پنجشنبه 6 خرداد 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

کلام قرآنی چگونه شکل گرفت؟ حبيب‌الله پيمان

حبيب‌الله پيمان
سابقه این پرسش به سده‌های اولیه بعد از هجرت برمی‌گردد... در دهه‌های اخیر، بار دیگر بحث درباره منشأ کلام قرآنی از سرگرفته شد و در توضیح چگونگی شکل‌گیری کلام قرآنی، نظریات متفاوتی مطرح گردید، که در چهار قول از یکدیگر متمایز می‌شوند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در دو دهه اخیر، در حوزه اندیشه دینی پرسش‌های زیادی دربارة منشأ کلام قرآنی، ذهن بسیاری از پژوهشگران معارف قرآنی، بویژه نواندیشان دینی را به خود مشغول داشته است: این که آیا آیات قرآن به همین صورت و به همین زبان، عینا از جانب خدا بر پیامبر نازل شده است؟ و یا پیامبر نیز با واسطه زبان و فرهنگ و رویدادهای زمینی و بشری در صورتبندی آنا نقش داشته است؟ آنها می خواهند بدانند که آیا کلام قرآنی یکسره قدسی و الهی است و یا پدیده ی الهی- بشری؟ اگر شق اخیر درست باشد؛کتاب وحی، متنی تاریخمند خواهد بود. لذا، هنگام فهم و تفسیر آیات، لازم است ویژگی زبان و فرهنگ موطن پیامبر و پرسش ها و دغدغه های شخص وی و دیگر مردم معاصر او و نیز رویدادهای دوران رسالت و دیگر شرائط تأثیرگذار در شکل گیری و نزول آیات در نظر گرفته شوند. هم چنین، باید به این سوال پاسخ داده شود که: رابطة وحیانی میانِ خدا و پیامبر چه معنایی دارد، و هر یک چه نقش و سهمی در ترکیب و خلق گفتار و کلام قرآنی برعهده داشته اند؟

سابقة این پرسش به سده های اولیه بعد از هجرت برمی‌گردد. در همان زمان، گروهی در این که خدا آیات قرآن را به همین صورت، یعنی به زبان بشری(عربی) در گوش دل پیامبر فروخوانده است، تردید کردند. افرادی چون «ابن کلاب» گفتند: خدا فقط«معانی» را بر قلب پیامبر نازل فرمود؛ سپس، پیامبر خود آنها را در قالب الفاظ و جملات عربی درآورده، و برای مردم بیان کرده است. برخی دیگر بر این قول بودند که خدا «معانی» را به جبرئیل القاء فرمود، و او آنها را به زبان عربی در گوش¬دل پیامبر فروخوانده است. به این ترتیب، در کنار نظریه غالب، دو نظر دیگر نیز مطرح گردید؛ که البته در آن ایام مورد نقد و کنکاش جدی قرار نگرفتند،(زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲)

در دهه‌های اخیر، بار دیگر بحث دربارة منشأ کلام قرآنی از سرگرفته شد؛ و در توضیح چگونگی شکل گیری کلام قرآنی، نظریات متفاوتی مطرح گردید، که در چهار قول به شرح زیر از یکدیگر متمایز می شوند:

۱. گروه اول بر این عقیده‌اند که آیات قرآن به همین صورت موجود، یعنی با همین الفاظ عربی، عینا از جانب خدا و توسط فرشته وحی(جبرئیل) در گوش دل پیامبر خوانده می‌شد، و او همه را بدون کم و کاست و با امانتداری کامل، برای مردم بیان می‌کرد؛ که بلافاصله توسط کاتبین وحی مکتوب می‌گردید. چندی بعد، نسخه های پراکنده در یک نسخة واحد گردآوری شده و در مجلدی با نام «مصحف شریف» رسمیت یافت.

۲. بنابر قول دوم ، آیات قرآن گفتاری بشری و متاثر از عناصر فرهنگی و اجتماعی سرزمین حجاز و حوادث تاریخی مضبوط در حافظة پیامبر است. از آنجا که خدا هیچ شباهتی با بشر ندارد؛ نسبت دادن این نحوة سخن گفتن و یا نگارش به او، خلاف عقل و علم است. آنچه در این میان به خدا مربوط می شود، و نسبت خدا را با آیات تعیین می-کند، استعداد و موهبتی است که خدا به محمد(ص)اعطا نموده بود، بطوری که توانائی فهم و تفسیر توحیدی جهان را بدست آورد. وی با این فهم، رسالت خود را آغاز و به انجام رساند؛ و هر آنچه برای هدایت مردم در هر موضوع و مسأله‌ای ضرورت داشت، با تکیه به همان موهبت خدادادی و یا مکتسبه، شخصا استنباط نموده و به زبان مادری خود، برای مردم بیان می‌نمود. نظریه ای که تلویحا متضمن انکار آفرینش مدام و استمرار ارتباط وحیانی و تعامل و گفتگوی انتقادی آگاهی بخش میان خدا و مخلوق است.

