پنجشنبه 19 شهریور 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 اردیبهشت» امکان جدی و فوری جنگ، فرهاد يزدی
8 فروردین» شدت گيری توفان در منطقه، فرهاد يزدی
پرخواننده ترین ها

درگیری آشکار، فرهاد یزدی

سفر آینده رئیس جمهور به نیویورک برای شرکت در جلسه مجمع عمومی در تثبیت وزنه ی گروه های رقیب در صحنه سیاسی ایران، بسیار مهم است. روحانی مایل به نمایش قدرت خود در سیاست ایران می باشد. او از هر گونه فرصت چه به صورت مصاحبه، جلسه با سرمایه گذاران خارجی و چه به صورت مذاکره با روسای کشورهای دیگر و به ویژه اوباما برای اثبات موقعیت خود، استقبال خواهد کرد. این ملاقات می تواند "تصادفی" و یا با قرار قبلی اعلان شده انجام گیرد. تلاش روحانی در این ملاقات ها، ارایه ی چهره "خندان" (در برابر چهره "عبوس اسلامی") و آرامی از نظام اسلامی بر مبنای الگوی خاتمی، خواهد بود. او خواستار است که حمایت روسا و برداشت عمومی دیگر کشورها، وزنه او را در سیاست داخلی و نزد ملت، تا حد تعیین کننده تثبیت کند. سفر بزرگان اروپایی به تهران در حالی که اخطاری به کنگره آمریکا (ونتن یاهو) دال بر آمادگی اروپا برای عادی سازی روابط با ایران می باشد، همزمان مستحکم کردن موقعیت داخلی روحانی نیز هست. رهبر و گروه اندک حامیان او، با آگاهی و توان تاثیر گذاری بالقوه چنین مشی بر سیاست ایران، بنوبه خود در تلاش خنثی کردن مانورهای روحانی پیش از آغاز سفر او می باشند. خارجیان مورد تحقیر و نفرت نظام اسلامی در سی و شش سال گذشته، به مهره تعیین کننده در جنگ قدرت در داخل نظام، بدل گشته اند.

رزمایش سپاه در خیابان های تهران، در ظاهر قدرت نمایی آن نیروی مسلح در مقابله با شورش های مدنی آینده انجام گرفت. این حرکتی پیش گیرانه، بر مبنای منطق نمایش قدرت به عنوان عامل موثر برای خروج شورشیان بالقوه از صحنه می باشد. اما همه و از آن میان سپاه، می داند که توان واقعی نیاز به نمایش قدرت ندارد. همزمان چنین عملیاتی هشداری به روحانی بود که با احتیاط از سواری بر موجی که برمبنای توافق هسته ای به وجود آمده، عمل نماید. تلاش او برای تقویت بخشیدن به محبوبیت خود در نزد ملت نباید تا آنجا پیش رود که شتاب حذف "رهبر" از سیاست ایران با توان نابودی تمامی نظام، بیش از این دور گیرد. با اعلان علنی ارجاع توافق هسته ای به مجلس، رهبر نظام دو هدف را دنبال می کرد. نخست او پدافندی موثر در برابر کوشش تمامی واقع گرایان که خواستار امضای سند این توافق پس از تایید شورای امنیت بودند، را بکار انداخت. آنان خواستار تایید آشکار و غیرقابل برگشت او از این توافق هستند. هدف دوم، با ارجاع این توافق به مجلس اسلامی، سنگر مخالفان روحانی، احتمال تصویب آن را با تردید روبرو کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بدینوسیله، "رهبر" تا مقداری مکانیسم مهار خود را بر تحولات هسته ای، بیش تر کرد. برای تقویت این دو حرکت مهم، حمله و شعارها بر علیه آمریکا، نخست وسیله ی رهبر و سپس دیگر بلبل های او و از آن میان رایزن نخست او، بالا گرفتند. این اخطارها نمی بایست از دید غربی ها و عرب های منطقه، پنهان مانده باشد. این مانورها، با هدف روشن کردن قدرت و مرزهای فرمانروایی روحانی برای کشورهای خارجی و منطقه ای انجام گرفته است.

