دوشنبه 7 تیر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

كيهان، وطن امروز، و تيتر مجله اشپيگل! ف. م. سخن

كيهان و وطن امروز، كه به خاطر بى اعتبارى شان، سعى مى كنند با تيتر زدن از نشريات خارجى، خبر خود را معتبر جلوه دهند، در اين كار نيز نمى توانند خبث طينت خود را نشان ندهند و مثلا تيترى را نصفه و ناقص بيان نكنند و آبروى نداشته شان را بيشتر از پيش نبرند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مى گويند اعتبار و آبرو، سخت به دست مى آيد و آسان از دست مى رود! مثلا اعتبار و آبروى كسى كه نويسنده است، بعد از سال ها نوشتن، با درستى و صحت نوشته هاى او، چه از نظر محتوا و چه از نظر شكل و فرم، ذره ذره فزونى مى گيرد و اين اعتبار و آبرو، به نقطه اى مى رسد كه نام نويسنده، مترادف مطلبى خوب و صحيح از هر نظر مى شود. اما كافى ست همين نويسنده، چند بار در نوشته اش به عمد يا به سهو خطا كند تا آن چه را كه در طول ساليان در ذهن خوانندگان اش ساخته است خراب كند و اعتقاد خواننده را به درستى مطالب بعدى اش از ميان ببرد.

اعتبار و آبروى رسانه نيز به همين شكل است. وقتى «خبر» و «نظر» درج شده در رسانه نادرست باشد، و اين نادرستى آن قدر تكرار گردد كه عمدى بودن انتشار آن بر مخاطب مسلم شود، اعتبار و آبروى رسانه به سادگى از ميان مى رود و صاحب رسانه حرف درست هم كه بزند، كسى آن را باور نمى كند.

روزنامه ى «كيهان» حسين شريعتمدارى و فرزند خلف او «وطن امروز» مهرداد بذرپاش، كه معمولا خوراك خبرى و تحليلى شان را از خبرگزارى هايى مانند «فارس» و «واحد مركزي خبر» و امثال اين ها تامين مى كنند، چنان در ورطه ى بى اعتبارى و بى آبرويى در غلتيده اند كه بعيد به نظر مى رسد اگر روزگارى اشخاصى درست انديش و حقيقت جو اين نشريات را در اختيار بگيرند، بتوانند به آسانى اين حيثيت از دست دادگان را مجددا صاحب حيثيت كنند!

نمونه هايى از افتضاحات كيهان و وطن امروز را قبلا نشان داده ايم و واكنش هاى توجيه آميز آن ها را هم در برخى مواقع ديده ايم كه آخرينِ آن، تيتر صفحه ى اول روزنامه كيهان بود كه از قول هيلارى كلينتون نوشته بود: «رييس جمهور شوم، مجوز قتل عام دويست هزار فلسطينى را صادر مى كنم!» كه با اندكى تحقيق و جست و جو مشخص شد اين تيتر را يكى از سايت هاى طنز خارجى منتشر كرده است!

بعد از اعلام نتايج همه پرسى جدايى بريتانيا از اتحاديه اروپا و راى ٥١ درصدى انگليسى ها به خروج از اتحاديه، كيهان و وطن امروز، كه مى توان از آن ها به عنوان روزنامه هاى مريضى كه از به هم ريختن آرامش و نظم دنيا احساس لذت و سرخوشى مى كنند ياد كرد، با انتشار تيتر روى جلد شماره ى ٢٦ مجله ى آلمانى «اشپيگل» به خوانندگان خود اين خبر مسرت بخش را دادند كه:
اروپا مُرد!

كيهان و وطن امروز، كه به خاطر بى اعتبارى شان، سعى مى كنند با تيتر زدن از نشريات خارجى، خبر خود را معتبر جلوه دهند، در اين كار نيز نمى توانند خبث طينت خود را نشان ندهند و مثلا تيترى را نصفه و ناقص بيان نكنند و آبروى نداشته شان را بيشتر از پيش نبرند.

