گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
1 خرداد» ظلم در مقابل احسان، حامد آئینهوند29 اردیبهشت» دردسرهای یک دیدار دوستانه، حامد آئینهوند
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! هدفگذاری قاسم سلیمانی، حامد آئینهوندمانعتراشی برای دولت در همه حوزهها در دستور کار قرار گرفته است تا دولت مزاحم را در سال آینده کنار بگذارند. مزاحمتها از داخل را با بیاعتبار کردن وزارت ارشاد در برگزاری کنسرتها و اکران فیلمها و فضای پادگانی دانشگاهها شرو ع کردند و با پافشاریها در بحرانآفرینی موشکی و دخالتها در سوریه و عراق و اخیرا هم تهدید بحرین از زبان قاسم سلیمانی ادامه دادند تا برای داخل و خارج روشن کنند دولت اساسا هیچکاره استحضور قدرت مندانه و فراگیر فرماندهان سپاه در عرصه سیاست ایران امری ناشناخته نیست آنها سالیان درازی هست که به واسطه حضورشان در عرصه اقتصادی و پیوند نامبارک سلاح و پول و تنش آفرینی در داخل و خارج از کشور، چهره هراس انگیزی از ایران در افکار عمومی جهانیان ترسیم کرده اند. درست از زمانی که هاشمی پس از اتمام جنگ بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد به قصد تکریم آنها به حضور آنان در عرصه اقتصاد ایران خوشامد گفت تا پیوند سلاح و پول نه تنها اندک روزنه های رشد دموکراسی در داخل کشور را مسدو د کند بلکه مجال بهبود روابط بحرانی ایران با غرب را نیز از بین ببرد. هاشمی هیچ گاه تصور نمی کرد سپاهیانی را که او مدیریت می کرد پس از ورود به کارزار اقتصادی به جایی برسند که در مقابله با او و در زیر چتر اختیارات بی حد و حصر خامنه ای از یکدیگر سبقت بگیرند. کار اما نه تنها به رو یارویی با او ختم نشد بلکه اساس کار آمدی دولتهای پس از او را نیز نشانه رفت. فرماندهان سپاه نه تنها در مقابل خاتمی ایستادند و دولت او را فلج کردند بلکه در دوره احمدی نژاد رسما دولتمرد شدند تا از هر حیث سیاهترین کارنامه دولتی را به جای بگذارند که از مشروطه بدین سو، در ایران زمام امور را در اختیار داشته است. اگر در دوره خاتمی دولت سایه نام داشتند در دوران هشت ساله احمدی نژاد رسما دولت را در اختیار داشتند و در حالی که در پایان دوره نخست او طبقه متوسط در صدد باز پس گیری کرسی ریاست جمهوری از احمدی نژاد و سپردن آن به میر حسین موسوی بود علیه رئیس جمهور منتخب مردم کودتا کردند و جنبش اعتراضی رای من کجاست که بعدها به جنبش سبز معروف شد را به خاک و خون کشیدند. تسلط تام و تمام آنها بر نهادهای کلیدی قدرت در ایران مقارن است با ورود گسترده آنان به عرصه اقتصادی پس از پایان جنگ. در زمان حیات آیت الله خمینی نه اینکه سپاهیان فاقد قدرت بوده باشند اما صدای رسایی در عرصه سیاست نداشتند و این عرصه در آن زمان جولانگاه روحانیون بود. در واقع مشروعیت و مقبولیت آیت الله خمینی در دوران حکومتش عرصه فراخی برای دخالت سپاهیان باقی نگذاشته بود اما رهبری آیت الله خامنه ای که فاقد مرجعیت بود و هم چنین محبوبیتی در میان مردم نداشت او را ناگزیر از تکیه به سپاه کرد. روند روزافزون نقش سپاه در عرصه سیاست ایران از آغاز رهبری خامنه ای آغاز شده و تا امروز هم چنان ادامه دارد. وقتی که پس از ماجرای کوی دانشگاه با نگارش نامه ای به خاتمی او را تهدید کردند که صبرشان لبریز شده است اصلاح طلبان به جای پاسخ گویی به این گزافه گویی های فرماندهان سپاه عقب نشینی های مکرری داشتند که با ریاست جمهوری احمدی نژاد مزد آن عقب نشینی ها را گرفتند.ایستادگی در مقابل کودتای ۸۸ هم تنها سهم میرحسین موسوی و کروبی است والا آنهایی که زیر عبای سید خندان جمع شده اند از سر ناچاری با مردم به جان آمده در کف خیابان همراهی کردند. برجامی هم که اصلاح طلبان امروز آن را حاصل تلاش دولت روحانی می دانند و بعضی قلم به مزدها ظریف را تا حد قیاس با نخست وزیر فقید ایران محمد مصدق بالا بردند محصول خزانه خالی سپاه و فرمانده آنان علی خامنه ای بوده است و دولت روحانی و وزیر خارجه اش در حکم ماشین امضایی بودند که توافق را امضا کردند. در خصوص بیانیه شدیدالحن قاسم سلیمانی خطاب به حاکمان بحرین پس از سلب تابعیت از شیخ قاسم، روحانی ناراضی شیعه این کشور توسط حاکمان بحرین، عده ای فریاد برآوردند که مملکت وزیر خارجه دارد، رئیس جمهور دارد و از همه بالاتر رهبر دارد و چرا قاسم سلیمانی باید در این خصوص اظهارنظر کند و حکومت کشور دیگری را تهدید به حمایت از مبارزه مسلحانه مردم بحرین بنماید. در این خصوص ذکر چند نکته مهم است: ۱-رصد تحولات سیاسی داخل کشور نشان می دهد که آیت الله خامنه ای و فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیده اند که ماموریت دولت روحانی که امضای برجام و حل مشکل صدور نفت بوده است به پایان رسیده و ضرورتی برای ادامه کار دولت وجود ندارد به ویژه که علی رغم مهندسی تام و تمام انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری وضعیت آنگونه که کاملا دلخواه علی خامنه ای بود پیش نرفت. بنابراین مانع تراشی برای دولت در همه حوزه ها در دستور کار قرار گرفته است تا دولت مزاحم را در سال آینده کنار بگذارند. مزاحمتها از داخل را با بی اعتبار کردن وزارت ارشاد در برگزاری کنسرتها و اکران فیلمها و فضای پادگانی دانشگاه ها شرو ع کردند و با پافشاریها در بحران آفرینی موشکی و دخالتها در سوریه و عراق و اخیرا هم تهدید بحرین از زبان قاسم سلیمانی ادامه دادند تا برای داخل و خارج روشن کنند دولت اساسا هیچ کاره است. ۲- قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که برخی از اصلاح طلبان لقب سردار عارف به او دادند و در تجلیل اقدامات او نوشتند که مملکت هم ظریف می خواهد هم قاسم سلیمانی خود بهتر می دانند که دستور کار ظریف را هم سلیمانی و دوستانش می نویسند واگرنه قاسم سلیمانی اینگونه به جای او سخن نمی گفت. Copyright: gooya.com 2016
|