روحانی با نگاهی به تغییر موازنه قدرت در دوسال گذشته، باید به این نتیجه رسیده باشد که سیاست تهاجمی او تاکنون با موفقیت هم در نزد ملت و هم در ساختار قدرت و به ویژه نیروهای مسلح، روبرو گردیده. او با تجربه از دوران خاتمی تا هنگامی که ملت از او پشتیبانی می کند، باید به حمله ادامه دهد. حمله او به شورای نگهبان، تلاشی در راه تسخیر مجلس شورای اسلامی، دژ محافظه کاران می باشد. او اگر بتواند مجلس اسلامی را به فتح خود در آورد، می تواند ادعا کند که در مقابل تمام سنگ اندازی گروه مخالف، توانسته انتخابات آزاد برگذار کرده و نمایندگان "ملت" را روانه مجلس کرده است. حال در این راه، اگر قادر باشد که تلنگری بر مجلس خبرگان نیز وارد آورد، امتیاز مضاعفی به دست آورده است. با روکردن دزدی های گسترده و چپاول دارائیهای مردم، توانسته ضربه موثری بر قوه قضاییه، دیگر سنگر قدرتمند رهبر نظام وارد آورده و بر محبوبیت خود نزد ملت بیافزاید. هرچند روحانی دقت می کند که از برخورد مستقیم با سپاه (که بر اثر از همگسیختگی داخلی دچار ضعف شده است) خود داری می کند و خواستار حمایت آنان از دیوانسالاری کشور می باشد، اما همزمان می داند که در یک رویارویی مستقیم و تعیین کننده، سپاه از درگیری با ملت، حذر خواهد کرد. نظام تلاش می کند که نشان دهد، سپاه توان و آمادگی سرکوب ملت در ابعاد بزرگ را هنوز دارا است. سپاه "تمایل" ایستادگی در برابر ملت را ندارد و در یک رویارویی تعیین کننده، بدون تردید به آرزوی ملت تسلیم خواهد شد. سپاه با تمام تلاشی که می کند، حتا دیگر نمی تواند سقوط اجتناب ناپذیر نظام را بتعویق اندازد.

در جهت دیگر، رهبر نظام در جبهه گیری علیه روحانی، هر روز مجبور گردیده که نظر خود را هرچه صریح تر اعلان کند. حتا در موضوعاتی که او بخوبی آگاه است که از نظر افکار عمومی پسندیده نیست. در آخرین سخن رانی خود در پاسخ به سخنان روحانی که پس از توافق هسته ای ما باید به دیگر مسایل بپردازیم و در مورد سوریه با هرکس که لازم باشد، صحبت خواهیم کرد، او گفتگو با آمریکا را منحصر به موضوع هسته ای کرد و نه چیزی بالاتر. "رهبر" بخوبی آگاه است که ملت ایران هم خواستار عادی سازی روابط با آمریکا هستند و هم از درگیری هرچه بیش تر کشور در بحران سوریه ناخرسند. در بحث وظایف شورای نگهبان، بازهم رهبر نظام مجبور گردید موضعی انتخاب کند که می دانست در تضاد با موضع ملت خواهد بود. از همه بالاتر، برای او چاره ای بغیر از تایید سلامت انتخابات در دوران نظام اسلامی و به ویژه سال ۸۸ باقی نمانده بود. همه ی این موضع گیری ها در تضاد با برداشت عمومی است و بر نفرت ملت از او و هرچه که او نماینده آن است را بیش تر برخواهد انگیخت. دفاع از انتخابات سال ۸۸ به عنوان دفاع از "حق الناس" ضربه ی کاری بر آخرین وجهه باقی مانده او را وارد آورد. بخشی از این موضع گیری مدیون مهارت روحانی و دارودسته او است که با پیش کشیدن موضوعاتی که می دانستند رهبر نظام مجبور به جبهه گیری ضد مردمی خواهد شد که بنوبه، بر جهت گیری در کانون سپاه نیز اثر خواهد گذارد. بخش دیگر به خاطر حفظ آخرین سنگرهای باقی مانده برای رهبر نظام است. اگر در هریک از موارد بالا، او جانب ملت را می گرفت، فروپاشی هواداران از آنچه که هست، حتا شتاب بیش تر پیدا می کرد.