۳. نظریة سوم بر آن است که آیات قرآن تماما روایت شخص پیامبر از تصاویر و حوادثی است که در عالم رویا می‌دیده؛ و البته خدا با آنها موافقت داشته است، زیرا، وجود پیامبر چنان از خدا پر شده بود و پیامبر چنان در وجود خدا مستغرق و منحل گشته بود که هرچه می‌گفت و می‌کرد، گوئی خدا گفته و انجام داده است. به این نظر اشکالات اساسی و متعددی وارد است که جداگانه به آنها خواهم پرداخت، از جمله؛ باید گفت که ویژگیهای زبان قرآن با زبان رویا -که خاستگاهش ناخودآگاه است- بکلی متفاوت است. همچنین، ساختار منطقی، جدلی، تبیینی، استعاری و نیز تمثیلی آموزه های قرآن، این شبهه را بکلی مردود می‌سازد. به علاوه، اگر روایت رسول اسلام رویا بود، می باید همانند یوسف و ابراهیم(ع) اعلام می‌کرد که رویائی چنین و چنان دیده‌ام، نه آنکه تأکید کند که خدا به من وحی می‌کند. برای توضیح تنوع صحنه‌ها و نقشها(پرسوناژها)، نیازی به توسل به رویا نیست. این نوع انتقال پیام در قالب نمایشنامه و از زبان بازیگران حقیقی و یا خودساخته، که در بیداری و به نحوی آگاهانه توسط خالقان آثار هنری نگاشته می‌شوند، امری معمول می‌باشد. ضمنا، کمتر کسی حضور خدا را در درون انسان و هر شیء دیگر انکار می‌کند؛ ولی، آیا «خدا را در درون ما و ما را در درون خدا دیدن»، ملازم رفع هرگونه تمایز میان خالق و مخلوق است؟

۴. نظریه چهارم معتقد است که سخن گفتن خدا به زبان و صوت بشری معقول به نظر نمی رسد، و بشری بودن زبان و فرهنگ آیات و تأثیرپذیری‌ آنها از ویژگیهای زبانی- فرهنگی و مقتضیات جغرافیائی، اجتماعی و معیشتی جامعه عربی عصر بعثت، قابل انکار نمی‌باشد، اما به استناد همین آیات، نمی توان منشأ الهی معانی و مضامین آنها را انکار نمود. خدا حضوری فراگیر از جمله درون شعور آدمیان دارد، و بی‌واسطه، از پرسشهای پیامبر آگاه می شود. رهنموهای او از جنس آگاهی(شعور,روح و نور)الهی اند(شوری/۵۲۹). آنها صورت کلام بشری ندارند؛ بلکه، در هیأت رمز و اشاره، در«فضای تمثیلی» - تمثیلی از فضای واقعی-، درون ذهن نازل می‌گردند، و توسط «من تمثیلی»(شعور خودآگاه)دیده می‌شوند(تجربة وحیانی)؛ رمزها به کمک «تفکر و درون‌نگری» گشوده شده و طی یک عمل آفرینشی(تخیل خلاق) و با استفاده از ترکیبی بی بدیل از مصالح زبانی، استعاره، تمثیل، حکایت و دیگر عناصر فرهنگ و تاریخ، برگرفته از تجربیات زیسته خویشتن فردی و جمعی در گذشته و حال، صورت کلام و گفتار بشری پیدا می کنند.


منابع:
برای آگاهی تفصیلی از دیدگاههای جدید در این بارة، به نوشته های #محمد مجتهد شبستری، #عبدالکریم سروش و #حبیب الله پیمان در؛ «#وحی،دانش رهائی بخش»،انتشارات صمدیه، «#عقل‌گرائی و دینداری، تناقض یا سازگاری»، نشریة چشم‌انداز ایران، شماره۹۰و «#خاستگاه وحی در شعور خودآگاه آدمی»، نشریة پیام ابراهیم ، مهر و آبان،۹۴ رجوع شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016