گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
30 تیر» نرگس محمدی عزیز، من هم شرمسارم ٬ حامد فرمند21 اسفند» مقدمه ای بر طرحی برای کودکان زندان٬ حامد فرمند
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حمایت اجتماعی سالم از کودکان زندانیان٬ حامد فرمندتلاش من در کتابم همین بود و این جا هم همین است تا شما را دو زانو در کنار کودک بنشانم تا بتوانید جهان اطراف کودک را از زاویه دید او ببینید. قرار نیست با دیدن دنیا از زاویه دید کودک، جهان پیرامون او را تغییر دهیم. نتیجه این نوع نگاه، رفتار متفاوتی خواهد شد که در علم روانشناسی به آن حمایت سالم میگویند.(گزارش سخنرانی در کانون دوستداران فرهنگ ایران در واشنگتن دی سی) وی در این سخنرانی با بیان مختصر آثار زندانی شدن والدین بر روی کودکان، به نقش اعضای جامعه در حمایت از این کودکان پرداخت. او همچنین به لزوم این حمایت اشاره کرد و تلاش کرد تا حمایت سالم را از غیر سالم جدا کند. محور اصلی گفتار او، ایجاد زاویه دید تازهای در مشاهده شرایط کودکانی است که با ترامای جدایی ناشی از زندانی شدن والدینشان روبرو میشوند. این زاویه دید تازه، نگاه کردن به مسایل کودک از زاویه خود اوست. در طول گفتار مطرح شده در این سخنرانی، بخشهایی از کتاب تازه منتشر این پژوهشگر به نام «جای خالی مامان» توسط خود او خوانده شد. وی در این کتاب از زبان کودک به تجربه او از دوران زندانی بودن مادرش نزدیک شدهاست. این نویسنده و پژوهشگر، موضوع گفتوگوی خود را با یک داستان که پیشتر در محافل مدیریتی شنیده بود، آغاز کرد: «روزی کودکی با یکی از نگهدارندههایش تنها بود. آن روز، کودک چندان سر حال نبود و تلاش نگهدارندهاش برای آرام کردن کودک بیفایده بود. کودک مدام غر میزد و بهانه میگرفت. بالاخره نگهدارندهاش تصمیم گرفت او را به مغازه بزرگ اسباب بازی فروشی محلهشان ببرد. با کودک ۵ ساله اش صحبت کرد و او هم از این پیشنهاد استقبال کرد. به مغازه رسیدند. نگهدارنده دست کودک را گرفته بود و از میان قفسهها میگذشتند، ولی کودک همچنان غر میزد. بالاخره نگهدارنده کودک عصبانی شد، روی زمین و کنار کودک دوزانو زد و با تشر به کودک گفت تو به من قول دادی که وقتی به فروشگاه بیاییم، غر نمیزنی. به جای غر زدن به دور و برت نگاه کن …. و بعد همانطور که دو زانو زده بود و هم قد کودک نشسته بود، به اطراف نگاه کرد. هیچ چیزی جز پای آدم بزرگها، پایه قفسهها و گوشه کارتون اسباب بازیها ندید. کودک را بغل کرد. باقی زمانی که در فروشگاه راه میرفتند، کودک آرام بود، چون تمام حواسش به اطراف جمع بود.» فرمند صحبت خود را اینطور ادامه داد: «تلاش من در کتابم همین بود و این جا هم همین است تا شما را دو زانو در کنار کودک بنشانم تا بتوانید جهان اطراف کودک را از زاویه دید او ببینید. قرار نیست با دیدن دنیا از زاویه دید کودک، جهان پیرامون او را تغییر دهیم. نتیجه این نوع نگاه، رفتار متفاوتی خواهد شد که در علم روانشناسی به آن حمایت سالم میگویند.» وی سپس مرور کوتاهی داشت بر آثار زندانی شدن والدین بر کودک: «در بررسی آثار زندانی شدن والدین، عوامل مختلفی را در نظر میگیرند مانند سن کودک در هنگام دستگیری والدین، جنسیت کودک، نسبت فرد دستگیر شده با کودک، رابطه فرد دستگیر شده با کودک پیش و بعد از دستگیری، شرایط خانوادگی، محیط اجتماعی و عوامل جزیی تری مانند شرایط دستگیری. اما نکتهای که کمتر اهمیت دارد، البته بدون تاثیر هم نیست، دلیل دستگیری والدین است. یعنی مجموعه شباهتهای آثار زندانی شدن والدینی که در آمریکا به دلیل قاچاق یا مصرف غیر قانونی مواد مخدر به زندان میافتند و مطالعات گستردهای در مورد آنها شده، با همین کودکان در ایران که مطالعات بسیار محدودی در موردشان صورت گرفته یا حتی کودکان زندانیان سیاسی که بر اساس تجربه شخصی و مشاهدات پراکندهام میتوانم نظر بدهم، بسیار بیشتر از تفاوتهای آثار زندانی شدن والدین به دلیل تغییر در دلیل دستگیری است. در همین مثالها، تفاوت فرهنگی و قوانین هم وجود دارد که باز تاثیر گذار است اما همچنان آثار متفاوت روانی و حتی جسمی زندانی شدن والدین بر کودکان با شباهتهای بسیاری در سراسر دنیا قابل مشاهده است.» فرمند سپس آثار روانی مانند اختلال اضطراب و همچنین افسردگی، آثار رفتاری مانند اعمال پرخطر مثل مصرف مواد مخدر و الکل و رفتارهای همراه خشونت و آثار جسمی مانند اختلال در اشتها و خواب