گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 آذر» امکان تحول در جامعه بر اساس کدام اصل راهنما؟ جهانگیر گلزار7 مهر» رابطه استقلال و آزادی با حقوقمداری، جهانگیر گلزار
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ربط حقوقمداری با بسط دمکراسی، جهانگیر گلزاربرای اینکه به آن جامعه ایدهآل برسیم بایستی انسانها تمرین حقوقمداری بکنند تا افرادی باشند که بتوانند آن جامعه را بسازند. بدون انسانهای حقوقمند ، جامعه خراب میشود. هر جامعهای موانع گوناگونی سر راهش قرار دارد که نمیگذارد بهسوی مردمسالاری و یا دمکراسی و یا جامعه شهروندان و حقوقمند حرکت کند. مانع کشور ما در درجه اول نظامی است ضدحقوق که قابل اصلاح نیستمتن سخنرانی در جلسه نشست سالانه کانونهای مدافعین حقوق بشر در ایران در شهر هانور آلمان به مناسبت سالروز حقوق بشر اگر رسیدن به دمکراسی و یا زیست در شرایط دمکراتیک هدف ما باشد بایستی اول بدانیم که از دمکراسی چه می خواهیم و یا اینکه شرایط دمکراتیک چه فضایی برای ما بوجود می آورد؟ اما چرا نظام حاکم بر ایران باید مخالفت برخوردار شدن من و ما از حقوقمان باشد؟ چرا که قدرت یعنی یکی دارد و بقیه ندارند. حق را اما همه دارند. حقوق انسان ذاتی اوست و همه انسانها ازآن بدون در نظر گرفتن مرام و دین برخوردارند و حقوق همه بهم نیز مرتبطند. از شما سوال می کنم از جامعه ایده آل خود چه می خواهید؟ چه مشخصاتی برای آن خواهانید؟ چنانچه جدا این امور مورد نظر و علاقه شماست ، پس در واقع روابطی باید ساخته و پرداخته شود که شما در آن محیط خود را در آزادی تمام و بقولی خود را در بهشت حس کنید . اما امرشایان توجه این است که همه این امور (فعلا دو مورد آخردر مورد دولت حقوقمند را استثنا میکنیم ) تنها بدست خود ما انسانها قابل دستیابی و ساختن است .و دولت در آنها نقشی ندارد. اگر همه سعی کنند دروغ نگویند دروغ از جامعه رخت بر می بندد . اگر همه سعی کنیم اعتماد دیگری به خود را از بین نبریم و انسان معتمدی باشیم جامعه ما جامعه معتمدان می شود. اگر سعی کنیم هوا را آلوده نسازیم طبیعت را تخریب نکنیم و زباله ها را در طبیت رها نکنیم ، اگر هر مدیر کارخانه ای استانداردهای محیط زیستی را رعایت کند و تنها بفکر سود خود نباشد ، اگر گران فروشی نکنیم ،اگر خشونت فیزیکی و زبانی و روانی بر همسر و فرزند و همکار و دوست و غریبه و... اعمال نکنیم و همه اگر های دیگر که در توان اندیشه و دست و دل ماست را رعایت کنیم ،چرا نبایستی جامعه ای حقوقمند و سرشار از خیر و دوستی و سلامت نداشته باشیم؟وجود دولتها ی حقومند نیز در دست توانای تصمیم و رهبری همه آحاد ما مردم می باشد. اگر نگذاریم افرادی خودسر بدون اینکه منتخب واقعی ما باشند بر ما حکومت کنند بلکه منتخبان واقعی را در انتخاباتی واقعا آزاد در دولت بگماریم که در بر پا ساختن و نگاهداری جامعه ای حقوقمند و دموکراتیک ، حافظ ارزشها ی ما مردم و در خدمت ما مردم باشند ، به دیگر سخن جامعه ما از مدیریتی برخوردار شود که از خواسته های بالا پشتیبانی کند و قوای سه گانه مستقل به معنای واقعی باشند و کسی ارباب و اقا بالاسر مردم و فوق قانون نباشد وخود ما مردم نیز احساس مسئولیت مداوم کنیم و از طریق مطبوعاتی آزاد به یکدیگر حقوق و مسئولیتهای جمعیمان را یاد آوری کنیم و با هشدار مرتب بر میزان عدالت ، وعده ها و اعمال دولتها را دقیق و شفاف بر مبنای وجدای همگانی بیدارخود بسنجیم و کنترل کنیم ،چرا نبایستی از دولتی حقوقمدار برخوردار شویم؟ آیا در این امر شک داریم که همه این امور از عهده هر ملتی بر می آید و مسئول ساختن این شرایط نیز خود مردم هستند؟حال آیا همه این خیرها و زیباییها را برای دیگری و دیگران نیزمی خواهید؟ آیا دوست دارید شهروندان جامعه ای باشید که در آن همه با هم بدون ترس و بدون خشونت و بدون نگرانی از آینده در کنار هم زندگی را در شادی و در آزادی بگذرانند؟ سوال من اینجاست که آیا شما خود را واجد شرایط برای وارد شدن به آن جامعه می دانید ؟ فکر می کنید که به حقوق خود واقفید ؟ ایا استعدادهای ۹ گانه خود را می شناسید و آیا برای رشد استعدادهای خود کوشش می کنید ؟ مبارزه با همه افکار تبعیض گرایانه و ضد حقوقی وظیفه ماست که متاسفانه در میان ما آنقدر جا افتاده که از فرط فراوانی عادی تلقی اش می کنیم ،همچون :من چون فارسم و یا چون کردم و یا ...