گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 دی» ربط حقوقمداری با بسط دمکراسی، جهانگیر گلزار 10 آذر» امکان تحول در جامعه بر اساس کدام اصل راهنما؟ جهانگیر گلزار
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! دلایل لزوم عدم شرکت در "انتخابات" نظام، جهانگیر گلزاردر ایران فردا "انتخابات" مجلس و "انتخابات" خبرگان برگزار میشود. در دنیا در انتخابات مردم شرکت می کنند تا بتوانند تاثیر گذار در روند تحول جامعه خود باشند .در بعضی از کشورهای اروپایی می بینیم که تعداد شرکت کنندگان در انتخابات کم شده است. این روند دولت مردان و جامعه شناسان و مسئولین آسیبهای اجتماعی را به فکر واداشته است که چرا شهروندان تمایل به شرکت در انتخابات را از دست داده اند ؟ یکی از دلایل بخاطر این است که مردم می گویند فرق نمی کند به کدام دسته و حزب رای بدهیم ، روش عملکرد تمام گروهها و احزاب با تفاوتهای بسیار کم ،شبیه هم شده است. عده ای رای نمی دهند چون آرمانی در برنامه های احزاب نمی بینند و عده ای رای نمی دهند چون زبان اعتراض به مسائلی که ربط مستقیم به آینده آنها را دارد در رفتار و برنامه های افراد و احزاب نمی بینند . بعضی از احزابی که در گذشته می توانستند با اکثریت وارد مجلس بشوند امروز با چند حزب بایستی اتحاد بوجود بیاورند تا حتی بتوانند دولت تشکیل بدهند . متخصصین امور سیاسی روند کم شدن تمایل مردم به شرکت در انتخابات را روند اعتراض مردم به دولتها می دانند و آن را نگران کننده می دانند. زیرا اگر تعداد کسانی که شرکت نمی کنند بیشتر از حد بشود مشروعیت سیاسی را از احزاب و از انتخابات و نتیجه آن ، می گیرد و در کشورهایی که بطور واقعی امور بر اساس نظر و مشارکت مردم سامان داده میشود مسلما امری نگران کننده است تاما متخصصین معتقدند این مردم نیستند که بایستی رفتار اعتراضی خود را تغییر دهند چون مملکت به مرد م تعلق دارد . بلکه این احزاب و کاندیداها هستند که موظفند در رفتار خود که باعث بی اعتمادی مردم بدانها شده است تجدید نظر نمایند. بعضی از احزابی که در گذشته می توانستند با اکثریت وارد مجلس بشوند امروز با چند حزب بایستی اتحاد بوجود بیاورند تا حتی بتوانند دولت تشکیل بدهند. چرا انتخابات را هر چند سال در دمکراسیها انجام می دهند ؟ این نوع انتخابات به شهروندان این امکان را می دهد که مثلا در این چند سال آیا وضعیت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی متناسب با قولهایی که نمایندگان داده اند و عملی که کرده اند تغییری بسوی بهتر شدن وضعیت مردم کرده است؟ واگر آن افراد و آن احزاب به قولهای و برنامه های خود عمل کرده اند ، شانس آن را دارند که مردم مجددا به آنها اعتماد کنند و رای بیاورند. اما آیا ما مردم ایران نیز هم همین کار را انجام می دهیم؟ در کشور ما از روزی که آقای خمینی (بر اساس فیلمی از وی که در یوتوب هم قابل پیاده کردن می باشد ) به همفکران خود یعنی افرادی که امروز در تمام رئوس قدرت نشسته اند ، گفت: "شما بروید مجلس را بدست بگیرید " بر رای مردم خیانت شد و باب شد که با صندوق سازی و با رای سازی عده ای را به مجلس بیاورند و آزادیها را محدود کنند و انقلاب مردم را که انقلاب پیروزی گل بر گلوله بود را به انحراف ببرند و خشونت و قهر انقلابی را جایگزین آن کنند همان زمان اما آقای بنی صدر به عنوان اولین منتخب مردم و مدافع حقوق شهروندان، به این روش و آن مجلس قلابی اعتراض نمود و شکایت کرد. اینقدر در جامعه های استبدادی مردم را بین بد و بدتر قرار می دهند که قبول بد را یک موفقیت می دانند . مثلا کسی که از دندان درد می نالد به او می گویند برو خدا را شکر کن که میگرن نداری . نمی دانی چه دردی است. البته در جوامع ما بی تاثیر هم نیست . در صورتی که ربطی بین درد دندان من با میگرن دیگری نیست .