گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان![]()
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 بهمن» دشمن وجود ندارد، آن را ما میسازیم! حمید آقایی15 بهمن» مردان در گذر زمان، در کلنجار با "بخش زنانه" خود، حمید آقایی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! انتخابات در جمهوری اسلامی، چالش بین احساس و منطق، حمید آقایی![]() انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری از منظر جامعهشناسی و روانشناسی انتخاب بین احساسات و منطق، و یا گزینشِ بین شور و بیمهاباگری از یک سو و عقلِ حسابگر و مصلحت اندیش از سوی دیگر نیز میتواند باشند. به این معنی که اگر اکثریت مردم ما فقط و فقط بخواهند بر مبنای شور و احساسات سرکوب شده اشان و یا بخاطر خیانتهایی که به اعتمادشان وارد آمده است با انتخابات پیش رو برخورد کنند، بطور قطع تحریم سراسری این انتخابات تنها راه و پاسخ به آن خواهد بود. در عین حال انتخابات دورههای اخیر نشان میدهند که همین مردم با برخورداری از هوش احساسی (emotional intelligence) و حسابگری خاصی به پای صندوقهای رای رفتهاند و از طریق رای مخالفت خود را با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی و رهبری آن نشان دادهاند. نظرسنجیهای اخیر نیز حاکی از آنند که اینبار نیز یک اکثریت نسبی (بین ۵۰ تا ۶۰ درصد) از مردم، حسابگرانه به پای صندوق رای خواهند رفت. از این نظر شاید بتوان گفت که انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری در ایران امروز تا حدودی شبیه انتخابات مجالس قانونگذار در کشورهای غربی که مدل لیبرال-دمکراسی را نمایندگی میکنند میباشند، و از همان قانونمندی پیروی میکنند. به این مفهوم که دمکراسی و مقوله انتخابات در کشورهای اروپای غربی نیز، در حقیقت امر و در عمل فقط به گزینشهای سیاسی-اقتصادیِ حسابگرانه و منطقی بین برنامههای حزبی محدود شدهاند. که البته این پدیده چندان نیز غریب بنظر نمیرسد، مطابق فلسفه سیاسی لیبرال-دمکراسی، انسان موجودی است سیاسی، و شهروندی است مستقل، منطقی و معامله گر. شهروندی که با مقایسه و همراه با برابرسازی برنامههای انتخاباتی کاندیداها، سرانجام گزینش منطقی و نهایی خود را، بویژه در پای صندوق رای، به انجام میرساند. البته لازم به اشاره است که در کشورهای دمکراتیک غربی گاها تفاوتهای نسبتا قابل توجهای بین نتایج نظر سنجیها و نتایج واقعی آرا پس از انتخابات دیده میشوند. از نقطه نظر این یادداشت، این تفاوتها در حقیقت میتوانند نشان دهنده حضور و نقش احساسات و روحیه اعتراضی از یکسو و کارکرد منطق و حسابگری از سوی دیگر باشند. به این معنی که معمولا در هنگام نظر سنجیها علاوه بر منطق و حسابگری، احساسات و روحیه اعتراضی مردم نیز میتوانند نقش بازی کنند و دخالت داشته باشند. به همین خاطر نیز دیده میشود که بعضا شعارهای افراد و برنامههای جریانات سیاسی پوپولیست و عوام فریب، که معمولا بر احساسات و اعتراضات مردم سوار میشوند، در موقع نظر سنجیها از محبوبیت نسبتا بالایی برخوردار میگردند. اما همین مردم زمانی که پای صندوق رای میروند بیشتر منطقی و حسابگرانه عمل میکنند و احساسات را به کنار، و معامله گرانه به احزاب سنتی که برنامههای پراگماتیستی و قابل اجرا دارند رای میدهند. ماکس وبر معتقد بود (در مجموعه درسهای وی که بعدا تحت عنوان سیاست بعنوان یک حرفه منتشر شد) که معنا و مفهوم دمکراسی در سیستمهای لیبرالیستی در عمل به حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محدود