را به عنوان نمونهای از آثار زندانی شدن والدین نام برد. نویسنده کتاب «جای خالی مامان» در این بخش از سخنرانیش، بخشی از قطعه داستان «خوابگرد» از کتابش را خواند که به راه رفتن وی در خواب در دوران کودکیش زمانی که مادرش در زندان بود، میپرداخت. او سپس توضیح داد که: «اختلال خواب، یکی از اختلالات شایع در مورد کودکانی است که شرایط اضطراب آور را تجربه کردهاند. در مورد کودکان با والدین زندانی هم احتمال بروز این اختلال وجود دارد که میتواند تبعات جانبی هم بر سلامت کودک باقی بگذارد.» «برخی از ما ممکن است با این کودکان ارتباط نزدیکی داشته باشیم. برخی از ما ممکن است با افرادی در تماس و ارتباط باشیم که به دلیل نوع فعالیتشان، به این کودکان دسترسی دارند. گروه دیگری از ما هم با استفاده از امکانات فضای مجازی و شبکههای مختلف اجتماعی از حال برخی از این کودکان مطلع میشویم. وقتی هم من از «ما» حرف میزنم، منظورم کل جامعه است. شما ممکن است جزو هیچ یک از این موارد نباشید اما واکنش سایر اعضای جامعه را میبینید یا با آن برخورد دارید. واکنش ما به این کودکان چه آنها را از نزدیک ببینیم و چه از راه دور، چیست؟ اولین برخورد احتمالی و البته ناخودآگاه ما، میتواند انگ یا برچسب زدن به این کودکان باشد. زندانیان سیاسی عموما با برچسب «قهرمان»، «فعال حقوق بشری» و سایر عناوین دارای بار مثبت نامیده میشوند و کودکانشان هم معمولا به همین شکل نگریسته میشوند. کودکان افراد خاطی یا مجرم هم معمولا با همان نسبت منفی که والدینشان به آن متصفاند توصیف میشوند یا در بهترین حالت نادیده گرفته می شوند. نتیجه هر دو حالت هم یکی است. در صورتی که اغلب گمان میکنند که کودکان زندانیان سیاسی احتمالا از وضعیت بهتری برخوردارند، اما از نظر روانشناسی اثر برچسب زدن به کودک، چندان با انگ زدن منفی اجتماعی تفاوت نمیکند و نتیجه هر دو، نادیده گرفتن خود کودک و نیاز و احساسش است. نتیجه این رفتار هم منزوی کردن کودک، درونی کردن احساسات ناخوشآیند او و بروز رفتارهای احتمالی خشن توسط او و همچنین از دست دادن همدردی با دیگران توسط کودک خواهد بود. یکی دیگر از رفتارهای ناخودآگاه احتمالی ما در برابر کودک، دلسوزی است. دست کشیدنها و آخی گفتنهایمان وقتی به چنین کودکانی میرسیم یا کامنتها و عکسها و مطالبی که در مورد آنها منتشر میکنیم، اغلب با همین رویکرد دلسوزانه و البته آسیب زننده قابل ارزیابی است. چنین رفتارهایی علاوه بر آنکه به تثبیت روند قربانی شدن کودک میانجامند، در دسته «حمایت بیش از اندازه» قابل طبقه بندیاند. ابتلای کودک در نوجوانی و جوانی به مواد مخدر را میتواند از جمله آسیبهای روانی حمایت بیش از اندازه دانست. از دیگر آثار مهم روانی ترحم، قربانی ماندن کودک است که در بزرگسالی آسیبهای جدی به روابط فردی، عاطفی و اجتماعی کودک خواهد زد.» این پژوهشگر حوزه کودک در ادامه، بخشی دیگری از کتاب «جای خالی مامان» به عنوان «دعای آدم ناپاک» را خواند. در این قطعه داستان، کودک، خود را در برابر آزاد نشدن مادرش مقصر میداند. فرمند این پدیده را چنین توضیح میدهد: فرمند، برای پاسخ به این سوال که «ما چه کار میتوانیم بکنیم؟» دو نمونه بسیار مهم از حمایتهای سالم و موثر برای کودکان در معرض خطر از جمله کودکان زندانیان را شرح داد: «یکی از مهمتری روشهای کمک کننده که آثار مثبت روانی و رفتاری مطالعه شدهای بر کودک باقی میگذارد، مربی گری است. پژوهشهای علمی نشان داده که برای ایفای نقش مربی گری، ایجاد رابطه قوی بین مربی و کودک و توجه به ویژگیهای فردی و شخصیتی این دو مهم ترین عوامل هستند و نیازی به داشتن تخصص خاصی نیست. مربی، میتواند با کودک به حل مسایل درسی بپردازد یا فعالیتهای ورزشی و هنری انجام دهد یا تنها وقتی را با کودک بگذارند. الگوی رفتاری که ایجاد میشود، رابطه قوی انسانی که شکل میگیرد و امکانی که برای بروز احساسات فراهم میشود، عوامل موثر در تغییر شرایط کودک و تغییر آینده او خواهند بود.» فرمند سپس به نمونه دیگری از رفتارهای سالم در برابر کودک زندانیان پرداخت: او، صحبتهایش را به قطعه ای از کتابش به نام »دلخوشیهای کوچک» تمام کرد و توضیح داد: «انگ زدن، چندان پیچیده نیست و با کلمات سادهای که لزوما ربط مستقیی به کودک ندارد، میتوانیم روی کودک انگ بزنیم و او را بابت کاری که دیگری انجام داده یا تصمیمی که دیگری گرفته، تنبیه کنیم.» Copyright: gooya.com 2016
|