سه شنبه 4 اسفند 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

شرکت در انتخابات با چشمانی تیزبین اما دلی خونین، مهران رفیعی

مهران رفیعی
باری دیگر در برایر پرسشی سخت و پیچیده قرار گرفته‌ایم، شرکت در انتخابات مجالس شورا و خبرگان و یا تحریم آن‌ها به نشانه آشکار کردن تنفرمان از نظام خودکامه موجود؟ پرسش دیگر این است که آیا پیچیدگی و دشواری یک مساله می‌تواند مجوزی باشد برای فرار از آن و واگذار کردن اختیارمان بدست شانس و تقدیر؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


باری دیگر در برایر پرسشی سخت و پیچیده قرار گرفته‌ایم، شرکت در انتخابات مجالس شورا و خبرگان و یا تحریم آن‌ها به نشانه آشکار کردن تنفرمان از نظام خودکامه موجود؟

پرسش دیگر این است که آیا پیچیدگی و دشواری یک مساله می‌تواند مجوزی باشد برای فرار از آن و واگذار کردن اختیارمان بدست شانس و تقدیر؟ تجربه نشان می‌دهد که در غالب موارد، آن انتظار‌های انفعالی نه تنها کمکی به حل مشکلات نکرده‌اند بلکه نتایج زیان بخش تری را نیز بدنبال آورده‌اند.

برای تجزیه و تحلیل پرسش کنونی، بگذارید به موضوعات خاصی اشاره کنم که در ذهن بسیاری از ما وجود داشته و موجب رنجش پیوسته ماست.

۱- آیا نظام کنونی اساسا اعتقادی به مردم سالاری دارد؟
شکی ندارم که چنین نیست. فراموش نکنیم که بسیاری از مهره‌های اصلی رژیم این موضوع را به صراحت و در عیان گفته و تکرار کرده‌اند.

۲- اگر نظام حاکم اعتقاد و اعتمادی به نظر مردم ندارد پس چرا به آرای عمومی مراجعه می‌کند؟
تن دادن به انتخابات توسط رژیم مذهبی حاکم بر ایران از روی اجبار است و نه اختیار. به دلایل مختلف. مثلا برگزاری رفراندوم و چند انتخابات توسط بنیان گزار جمهوری اسلامی و تاکید لفظی او بر اهمیت آرای ملت. البته آن حرکات و الفاظ مربوط به دورانی است که رهبر نظام از حمایت گسترده‌ای برخوردار بود.
در ضمن واژه «آزادی» از مهم‌ترین کلمات شعار‌های دوران انقلاب بود و محو کردن آن بصورت علنی چندان آسان نیست و نیازمند زمینه چینی و سناریو سازی است.
از طرف دیگر، مردمسالاری پسندیده‌ترین روش حکومت در دوران معاصر است و مخالفت با آن پر هزینه است. پدیده جهانی شدن هم نقشی در آین میان بازی می‌کند بطوریکه امروزه رعایت حقوق بشر و یا تظاهر به آن در دستور کار همه دولت‌ها قرار گرفته است. پیشرفت چشمگیر سیستم‌های خبررسانی هم شرایط ایده آل حکام مذهبی را بر هم زده است. برخی می‌گویند که فقهای موجود چند قرنی دیر زاییده شده‌اند و به همین سبب نمی‌توانند منویات قلبیشان را کاملا پیاده کنند.

۳- آیا رژیم کنونی نیازی به حضور پررنگ مردم در انتخابات دارد؟
چنین است به شرط آنکه اکثریت مردم به کاندیدا‌های بیت رهبری رای بدهند. با توجه به شرایط سخت و حساس بین المللی و نیز منطقه‌ای، استقبال مردم از صندوق‌های رای اهمیت زیادی دارد و می‌تواند تاثیر عمده‌ای در تعیین سیاست‌های داخلی و خارجی رژیم و در نتیجه کیفیت زندگی مردم کشورمان داشته باشد. در حقیقت رژیم فق‌ها ناگزیر از دست زدن به قماری سرنوشت ساز شده است.

۴- نتیجه‌های احتمالی چنین قماری چیست؟
بد‌ترین حالت وقتی پیش می‌آید که اکثریت مردم با صندوق‌ها قهر کنند. نتیجه آن پیروزی بی‌دردسر دستگاه حاکمه است، بدون آنکه مجبور شود در شمارش آرای مردم دستکاری کرده و عواقبش را تحمل کند. در چنین حالتی مجالسی ذلیل‌تر از مجلس‌های فعلی شکل می‌گیرند و نفس کشیدن از این هم سخت‌تر می‌شود.
در بهترین حالت، شرکت درصد بالایی از مردم و حذف کردن همگی و یا اکثریت نورچشمی‌های بیت رهبری از صحن مجالس.

۵- آیا همه نامزدهای تاییدشده یکسان و ولایتمدار نیستند؟
نه نیستند. این واقعیت که کانون‌های اصلی قدرت و تبلیغات (شورای نگهبان، شورای تشخیص مصلحت، روزنامه کیهان و..) کماکان بوسیله سالخوردگان معدودی اداره می‌شوند، حاکی از انزوای سیاسی دستگاه حاکمه است. نزاع‌های درونی رژیم نیز لحظه‌ای فروکش نکرده است. بسیاری از مخالفان فعلی دستگاه حاکمه روزی «خودی» محسوب می‌شدند و این روند جدا شدن از نظام همچنان ادامه دارد.

۶- چگونه ممکن است شورای نگهبان به مخالفانش اجازه رقابت بدهد؟
مخالفت و موافقت با هر رژیمی دارای طیف گسترده‌ای است و هرچه تعداد مخالفان سرسخت بیشتر شود فرصت فعالیت مخالفان نرم خو باز‌تر می‌شود. شورای نگهبان هم با توجه به نکات گفته شده و محدودیت‌های ذکر شده بیشترین تلاشش را کرده است و ناگزیر از تایید جمعی از منتقد ین نرم خو‌تر شده است. همانطور که قبلا گفته شد اگر می‌توانستند درب مجلس را می‌بستند و به سبک خلفا حکومت می‌کردند.

۷- آیا شرکت ما در انتخابات به معنای تایید آقای رفسنجانی و امثال ایشان نیست؟
شرکت در انتخابات از منظر منافع ملی بررسی می‌شود و نه از سایر دیدگاه‌ها. این پروسه به هیچوجه نقش یک محاکمه را ایفا نمی‌کند و قرار نیست که بر اساس نتیجه آن شخصی تبرئه و یا محکوم شود.

۸- آیا شرکت ما در انتخابات به مفهوم فراموش کردن همه جنایات، شکست‌ها و سرشکستگی‌هایی نیست که والیان فقیه بر ملت ما تحمیل کرده‌اند؟
خیر. از طرف دیگر عدم شرکت ما در انتخابات باعث تشدید و تداوم‌‌ همان بدبختی‌ها می‌شود.

آری دلمان خون است اما با همه آزردگی‌ها و خشم‌های فروخورده به پای صندوق‌ها می‌رویم و از حقوق ملیمان دفاع می‌کنیم، هر چند فقط از بخش کوچکی از آن‌ها.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016