گردیدهاند. پدیده و فرایندی که فقط بر منطق، حسابگری و عاقبت اندیشی استوارند. مکانیزمی که البته ممکن است احزاب سیاسی با نشان دادن در باغ سبز، از آن برای گول زدن و فریب دادن مردم استفاده نمایند. وی علت این فریب را، علی رغم ظاهر کاملا دمکراتیک آن، در این واقعیت نهفته میدانست که فصل مشترک عموم مردم معمولا با احساسات خود با مقوله سیاست برخورد میکنند. احساساتی که ممکن است تحت تاثیر رسانهها و تبلیغات منحرف و تبدیل به احساسات کاذب گردند. اما این واقعیت که عموم مردم با احساس خود با مقوله سیاست برخورد میکنند، از نظر برخی از نظریه پردازان عرصه فلسفه-سیاسی یک واقعیت و پدیده منفی نیست بلکه نشان از آن دارد که اصولا مقوله دمکراسی و آزادیهای سیاسی، در ذات و معنای واقعی خود نمیتوانند صرفا محدود به حق انتخاب بین چند آلترناتیو واقعا موجود گردند، از جمله، باید تاکید کرد که شور و احساسات انسانی جزو جدایی ناپذیر آن محسوب میشود. میشل فوکو در کتاب خود تحت عنوان تاریخ سکسوالیته مینویسد، تا قرنهای طولانی ما انسان را مطابق تفکر ارسطویی موجود زندهای میپنداشتیم که از یک استعداد سیاسی نیز برخوردار است؛ (موجودیت سیاسی وی فرع بر بخشهای دیگر زندگی او انگاشته میشد). در دنیای مدرن اما، این معادله کاملا برعکس شده است، به این معنی که موضوع اصلی سیاست همانا (تمامی) زندگی انسان میباشد و اداره سیاسی یک جامعه باید بر موجودیت انسان متمرکز گردد. (The Politics of Life: Itself، Theory، Culture، Society - 2001). وی بر این مبنا نظریه معروف خود را تحت عنوان عصر بیوپولیتیک (biopolitics age) تئوریزه کرده و اعلام میدارد که سیاست در حقیقت همان اداره و مدیریت امور زندگی مردم برای تامین یک زندگی مطلوب برای آحاد جامعه میباشد. زندگی توده مردم و تک تک انسانها در حقیقت حیاتیترین امری است که یک دولت میبایست به آن بپردازد. فرایندهای حیاتی و ضروری یک زندگی، از سلامت روانی، جسمی و اجتماعی تا تشکیل خانواده و بهرهمندی از امکانات تفریحی اجزای اصلی برنامههای یک دولت مدرن را تشکیل میدهند، و اصولا موضوع اصلی سیاست، حیات بیولوژیک انسان میباشد. بعبارت دیگر احساس و شور زندگی و حیات بیولوژیک انسان جز جدایی ناپذیر از سیاست و سیاست ورزی است، منتها این شور و احساس ضمن اینکه میتواند نقش بسیار موثر و مثبتی در امور سیاسی داشته باشند، میتوانند مورد سوء استفاده نیز قرار گیرند. شاید بتوان گفت که اصولا احساس و سیاست بمانند آب و آتش از یکسو به هم وابستهاند و از سو دیگری میتوانند کاملا ضد هم عمل کنند. در روزهای پایانیِ بحثها و فعالیتهای انتخاباتی در ایران شاهد کلنجار احساس و منطق و محافظه کاری و شورش در عرصه انتخابات هستیم. کلنجاری که کاملا واقعی است و هر یک از دو سوی آن بخشی از حقیقت انسان سیاسی و حیات سیاسی را نمایندگی میکنند و به همین علت نیز قابل جدا و تفکیک شدن از یکدیگر نیستند. از این منظر، برای اکثریت مردم ایران دلیل اصلیِ شرکت در انتخابات بهتر بودن اعتدالیون و طرفداران دولت و لیستِ هاشمی رفسنجایی نمیباشد. بخصوص بخاطر این واقعیت تلخ که در لیست معروف به اعتدالیون و اصلاح طلبان نیز عوامل سرکوب و کشتارها در سالهای پیشین نیز حضور دارند. مردم ما در واقع فقط با منطق انتخاب بین بد و بدتر پای صندوق نمیروند، اکثریت مردم با هوش احساسی خود دریافتهاند که از میدان انتخابات بهینهترین استفاده را برای ابراز وجود سیاسی و اعلام مخالفت خود با سیاستهای کلان جمهوری اسلامی و رهبری آن نشان دهند. Copyright: gooya.com 2016
|