حق بیشتری دارم تا مثلا هموطن بلوچی و یا ترک و گیلکی و یا چون من پول دارم ،حق بیشتری نسبت به افراد کم درآمد دارم و یا چون فلانی در دهات زندگی می کند نسبت به من که در شهر زندگی میکنم حق کمتری در سهم بردن از رفاه دارد و یا لذت در کشیدن تریاک است و این بدن من است هر کاری خواستم با آن می کنم ویا کودک خودم است دلم می خواهد برای تربیتش خشونت بکار برم و یا اگر کلاه سر دیگری نگذارم سر خودم کلاه می رود و چون رشوه دادن به دیگران مرسوم شده پس من هم خواهم گرفت و ...حتما شما می توانید مثالهای فراوانی در این زمینه بزنید . در رابطه با ذهنیت و تغییرآن لطیفه ای به خاطرم رسیده آنرا به عنوان مثال خدمتتن عرض می کنم. در آمریکا ، شاگردان مدرسه ای از اتوبوس مخصوص مدرسه برای رفتن بسوی منزل از استفاده می کردند و هر روز هم با هم دعوا داشتند . تا اینکه یک روز راننده اتوبوس به شاگردان گفت همه بروید پایین ، بعد سوال کرد که دعوا ر سر چیست ؟ یکی توضیح داد که ما تعدادی بچه سیاه و سفید پوستیم و دعوا سر این است که سفیدپوستها می خواهد درجلوی اتوبوس بنشینند و سیاه پوستها درعقب اتوبوس و سیاه پوستان هم می خواهند که جلو باشند و سفیدها عقب اتوبوس بنشینند . راننده گفت اینجور نمی شود از این لحظه تصور کنید که سفید و سیاه وجود ندارد . تصور کنید که همه شما سبزید . دیگر مشکلی نیست . بعد در ادامه گفت حالا خوب همه بروید بالا .سبز روشن جلو ،سبز تیره عقب بنشیند. در این مثال اصل راهنمای راننده همان اصل راهنمای کودکان است . تبعیض را قبول دارد . فقط شکلش را عوض کرده است. بیشتر افراد اصل راهنمای فکر خود را عوض نمی کنند. بلکه برای رفتار خود کلاه شرعی و یا توجیه می سازند ومیخواهند با توجیه وجدان خود را از دست سرزنش نجات بدهند. انسانها چون حقوق، ذاتی آنهاست ، هر عمل خلافی را تشخیص می دهند .این تشخیص خوب از بد جزو فضلهای بشری نیز می باشد . البته اگر کسی تمرین در خشونت طلبی کرده باشد ، این استعداد تشخیص خوبی از بدی ضعیف شده و هر آنچه به نفع او نباشد را رد می کند. قبل از ادامه مطلب یک سوال و پیشنهاد معترضه دارم . در جایی خواندم که برای سلامتی اگر هر روز یک لیوان آب آلبالو و یا آب گیلاس بخورید بسیار موثر است و از ابتلا ب سرطان جلوگیری بعمل میاورد . فکر می کنید ارزش تجربه کردن را دارد ؟ اگر فکر می کنید که آب میوه گران است ، به شما پیشنهاد می کنم هر روز یک لیوان چایی سبز بخورید . خواص بسیار خوبی دارد. در مقابل این دو پیشنهاد چه می کنید؟ اکثر روی پیشنهاد فکر نمی کنند و هر شب یک لیوان چای را می خورند و می گویند فلانی گفت خوب است. اما از چایی بهتر که زندگی شما را پر از تحول می کند این است که : کاغذ و قلمی بردارید و روی آن حقوقی که تصور می کنید از انها برخوردارید را بنویسید. از خود سوال کنید که به کدام یک از این حقوق عمل می کنید؟ می دانیم که حق را همه دارند و همه به یک صورت بایستی از آن برخوردار باشند . اگر کسی گفت که این حق است ، همین را برای همسر خود هم قائل است؟ بایستی خواهان برقراری آزادیها شد . خواهان حقوقمدار شدن جامعه شد .ما مردم بایستی واقعا از صمیم قلب استقلال و آزادی خود را دوست بداریم و خواهان تحققش باشیم . امکانات رشد خود را بخواهیم . امکانات شغلی و بهداشتی مناسب را خواهان باشیم . با تبعیضها مخالفت کنیم . با فسادها مخالفت کنیم .و خیانتها و فسادها و تبعیضها را بر ملا کنیم و سانسورهای نظام را بشکنیم. اکثر شما عزیزان در منزل گلی دارید. به آن گل می رسید. و وقتی شاداب است از آن لذت می برید . همیشه می کوشید تا آن گل به خوبی زندگی کند و به شما سلامتی نشان بدهد . رسیدن به یک جامعه دمکراتیک هم به همین ترتیب است . انسانهایی که از حقوق خود و حقوق دیگری دفاع می کنند ضامن بقای جامعه در حقومداری و در دمکراسی هستند . هر چه تعداد این افراد که وجدان آگاه و بیداری دارند بیشتر باشد باغ زندگی شهروندی ما شادابتر و قوام آن حتمی تر خواهد بود. باز به شما پیشنهاد می کنم. آدمی که قدم بر می دارد به جلو می رود . از همین امروز با خود خلوت کنید و برای تحول خود و فرزندان و همسر و دیگر دوستان خود قدم اول را بردارید و کوشش کنید. Copyright: gooya.com 2016
|