یکشنبه 24 مرداد 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

پاسخ دندان شكن سيد احمد و بيت امام به آيت الله منتظرى! ف. م. سخن

ف. م. سخن
ابعاد تاثير صداى آقاى منتظرى بر اذهان عمومى باور كردنى نبود. نمى شد انتظار داشت تفاوت ميان نوشته با صدايى كه هر ثانيه اش، احساس درد و وحشت و اسارت در ميان گرگ هاى درنده را القا مى كرد به اين اندازه باشد. ولى صدا، صداى آقاى منتظرى، و صداى گرگ هاى درنده و خونينْ‌چشم اطراف او، جان هاى بسيارى را لرزاند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


همين صحبت ها به نوعى ديگر در كتاب منتظرى آمده بود و نورى شديد بر تاريكى دهشت بار سال هاى دهه ى شصت افكنده بود ولى پيامى كه كلام منتظرى به دنيا رساند از جنس ديگرى بود: از جنس خون. خون انسان هايى كه با خونسردى و شقاوت بى نظيرى بر زمين ريخته شده بود.

gooya0111.JPG

ارتعاش اين صدا، يا درست تر بگويم صداها، نه تنها بر قلب و روح آزادگانى كه سه دهه در سكوت فراگير حاكم بر سرزمين مان، و نيز در ميان هلهله هاى پيروزى و شكستِ انتخاباتى عروسك هاى خيمه شب بازى حكومت فرياد مى زدند: «جنايتى بزرگ و بى رحمانه در دهه ٦٠ توسط كسانى كه امروز داعيه ى اصلاح «حكومت» و «اسلام» دارند و از «رحمانيت» و «مهرورزى» سخن مى گويند صورت گرفته است! براى نشان دادن ابعاد اين جنايت، نيازى به نبش قبر خاوران و قبرستان هاى پرت و دورافتاده ى شهرستان ها نيست؛ ابعاد اين جنايت در نوشته هاى آيت الله منتظرى قابل مشاهده است»،...

آرى ارتعاش اين صداها نه تنها بر قلب و روح اينان، كه بر حجابى كه اهل جنايت در ذهن خود بر اين دوران و به خيال خام شان بر تاريخ افكنده بودند اثر گذاشت و به يك باره خونى كه لخته هاى سياه شده اش در اثر مرور زمان خشك شده بود، رنگ سرخ به خود گرفت و از زير حجاب سال هاى فريب جارى شد!

ارتعاش اين صدا، اهل جنايت را به تكاپو انداخت. آن ها كه اكنون با سفيد شدن ريش و باقى مانده ى مو، قيافه اى بزرگانه پيدا كرده بودند و تُن لرزان و سالمندانه ى صداشان بر خلاف سه دهه ى پيش گوشخراش نبود، به ناگهان در مقابل ارواح كسانى كه سال ها پيش فرمان كشتارشان را صادر كرده بودند قرار گرفتند و آرامش «اصلاح طلبانه»شان به هم خورد. پس زندگان و بازمانده ى مردگان آن ها خود را ناچار ديدند تا با پاسخ گويى به صداى منتظرى كه از اعماق تاريخ به گوش شان رسيده بود، حجاب پوشاننده ى جنايت را جا به جا كنند و خون هايى را كه بيرون زده بود دوباره بپوشانند.

ولى چه تلاش عبثى! حجاب پوسيده ى بازمانده از دوران طلايى امام، با دستان چروكيده و به اسكلت ماننده ى آمران قتل و قاتلان بايد طورى جا به جا مى شد كه همه چيز به همان دوران سكوت مرگبار باز گردد ولى اين كار مگر شدنى بود؟! استدلال ها و پاسخ ها، يكى از يكى مسخره تر و احمقانه تر! تجديد آرايش چهره ى بزك كرده ى هيولاى پيرى كه منجر به كنده شدن گوشت لهيده و بويناك سر و صورت او مى شد و كرم ها بيرون مى ريختند!

...و يكى از اين استدلال ها و پاسخ ها، متعلق به خاندان پير آدمكش جماران بود و «يادگار»ى كه نقش دست راست او را بازى مى كرد كه اين دست نيز به محض بى استفاده شدن، توسط هيولاچه ها از بيخ كنده شد و پيكرى انگل زده و دست و پا كنده از پير جماران باقى گذاشت.

سيد احمد، يادگار هميشه گريان امام، كه براى رفع گريه و اندوه خود و پدرش، نسخه ى از سر راه برداشتن هر چه دشمن است مى پيچيد، و اواخر عمر هم كه ديگر فايده اش را از دست داده بود به توبه كردن و عذرخواهى كردن و حلاليت خواهى از منتظرى و بازرگان افتاد، در اين جوابيه كه مثلا برگ برنده ى جماران، در مقابل صداى آيت الله منتظرى است گفته بود:

«مطالب شما حرف هاى تازه اى نبود بلكه ده سال است راديوهاى بيگانه همان حرف ها را مى زنند و امام و نظام را به اتهامات واهى كشتن زن هاى بچه دار و قتل عام هزاران نفر در چند روز و غيره متهم مى كنند!...»

عجب دليل محكم و پاسخ دندان شكنى بيت امام به صداى آقاى منتظرى با رو كردن اين «سند» مهم داد! چون راديوهاى بيگانه، خبر كشتار در زندان ها را داده اند، پس سخن منتظرى هم كه گفته است در زندان ها كشتار مى شود، بيهوده است!

و در قسمت ديگرى از پاسخ سيد احمد به آيت الله منتظرى مى خوانيم كه فلان قاضى كه شما به حرف او استناد كرده ايد، آمده و به ما گفته كه حرف هايش تحريف شده و شما دروغ مى گوييد!

و اين تمام استدلال بيت امام و سيد احمد است در مقابل سخنان آيت الله منتظرى و كشتار سال ٦٧. سيد احمدى كه بعد از كشته شدن اش در روزهاى عيد حتى سعادت اين را نيافت كه راديو تلويزيون حكومت اسلامى، براى حفظ حرمتش، و حرمت خاندان اش، حداقل از پخش برنامه هاى شاد عيدانه كه اتفاقا شادتر از هميشه هم بود خوددارى كند.

نه! صدايى كه سى سال پيش از قم برخاست، به گوش آنان كه بايد مى رسيد رسيد و اثر خود را گذاشت. تا صداها و تصاوير ضبط شده ى ديگر، از دوران جنايت هاى ديگر، مثلا جنايت كوى دانشگاه و جنايت هاى كهريزك از كدامين سو برخيزد و حق خون هاى بر زمين ريخته شده را طلب كند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016