من نمى توانم تصور كنم كه در ذهن بيمار و ماليخوليايى سازندگان و پردازندگان خبرهاى منتشر شده در كيهان و وطن امروز چه مى گذرد! يعنى اين ها واقعا تصور مى كنند كه مثلا اگر از مجله اى مانند «اشپيگل» نقل كنند كه «اروپا مُرد!» اروپا واقعا خواهد مُرد و مال و منال اروپا به جمهورى اسلامى خواهد رسيد يا چه؟! مگر اشپيگل يا نويسنده ى اشپيگل خدا هستند كه حرف شان و نظرشان رد خور نداشته باشد و پيش بينى شان صد در صد درست از آب در بيايد و كيهان و وطن امروز هلهله كنان به بازنشر اين پيش بينى بپردازند و روياهاى خرابكارانه ى خود را تحقق يافته ببينند؟!

البته تمام اين ها به شرطى ست كه «اشپيگل» چنين چيزى نوشته باشد، و جمله ى ديگرى بعد از «اروپا مُرد» ننوشته باشد! اما كيهان و وطن امروز، جمله ى بعد از «اروپا مُرد...» را در صفحه ى اول خود درج نكرده اند كه عبارت است از «... زنده باد اروپا؟».

اين عبارت را اهل تاريخ مى شناسند كه از فرانسه به انگلستان و جاهاى ديگر رفته است و جمله اى ست كه هنگام مرگ پادشاهى و به روى كار آمدن پادشاهى ديگر به كار برده مى شود.

بنابراين، تيتر روى جلد «اشپيگل» نمى گويد كه اروپا مُرد و فرو پاشيد و مردم جشن بگيريد و مانند نويسندگان كيهان و وطن امروز پايكوبى كنيد! تيتر از مرگ يك اروپا و به قدرت رسيدن يك اروپاى ديگر، البته مثل هر چيز ناشناخته ى ديگرى با تعدادى سوال و موارد ناروشن، سخن مى گويد.

حالا ممكن است كه حاج حسين شريعتمدارى و حاج مهرداد بذرپاش با خوشحالى اظهار كنند كه ما به اين جمله ى دوم در طول مقالات خود اشاره كرده ايم بنابراين وصله ى دروغگويى به ما نمى چسبد!

خير! مى چسبد آن هم به اين دليل: وقتى شما در صفحه ى اول تيتر مى زنيد كه اشپيگل نوشته است: اروپا مُرد! و هيچ اشاره اى به جمله ى دوم نمى كنيد، اين فريب دادن خواننده است كه ابتدا با صفحه ى اول كار دارد و بعد «شايد» مطلب شما را بخواند كه آن هم پُر از ناراستى و دروغ است. به اين عمل «فريب كارى رسانه اى» گفته مى شود!

اما چون صاحبان كيهان و وطن امروز، به موارد روشن تر از اين نيز تن نداده اند و نمى دهند و بعد از اين هم نخواهند داد، به موردى اشاره مى كنيم كه اين دو از آن كلا بى خبرند:
روى جلدى كه كيهان و وطن امروز به آن اشاره كرده اند، اصلا قرار نبوده جلد اين شماره از مجله ى اشپيگل باشد و جلد اين شماره طرح و تيتر ديگرى داشته كه سردبير در فاصله اى كم، تصميم به تعويض آن گرفته است!

دقيق تر بگويم، مسوولان «اشپيگل»، چون تصور مى كرده اند مردم انگلستان راى به جدايى «نخواهند» داد، مجله را در شب همه پرسى با مطالبى كه در همين سمت و سو براى آن تنظيم كرده بودند زير چاپ مى فرستند و چون آراى شمارش شده حكايت از ماندن در اتحاديه مى كرده، به چاپ نشريه ادامه مى دهند، تا لحظه اى كه خبر بالا رفتن راى طرفداران خروج مى رسد و درست در اين هنگام است كه چاپ نشريه را متوقف مى كنند و روى جلد ديگرى به زير چاپ مى برند!

