گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
23 شهریور» ترس، عامل اصلی تناقضگوییهای خامنهای، حمید آقایی 16 تیر» حاکميت ملی، بهانهای برای تبعيض و تحميل مدل "حکومت - سرزمين"، حمید آقایی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سیاستهای رهبری جمهوری اسلامی، نمایشی از تصاویر ضبطشده در حافظه تاریخی شیعهگری، حمید آقاییفرایند نتیجهگیریها و احکام و مواضعی که معمولا توسط رهبری جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی و روحانیون وابسته به او گرفته و اعلام میشوند، دقیقا عکس مسیری را که باید قاعدتا از جمعآوری دادهها آغاز، و بعد به مرحله درک و فهم و ارزیابی آنها وارد شود، و سپس به خلق و ایجاد یک تصویر و برداشت از دادههای مزبور ختم گردد، طی میکند
دیوار برلین بعنوانِ سمبل جدایی مصنوعی و اراده گرایانه جهان بین دو جبهه شرق و غرب، و تصاویر و نقشهای روی آن، در واقع نمادها و سخنگویانِ خاموش این حقیقت نیز می توانند باشند که: اصولا سیاست و سیاست ورزی، چه در گذشته و چه در زمان حال، معمولا بجای تکیه بر دریافت و ادراک و سپس ارزیابی این دریافت ها، در درجه نخست و بیش از هر چیز بر نمایش و تصویر سازی های کاذب و من درآوردی استوار بوده و می باشد. نمایشات و تصاویری که از قبل و بر مبنای پیش فرضهای ایدئولوژیک و سیاستگذاری های استراتژیک ساخته و پرداخته شده اند. نمایشات و تصاویری که از طریق ماشینهای تبلیغاتی و رسانه ها، بعنوان پارادایم های غیر قابل تردید در برابر دیدگان مردم به نمایش در می آیند و سپس همه وقایع و پدیده های سیاسی از کانال و دریچه آنها تفسیر و یا توجیه می شوند. تصویر و یا نمونه سازی و بعبارت علمی تر ایجاد و خلق یک پارادایم یکی از استعداد های مهم انسان در ایجاد یک محیط و کادر مورد قبول همه برای بحث، تبادل و تحقیق است. در محیط های علمی، بویژه در علوم دقیقه، معمولا پیش فرضها، قراردادها و پارادایم ها بر مبنای نمونه های اثبات و تجربه شده قبلی ساخته می شوند. نمونه هایی که در عین دربرداشتنِ استدلالها و پیش فرضهای علمی، فاقد دلایل و مقولات فلسفی و ایدئولوژیک هستند. در علوم انسانی و اجتماعی اما بدلیلِ پیچیدگی موضوع انسان و جامعه، ساخت یک نمونه و ایجاد یک پاردایم بسیار دشوار است، بگونه ای که هم می تواند نتایج مثبت و سازنده ببار آورد و هم اثرات و پیامدهای منفی داشته باشد. تصویر سازی و ایجاد یک پاردایمِ مشخص یک امر بسیار معمول در دنیای سیاست و سیاست ورزی است. برای مثال، تصویر و فضایی که کمونیسمِ اتحاد جماهیر شوروی از جوامع بشری ارائه می داد و یا پارادایمی که غرب و کاپیتالیسم در برابر آن مطرح می نمودند، و یا تصویری که جمهوری (شیعه) اسلامی و نظام ولایت فقیه در ایران از دنیای پیرامون خود و منطقه تحت نفوذش در خاورمیانه می سازد و تبلیغ می نماید، یا مدل و نمونه ای که عربستان سعودی و ترکیه بدنبال آن هستند، و یا طرح خاورمیانهِ بزرگ که توسط دولت بوشِ پدر و پسر به اجرا گذاشته شد، همه و همه از نمونه های بارز و زنده خلق پارادایم های اراده گرایانه و دلبخواهی در صحنه سیاست می باشند. در کادر این مدلهای خاص است که از وقایع و اتفاقات سیاسی واحد و مشابه تحلیل ها و تفاسیر کاملا متفات و متضاد ارائه می گردند و یا حتی نمونه ها و اخبار جعلی و یا رنگ آمیزی شده ساخته می شوند. برای مثال دولت جرج دبلیو بوش سعی می کند با ارائه اسناد جعلی و یا بشدت تحریف شده، شورای امنیت سازمان ملل متحد را وادار به تصویب قطعنامه برای آغاز عملیات نظامی علیه دولت صدام حسین نماید. این اسناد و عکس های ارائه شده در جلسه شورای امنیت اما قبل از اینکه بر فاکت و واقعیت استوار باشند در کادر طرح خاورمیانه بزرگ دولت جرج دبلیو بوش و بعبارت دیگر در فضایی که نظام سیاسی حاکم بر آمریکای آنزمان فکر و عمل می کرد ساخته و پرداخته شده بودند. تفکر مسلط در نظام جمهوری اسلامی از ولایت فقیه تا سپاه پاسداران و روحانیون وابسته به آن نیز برای توجیه سیاست های داخلی و منطقه ای خویش همواره از ایدئولوژی شیعه اثناعشری و یا نمونه