گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 دی» فرق جوانان ايرانى با جوانان سورى در بر خورد با زنان خارجى (١) ف.م.سخن24 دی» اثرات وحى دى.ان.اِ يى بر زندگى آدمى! ف. م. سخن
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شباهت هاى توجيه مذهبى با توجيه سياسىف. م. سخن ـ خبرنامه گویا چه در مذهب، چه در سياست، وقتى پاى ايده و منافع و باقى ماندن در قدرت به ميان مى آيد، توجيه زشتى ها و پليدى ها آغاز مى شود. نمى توان انتظار داشت كه فرد معتقد به مذهب، حتى با ديدن كريه ترين اثرات مذهب، يكشبه آن را رها كند و در مقابل آن قرار گيرد. در اين جاست كه بايد هر آن چه را كه زشت است به نوعى «توجيه» كرد و ايده را از خطر نفى مطلق نجات داد. گفته هايى از قبيل «دين واقعى اين نيست»، «هر چه زشتى هست ناشى از بدفهمى و استنباط غلط است»، «تفسير صحيح فلان آيه اى كه در فلان كتاب مقدس آمده چنان نيست و چنين است»... و امثال اين ها، سر آغاز توجيه تبه كارى هاست كه در نهايت به نظريه پردازى هايى منتهى مى شود كه از مكانيك كوانتوم تا حفره هاى سياه كهكشانى را براى اثبات خود به خدمت مى گيرد و ملغمه اى از علم و افسانه به وجود مى آورد كه اگر بانى آن دين در زمان ما دو باره زنده شود، قادر به بازشناسى دينى كه خود آورده است نخواهد شد! آش در زمينه توجيه دين گاه به قدرى شور مى شود كه خود آغازگران «توجيه» نيز، لب به شكايت مى گشايند. مثلا در زمينه توجيه اسلامى كه متعلق به ١٤٠٠ سال قبل و مردمى عقب مانده و بدوى است و امروزى كردن و رحمانى كردن اين دين كه اثرات وحشتناك آن را امروز در سراسر جهان مى بينيم، «پروژه» روشنفكرى دينى به جايى رسيده است كه آقاى محسن كديور كه خودْ از «روشنفكران» دينى است مى گويد: «پروژه روشنفکری دینی چندان از قلمرو اسلام فاصله گرفته است که «اسلامی» دانستن آن بسیار دشوار می نماید...» (به نقل از صفحه ى فيس بوك آقاى دكتر آرش نراقى). در زمينه ى سياست نيز، بدبختانه، شاهد توجيه هايى هستيم كه اگر بحث را جهانى نكنيم، فقط در يك فقره، كشورى مانند كشور ما را با نزديك به هشتاد ميليون جمعيت به قهقرا و فلاكت كشانده است. باز اگر از توجيه هاى داخلى و اصلاح طلبانه بگذريم در روابط سياسى منتهى به منافع ديگر كشورها، با حكومت اسلامى تحميل شده به كشورمان، امر توجيه را به عيان مشاهده مى كنيم. از روابط كشورهاى بزرگ و قدرتمندى چون روسيه و چين -كه بالانس زدن هاى سياسى آن ها براى چپاول اقتصادى و افزايش قدرت منطقه اى اظهر من الشمس است- نيز مى گذريم و به توجيه هاى برخى از سياستمداران امريكايى مى پردازيم كه بخش صاحب قدرت امروز آن، «منفعت» را در مماشات و كنار آمدن با حكومت اسلامى مى بيند. امريكايى كه مانند تمام كشورها و مردم جهان شاهد تبه كارى هاى داخلى و خارجى حكومت اسلامى ست، چگونه بايد براى كنار آمدن با اين حكومت، خون هاى ريخته شده و آزادى هاى سلب شده و به اسارت گرفته شدن ميليون ها انسان در جغرافياى ايران و بحران هاى به وجود آمده توسط حكومت اسلامى در سرتاسر جهان را ناديده بگيرد و براى منافع امروز خودش، آينده ى مردم ايران و جهان را به خطر بيندازد؟ مسلما با «توجيه»! من باور ندارم كه تشكيلات مطالعاتى امريكا، با آن عرض و طول و متخصصان و «مشاوران»، به واقعيت امر آگاهى ندارد و يا اطلاعات صحيح را در اختيار دولتمردان امريكايى قرار نمى دهد. براى منافع بيشتر مى توان چشم بر هر تبه كارى و جنايتى فرو بست و مگر هميشه جز اين بوده است؟ مگر نمى توان با عربستان دست دوستى داد، يا طالبان را مسلح كرد، يا با پاكستان اتمى روابط حسنه داشت، يا يار و حامى تندروهاى اسراييلى بود، يا آدم كشى هاى سياسى دولت تركيه را ناديده گرفت و خم به ابرو نياورد؟ و اصولا مگر كار دولت يك كشور، حفظ منافع و مصالح آن كشور نيست؟ بله. در اين تلاش، براى كسب منافع و حفظ مصالح ابدا ايرادى نمى بينيم. آن جهان ايده آل و خيالى كه در آن يك كشور قدرتمند، مثلا به خاطر پايمال شدن حقوق اوليه مردم كشورى ديگر، روابط خود را با آن قطع كند و به حمايت تمام و كمال از آن مردم بر خيزد وجود ندارد. اگر هم حمايتى گهگاهى در كار باشد، باز در چهارچوب منافع است. اما امريكا و «مشاوران ايرانى»اش، چگونه از پس توجيه اين همه جنايت و تبه كارى حكومت اسلامى بر مى آيند؟ همان طور كه امروز چشم گروهى براى حفظ «دين» و پاك نگاه داشتن ساحت مقدس آن از تبه كارى هاى حكومت به نوانديشان دينى است، و «پروژه»هاى اين گروه براى «توجيه» و رفع و رجوع جنايت هاى دينى به كار گرفته مى شود، چشم «مشاوران ايرانى» دولت امريكا نيز به «اصلاح طلبان حكومتى» است و «پروژه»هايى كه از ناكجا آمده است و به ناكجا مى رود؛ «پروژه»هايى كه عملى شدن شان در جايى كه سپاه پاسداران و قوه ى قضاييه و سركوبگران مسلح نامرئى، «تمام» قدرت را در اختيار دارند و به نحو احسن از اين قدرت استفاده مى كنند، به شوخى شبيه است. اما چه باك كه براى «فروختن» بيشتر و «خريدن» ارزان تر و حفظ مصالح و امنيت داخلى و كاهش درگيرى هاى فرساينده و هزينه بر، گفته شود، حكومت اسلامى فقط خامنه اى و دار و دسته اش نيست؛ روحانى و خاتمى و رفسنجانى و در رده هاى پايين تر، ظريف و «لاس زنندگان» روى صحنه و پشت صحنه ى ايرانى-امريكايى با حكومت اسلامى نيز هستند. جنايت ها و تبه كارى ها كار «تندرو»هاست و «ميانه رو»ها از اين جنايت ها برى هستند. لبخند ظريف لبخند واقعى ست و با لبخند متقابل مى توان به سر منزل مقصود رسيد. اصلا به همين حوادثى كه در اين چند ماه گذشته بر سر خود ما امريكايى ها و متحدان مان آمده نگاه كنيم. اين ها همه كار «دلواپسان» بوده و اگر امثال روحانى ها و ظريف ها بر سر كار بيايند، و مجلس هم در اختيار نمايندگان اصلاح طلب قرار گيرد، اوضاع كاملا بر وفق مراد مى شود و جهنمى كه «تندرو»هاى وابسته به خامنه اى به وجود آورده اند تبديل به گلستان خواهد شد... و صد البته از اين شهد و عسل، مگسان اهل «لابى»گرى هم، كه هميشه هر جا شيرينى يى هست سر و كله شان پيدا مى شود، بهره ها خواهند برد. با توجيه مى توان از جهنم بهشت ساخت؛ از افسانه واقعيت؛ از فقر ثروت؛ از اسارت آزادى... با توجيه مى توان خود را به خواب زد و با چشمانى كه به روى واقعيت ها بسته شده، روياها ديد... بدا به حال مردم در اعماقى كه به اين توجيه هاى ثروت آفرين و قدرت آفرين براى در راس نشستگان بين المللى و خدمه ى آن ها، به اميد ثروت و قدرت يافتن دل مى دهند و ناخواسته عمله ى سودبرندگان از اين توجيه ها مى شوند... Copyright: gooya.com 2016
|