در هر انتخاباتی یک سری انسانهایی که سابقه بد دارند را نظام وارد لیستها می کند تا شهروندان به افراد ناشناس و لیستهای به اصطلاح میانه رو رای بدهند . این روش تا امروز در ایران برد داشته است. پدر من دبیر بود . آدم پاک و خوبی بود . همیشه می گفت عبادت بجز خدمت خلق نیست .می گفت چه کنیم نسل ما تربیت شده دوره رضا خانی است . به ما یاد داده بودند که خشونت و تهدید وتحدید و تحقیرو مقایسه موتور حرکت افراد می شود . البته من در طول زندگی در تجربه آموختم که تشویق موتور حرکت است و خود را تغییر دادم. در ایران شما هموطنان را هر روز تحقیر می کنند. در واقع این تحقیرها برای آن است که موتور تحول شما از کار بیفتد . این زبان استبداد است. زن که از دید قدرت ضعیفه است و حق تصمیم ، حق تحصیل و حق اشتغال را باید با چنگ و دندان خود تصدی کند که بدست بیاورد . ۴۰ درصد جوانان بیکارند و از حق اعتراض و یا سوال برخوردار نیستند ، که آینده من چه خواهد شد ؟عباس آخوندی "وزیر" راهوشهرسازی در روز ۲۶ بهمن گفت: در همین زمستان امسال دیدید که برای نفس کشیدن در تهران با مشکل جدی مواجه بودیم؛ در حال حاضر نیز امکان زندگی در تهران از جهت منابع زیستی و هم از جهت روابط اقتصادی وجود ندارد. ما نزدیک به ۵ میلیون فقیر در پیرامون مجموعه شهری تهران بزرگ با ۱۲ تا ۱۳ میلیون نفر جمعیت داریم. از جهت انواع بزهها هم نیازی به گفتن نیست. از همگسیختگی اجتماعی و بحران هویت در تهران و دیگر شهرهای ایران هم نیاز به اثبات ندارد. وی افزود: وجود مشکل در حمل و نقل و حرکت در فضای شهری کشور کاملا قابل مشاهده است. برای جابهجایی در تهران روزانه ساعتها باید وقت گذاشت. وی افزود: کسانی که میخواستند شهر را اداره کنند، هماکنون به وضعیت امتناع و غیر قابل اداره شدن شهر رسیدهاند. اولین چیزی که به ذهنشان رسید این بود که شهر را بفروشند. در اوایل فقط پای کوه را میفروختند و ساختمان میساختند؛ اما بعد به تدریج همه منابع زیستی، آب و هوا، رودخانه و همه چیز را به فروش گذاشتند. در همین رابطه محمدباقر نوبخت با حضور در نهمین نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در عین حال وضعیت «آب»، «محیطزیست» و «صندوق بازنشستگی» را بحرانی دانست. رئیس اتاق بازرگانی ایران نیز در این خصوص، ساعاتی پس از اتمام جلسه هیات نمایندگان در کانال تلگرامی خود در ارزیابی از اظهارات نوبخت، متنی با تیتر«بمب ساعتی اقتصاد ایران» منتشر کرد. محسن جلالپور در این متن نوشت: «وضعیت صندوقهای بازنشستگی بیش از حد نگرانکننده شده است و بسیاری از صندوقهای بازنشستگی در ایران به وضعیتی رسیدهاند که بهزودی از پرداخت تعهدات خود باز خواهند ماند.» بنا به نوشته وی در کانال رسمی تلگرام خود، این مشکلات ممکن است به جز عواقب اقتصادی، عواقب سیاسی و اجتماعی هولناکی به دنبال داشته باشند. خوب با توجه به این سیاستها به چه کسانی باید رای داد.چه کسانی برای این مشکلات که اگر حل نشود عواقب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هولناکی را در بر دارد ، راه حل دارند؟ جزء کسانی که کاندیدا شده اند، آقای رفسنجانی است. آقای رفسنجانی لیستی هم بیرون داده است و مردم را دعوت کرده که به این لیست رای بدهند . آقای رفسنجانی از بانیان فساد کشور است . در ترور های داخل و خارج نقش تصمیم گیرنده داشته است . در دادگاه میکونوس که بخاطر ترور سران احزاب کرد کشور در آلمان تشکیل شد ، وی که انزمان در مقام ریاست جمهوری بود در این دادگاه محکوم شد به ترور دولتی و جزو ۵ نفری است که مسئولیت در آن قتلها داشت. در واقع اگروی به خارج سفر کند باید او را به دادگاه برده و حکمش را دستش بدهند . جالب است که آقای رفسنجانی در لیستش اسامی افرادی همچون دری نجف آبادی و ری شهری آورده است . این