هایی از تاریخ اسلام بهره برده اند؛ و یا برای هر واقعه ایی در شرایط حال یک نمونه تاریخی از صدر اسلام رو می نمایند. مثلا، بالا گرفتن تنش های اخیر سیاسی بین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران با جنگ پیامبر اسلام با مشرکین و ابوجهل ها و ابوسفیان ها مقایسه می گردد، و یا جنبش اعتراضی مردم ایران علیه کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ با فتنه جمل و جریان کوفه علیه خلافت علی، چهارمین خلیفه اسلام پس از فوت پیامبر، برابر سازی می شود، و یا نرمش قهرمانانه سید علی خامنه ای در مذاکرات هسته ای با صلح حسن بن علی امام دوم شیعیان با معاویه مقایسه می گردد. به همین ترتیب نیز، جنبش های سیاسی و اعتراضی در برخی از کشورهای عربی که به بهار عربی معروف شدند، در کادر طرح "خاورمیانه بزرگ" یک معنی می یابد و در حکومت اسلامی ولایت فقیه به معنی تکرار وقایع صدر اسلام و اسلام خواهی مردم منطقه تعریف می شوند. به سخن دیگر در دنیای سیاست و سیاست ورزی، معمولا قبل از اینکه فرایند منطقی، طبیعی و مرحله بندی شدهِ "درک و دریافت داده ها"، سپس "سنجش و ارزیابی داده ها"، و سرانجام ایجاد یک تصویر و فضای سیاسی جدید برای سیاست گذاری و سیاست ورزی طی شود، مطابق یک برداشتِ ایدئولوژیک و تاریخیِ خاص، فضا، محیط و پارادیمی ایدئولوژیک و بنابراین مصنوعی خلق می گردد، و سپس در کادر آن، مواضع و تاکتیک های سیاسی تعیین و اجرا می شوند. البته در این حقیقت که می توان به یک منظره و یا واقعه از زوایای مختلف نگریست، شکی وجود ندارد، اما پیامهای سمعی و بصری دریافت شده از یک منظره و یا یک واقعیت بیرونی که از فیلترِ عینک و یا دریچه یک دوربین خاص عبور می کنند، قطعا حاوی همه اطلاعات و یا ضامن خلوص و بی آلایشی آن اطلاعات نمی توانند باشند. اما در چهارچوب ادیان و بطور مشخص در رابطه با کشورمان، مطابق اسلامِ حوزه های علمیه و شیعه گری، تک تک انسانها بندگانِ گناهکار خدا می باشند، که از میان آنها فقط برخی از خواص می توانند جزء اعضای امت اسلامی قرار گیرند. تک افرادی که بجای برخورداری از حقوق، فقط وظائفِ ویژه ای در مقابل خداوند و فرستادگان او بر زمین بعهده دارند؛ که با توجه به تصویر خاصی که اسلام از انسان، بعنوان یک موجود نادان و خطاکار ارائه می دهد که همواره در معرض وسوسه های شیطان است، موضوع و محور اصلی این وظائف و تعهدات همانا تقلید و پیروی از امامِ معصوم و یا جانشینان او که امروز در لباس مرجعیت و و لایت فقیه ظاهر می شوند می باشد. در چهارچوب این دیدگاه جهان نیز به دو جهان خیر و شر تقسیم می شود که طبیعتا امامان شیعه، جانشینان او یعنی روحانیت و مرجعیت شیعه و امت شیعه و حزب الله در مرکز دایره خیر و دشمنان روحانیت در جبهه شر قرار می گیرند. البته شاید گفته شود که اجتنابی از فراخواندن تصاویر ثبت شده در حاقظه تاریخی در هنگام مواجه با یک واقعه جدید، نیست؛ و هرفردی نیز از دریچه جهان بینی و فلسفه زندگی که برای خود انتخاب کرده است به جهان پیرامون خویش نگاه می کند. اما همانطور که تجربه نشان می دهد، مقابله آگاهانه با این عادت و مکانیزم، که ظاهرا طبیعی و غیر قابل تغییر می نماید، نه تنها بسیار ضروری است بلکه شدنی و امکان پذیر است. اگرچه انتظار از قدرت های سیاسی حاکم برای به کنار گذاشتن روشهای اراده گرایانه در جهت تصویر سازی های مصنوعی و خلق پاردایم های کاذب، انتظاری است بیهوده؛ اما از تحلیل گران و یا سازمانها و نهادهای سیاسی مستقل می توان و باید انتظار داشت که ضمن حقِ حفظ مبانی اعتقادی و ایدئولوژیک خود، آگاهانه و تا حد امکان داده های موجود را، بدون فراخواندن تصاویر پیشین و ضبط شده در حافظه تاریخی اشان، و بدور از عبور از زوایا و دریچه های ایدئولوژیک، دریافت و سپس ارزیابی نمایند و بر مبنای ارزیابی های خود تصویر و پارادایمی جدید برای تعیین مواضع سیاسی خاص برای شرایط جدید، خلق نمایند؛ پاردایمی مستقل و خلاق که حتی تصاویر ضبط شده در حافظه تاریخی را تصحیح و در صورت لزوم می تواند حذف کند. Copyright: gooya.com 2016
|