی نظامی خارجی، آماده درهم ریختن طومار نظام هستند. رهبران اثر گذار در تاریخ، در دوران بحران و ناروشنی است که ارزش خود را ثابت می کنند. زمامداران کنونی در حکومت و سپاه، پرورش یافته و بنوبه خود، پرورش دهنده این نظام ضد ایرانی و ضد بشری بوده اند و از این رو، داغ ننگ را بر پیشانی دارند. تنها با یک جهت گیری روشن و قاطع در راه ملت و در این زمان سرنوشت ساز است که شاید بتوانند، داغ ننگ را تا اندازه ای کم رنگ کنند. توسل به قانون اساسی که مدتهاست مشروعیت خود را از دست داده، دست آویزیست که دیگر خریدار ندارد. Copyright: gooya.com 2016
|