به همين خاطر است كه مى گوييم، حتى اگر اشپيگل نظر بر «مرگِ اروپا» هم بدهد، وحى منزل نيست و كيهان و وطن امروز، بيهوده دچار شادى زودرس نشوند! كه البته باز مشاهده مى كنيم چنين نظرى هم وجود نداشته و اتفاقا اشپيگل تصور مى كرده كه خروجى در كار نخواهد بود، لذا تغييرى در وضعيت فعلى اروپا به وجود نخواهد آمد!

خلاصه ى جريان تغيير جلد و ده صفحه از اشپيگل را از قول سايت «مئديا»ى آلمان مى خوانيم:
بركسيت (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) جاى خودشيفتگى را گرفت!
اشپيگل، ماشين هاى چاپ را متوقف كرد و عنوان روى جلد خود را تغيير داد!
سردبير اشپيگل، كلاوس برينك بويمر، و دو روى جلد براى مجله!

حدود ساعت پنچ و چهل دقيقه ى صبحِ بيست و چهارم ژوئن به خبرگزارى ها خبر رسيد كه آراى خروج انگلستان از اتحاديه اروپا افزايش پيدا كرده است و اين زمانى بود كه مجلات اشپيگل و فوكوس زير چاپ بودند. سردبيران اين دو مجله بايد تصميم مى گرفتند كه كار ماشين هاى چاپ را متوقف كنند يا نه. در هامبورگ، اشپيگل تصميم به توقف چاپ گرفت در حالى كه در مونيخ، فوكوس به كار چاپ ادامه داد. با اقدام اشپيگل، ٥٨٠٠٠٠ خريدار مجله، روى جلد جديد را كه به بركسيت مربوط بود دريافت كردند. با اين حال از شماره ى ٢٦ اشپيگل ٣٥٠٠٠٠ نسخه با جلد اوليه كه مربوط به «خودشيفتگى» بود چاپ شد. سخنگوى انتشارات، در پاسخ به پرسشى در اين زمينه گفت كه بخشى از نشريه اشپيگل با روى جلد اوليه به خارج از آلمان فرستاده شده و بخشى ديگر به دست گروهى از مشتركان داخلى رسيده است.

تحريريه اشپيگل كه به خاطر كمبود وقت تحت فشار قرار داشت، توانست تنها ١٠ صفحه از مجله را عوض كند. علت تمام اين مشكلات، پيش بينى پيروزى «بى رى مين» (باقى ماندن بريتانيا در اتحاديه اروپا) بود. به خاطر همين تنگى وقت (كه بايد نسخه ى كاغذى، صبح همان روز در روزنامه فروشى ها، و نسخه ى ديجيتال، از ساعت ١٨ در اينترنت عرضه مى شد) اشپيگل اطلاعات به مراتب كم ترى از آن چه روزنامه هاى سراسرى در باره ى خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا ارائه دادند، در اختيار خوانندگان خود قرار داد.

كار چاپ و تغيير روى جلد و ده صفحه ى داخلى هزينه ى بالايى داشت؛ با اين حال جلد جديدِ مربوط به خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا، بر روى تك فروشى مجله تاثير گذاشت كه همين امر باعث شد بخشى از هزينه ى مازاد جبران شود.

.....

بنابراين توضيحات، بهتر است كيهان و وطن امروز چندان به همان جمله ى نصف و نيم شده ى روى جلد اشپيگل دل نبندند كه دليل چاپ آن، تنها تلاش براى رفع و رجوع كردن پيش بينىِ غلطِ ماندنِ انگلستان در اتحاديه اروپا، و كمك به بالا بردن تك فروشى مجله بوده است و بس!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016