افراد جزو کسانی هستند که ترور و و شکنجه و اعدام را در ایران رواج به تمام دادند. اولی گفت طناب که درد دارد و تیر که نمی دانم درست بزنند و شاید مردنم طول بکشد . من گیوتین را انتخاب می کنم . وقتی گیوتین پایین آمد بالای سرش ایستاد . گفتند چون گیوتین عمل نکرد تو آزادی . نفر بعدی که آدم رندی بود ، نزد خود گفت حتما گیوتین خراب است . او گفت من هم گیوتین را انتخاب می کنم . گیوتین مجددا عمل نکرد و او را نیز آزاد نمودند. نفر سوم گفت طناب دار درد دارد، گیوتین هم که خراب است، من اعدام با تیر را انتخاب می کنم. چرا ما به این لطیفه می خندیم مخصوصا که موضوعش کشتن و اعدام است .چون درون ما نمی پذیرد که کسی متوجه بشود که گیوتین خراب است و با این حال قبول مرگ کند. دوم اینکه چون دومی درست عمل کرده و ما کار او را درست می دانیم ، به کار سوی می خندیم .حالا خودمان میدانیم در این "انتخابات "اختیار انتخاب نوع اعدام را نیز از ما نیزگرفته اند ولی هنوزم طناب دار را انتخاب میکنیم؟! در ایران آقای خامنه ای می گوید اگر با نظام هم مخالفید باز در "انتخابات" شرکت کنید. آقای خاتمی هم دعوت به شرکت در "انتخابات" می کند. جالب است که دوستان و همفکرانش را رد صلاحیت کرده اند باز دعوت می کند . آقای هاشمی هم لیست می دهد و دعوت می کند . در وطن ما افرادی که یا در جنایات و فسادها دست داشته اند و دارند به ما مردم می گویند تو حق انتخاب داری و از حقت استفاده کن. بیا به من قاتل رای بده .به دید من باید بر کسانی که قبول می کنند در" انتخابات" قاتلین شرکت کنند به این امید که با رای آوردن قاتلان و فاسدان نظام بسوی دمکراسی تحول یابد و تصور می کنند دارند انتخاب درستی می کنند ، نخندید ، بلکه گریست. "حق انتخابی" که به ما داده اند با لیستها و افرادی که امکان داده شده به آنها رای بدهیم ، مثل آن جوک است . انتخابی وجود ندارد . در انتها استبداد حاکم است و ما باید به مرگ تدریجی تن دهیم. در مدیریت شما مرتب تجربه های خود را می سنجید که بنا به هدفی که انتخاب کرده اید درست عمل کرده اید ، یا خیر؟ حالا شما بسنجید از ۴ سال قبل تا امروز این مجلس به نفع شما عمل کرده است؟ در دوران آقای خاتمی که مجلس و شورای شهر را پشتیبان خود داشت و وزیرانش را هم خودش انتخاب کرده بود و خامنه ای هم پشتیبانش بود ، آن دوران برای شما مهد دمکراسی بود و یا اینکه همین حالا در ذهنتان بین بد و بدتر انتخاب می کنید و می گویید بابا ،دوران خاتمی شرف داشت به احمدی نژاد .اگر احمدی نژاد بد است چرا می خواهید به وزیران و کارگزارانش رای بدهید ؟خود را گول نزنیم . از تجربه دیگر کشورها که موفق شده اند درس بگیریم . در هر نظام استبدادی و ادامه استبداد تحول همیشه بسوی بسته تر شدن استبداد رخ داده است . در استبداد راهی برای تحول بسوی دمکراسی موجود نیست . این یک امر واقع مستمر تاریخ است . ایرانیها هم خارج از آن نمی توانند منتظر تحول بسوی دمکراسی بشوند. در ایرانی آزاد امکان تحول برای ما ایرانیها که حق ما نیز است ، ممکن است. در "انتخابات" شرکت نکردن یعنی قبول نکردن برنامه ها و منش این نظام در انتخابات شرکت نکردن یعنی قبول روش ضد خشونت برای تغییر و تحول بسوی دمکراسی. در انتخابات شرکت نکردن، یعنی پیام همدلی با وجدان بیدار جهانی. در انتخابات شرکت نکنیم و یک همبستگی فعال را بوجود بیاوریم. این نظام بیشتر از آنچه شما تصور می کنید از مردم می ترسد . اگر یک دل شویم ، نیروهای انتظامی و نظامی هم بسوی مردم تغییر نظر خواهند داد. تا تغییر بسوی دمکراسی یک قدم بیشتر نمانده . قبول کنیم که ما شهروند حقوقمند هستیم و حق ماست که در آزادی و استقلال و رشد زندگی کنیم. بیایم همه با هم بگوییم : من رای نمی دهم تا کشورم از بند استبداد نجات یابد . Copyright: gooya.com 2016
|