همزمان، شکست سیاست های تندروها در منطقه، که هر روزه آشکارتر می گردد به اعتماد به نفس و اعتبار آنان در داخل ایران و به ویژه در نیروهای مسلح، آسیب های اساسی می رساند. اعزام نیروی دریایی، کمک های تسلیحاتی و نظامی به یمن که نیروی اسلام واقعی در حال جنگ با استکبار جهانی بود، شعارهای نماز جمعه و یقه درانی مزدوران نظام، به ناگه تمامی قطع شدند. گویی یمنی هیچگاه وجود نداشت. "دست آورد" بزرگ نظام اسلامی در استواری کمربند شیعی در منطقه، دود شده و به هوا رفت. یمن به طوری فراموش شده که اعزام قوا از قطر و بمباران حوثی ها وسیله ی امارات، بدون واکنش نظام روبرو گردید. در سوریه که شخص "اسد" خط قرمز نظام اسلامی اسلامی بود، روسیه به طور آشکار آمادگی وی را برای تشکیل نوعی حکومت ائتلافی اعلان کرده است. پیش روی داعش در عراق و سوریه تا اندازه زیاد با بمباران مواضع آنان وسیله ی آمریکا و حتا ترکیه، متوقف گردید و نه نظام اسلامی. شکست دیگر در رویارویی با حکومت "غاصب" عربستان است که پس از سی و اندی سال بدگویی از جانب خمینی و جانشینانش، امروز مانند یمن در باره آن سکوت برقرار گردیده است. تمام این شکست ها، سیاست عربی نظام را که نه زیر نظر فرماندهان سپاه بلکه با هدایت نماینده رهبر و رئیس امنیتی آن نهاد قرار داده بود، با پرسش اساسی در اداره آن نهاد روبرو کرده است. سپاه چرا باید این بدنامی ها را در اعمالی که مهار آنها در دست چند آخوند هستند، خریدار باشد؟ از آن بالاتر، نتیجه این سیاست ها از پیش روشن بود که نه در جهت منافع ملی و نه حتا در جهت منافع سپاه، قابل توجیه نبودند. اکنون مدتیست که سخنی از "استراتژیست" های سپاه بگوش نمی رسد امید است که این سکوت نشانه ی برکنار شدن آنان از سمت فرماندهی واقعی سپاه باشد و با برکناری عده ای دیگر، پاکساری همچنان ادامه یابد.

این برهه یکی از زمان ها تعیین کننده هم برای سپاه و هم برای روحانی و دارو دسته می باشد. روحانی اکنون نمی تواند در برابر موضع گیری رهبر که تلاش کرده که برگ های برنده او را از دسش بگیرد. سکوت در برابر این حمله، به هزینه از دست دادن حمایت مردمی که بزرگ ترین برگ برنده او می باشد، تمام خواهد شد. اگر خاتمی در تمامی برخورد های سرنوشت ساز با رهبر نظام عقب نشست، بیش تر بخاطر این بود که نخست حمایت سپاه را نداشت و دوم بجز بخش بزرگ دانشجویان، بقیه ملت (به دلایل مختلف) آماده ریختن به خیابان ها نبودند. اکنون هر دو سد از میان برداشته شده است. بخش بسیار بزرگ نیروهای مسلح با ملت همراه هستند. فرماندهان سپاه اگر هم بخواهند (اگر بزرگی است)، نمی توانند در برابر ملت مقاومت کنند. و سد دوم که در برابر خاتمی وجود داشت که عدم آمادگی ملت برای شرکت در خیزش خیابانی بود، اکنون دیگر وجود ندارد. ملت، بدون وجود تهدید نیروی نظامی خارجی، آماده درهم ریختن طومار نظام هستند.

رهبران اثر گذار در تاریخ، در دوران بحران و ناروشنی است که ارزش خود را ثابت می کنند. زمامداران کنونی در حکومت و سپاه، پرورش یافته و بنوبه خود، پرورش دهنده این نظام ضد ایرانی و ضد بشری بوده اند و از این رو، داغ ننگ را بر پیشانی دارند. تنها با یک جهت گیری روشن و قاطع در راه ملت و در این زمان سرنوشت ساز است که شاید بتوانند، داغ ننگ را تا اندازه ای کم رنگ کنند. توسل به قانون اساسی که مدتهاست مشروعیت خود را از دست داده، دست آویزیست که دیگر خریدار ندارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016