گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 آذر» باز هم انسان را فریاد کشیدی، نامه سرگشاده سعید شیرزاد به آرش صادقی2 تیر» صدای ۱۷ سالگی شهرام باشیم، نامه سعید شیرزاد از زندان
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پاسخ سعید شیرزاد به درخواست برای شکستن اعتصاب غذایشسعید شیرزاد روز سوم دیماه در پاسخ به نامهٔ مادران خاوران، نوشت که تا ۳۰ روز این اعتصاب را ادامه خواهد داد و پس از آن، بسته به شنیدهشدن «صدای بیصدایان»، اعتصاب غذای خود را قطع یا آن را تبدیل به اعتصاب غذای خشک خواهد کرد.سعید شیرزاد، فعال سیاسی و عضو 'جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان' که در زندان رجاییشهر کرج محبوس است، به نامهٔ مادران خاوران، خانوادههای کشتهشدگان در سالهای بعد و تنی چند از زندانیان سیاسی قدیمی برای شکستن اعتصاب غذای خود، پاسخ داد. سعید شیرزاد روز ۱۷ آذر در اعتراض به «توهین مستمر مأموران به خانوادههای زندانیان، عدم قبول نامههای رسمی اعتصاب غذا که موجب سلب مسؤولیت پزشکی از مسؤولان زندان میشود، بازداشت اعضای خانوادههای زندانیان سیاسی در سالن ملاقات، جلوگیری از اعزام زندانیان سیاسی بیمار به مراکز درمانی، ضرب و شتم زندانیان سیاسی و اعزام اجباری به دادگاه توسط مامورین و نهایتاً جلوگیری از گردش هوا در سالن با جوشکاری در و پنجرهها که سلامت زندانیان را در معرض خطر میاندازد» اعلام اعتصاب غذا کرد و از آن روز لبهای خود را دوخت. روز ۲۹ آذر تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران و کشته شدگان دههی شصت، مادران و خانوادههای کشته شدگان دههی هفتاد تا کنون، تعدادی از زندانیان سیاسی قدیمی و گروهی از خانوادههای زندانیان سیاسی کنونی در نامهای خطاب به زندانیان اعتصابکننده، نوشته بودند: «ما خانوادههایی که عزیزانمان را برای ساختن دنیایی انسانی از دست دادهایم یا زندانی سیاسی داشته یا داریم، با تمام وجود با شما احساس همدردی میکنیم و آرام و قرار نداریم و شبی نیست که با آرامش سر بر بالین بگذاریم و نمیخواهیم مرگ هدی صابر و شاهرخ زمانیها دوباره در زندان تکرار شود.» آنان با احترام به تصمیم زندانیان اعتصاب کننده، از آنان درخواست کردند تا اعتصاب را بکشنند و نوشتند: «ما خانوادههای زخم خورده و دادخواه اعتصاب غذای نامحدود را خودکشی میدانیم و به شدت با آن مخالفیم و دیگر طاقت نداریم.» سعید شیرزاد روز سوم دیماه در پاسخ به نامهٔ مادران خاوران، نوشت که تا ۳۰ روز این اعتصاب را ادامه خواهد داد و پس از آن، بسته به شنیدهشدن «صدای بیصدایان»، اعتصاب غذای خود را قطع یا آن را تبدیل به اعتصاب غذای خشک خواهد کرد. سعید شیرزاد در ۱۸ خرداد سال ۱۳۹۳ بازداشت شد و بیش از دو ماه را در انفرادی گذراند. او شهریور ماه سال ۱۳۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» که مصداقهای آن عمدتاً مربوط به فعالیتهای مدنی او بود، به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. متن نامه سعید شیرزاد که از داخل زندان در پاسخ به نامه مادران خاوران نوشته شده، به شرح زیر است: «از درون شب تار پیغام پر از مهرتان رسید، پیغامی از جنس تا آخر ایستادن در این راه سخت که هر اسمش معنای آزادیست: پیغامی از فروغ و پوراندخت و فریبا تا گوهر و اکرم و شهناز و سیمین عزیز که نام عزیز در بندش نوبد فردایمان است. عزیزان عزیزتر از جان که نامتان را بی هیچ پیشوند و پسوندی نوشتم تا که همگان بدانند آنچنان دوستتان میدارم که کلمات قادر به فاصله گذاشتنش نیستند. از روز ۱۷ آذرماه اعتصابم را شروع کردهام (اعتصابی که در برابر رنج شما عزیزان هیچ است و هیچ)، اعتصابی که به هیچ عنوان برای طلب آزادی و یا مرخصی برای خودم نبوده و نیست. گرسنگی را به تن خریدم همچون میلیونها انسان گرسنه در این قرنِ ارزانی انسان و سوزن بر لبهایم فرو بردم همچو ذرهای سلولوار از دردهای مادران خاوران و مادر بهکیش عزیزتر از جانِ پر کشیدهام که ۶ عزیزش در خاوران آرمیدند. سوگند که این فرزند ناخلف و کمتر از هیچتان برای خویش لب ندوخته و اعتراضی نکردهام، این کردهام برای عزیزانی که جانشان این روزها در خطر است و صدایشان به جایی نمیرسد، صدای ضرب و شتمها، تحقیرها، توهینها، سرکوب و مرگهای خاموش در زندان. چند روز است که شرم بر جبین ماندهام که به پاس محبت و دل نگرایتان چه بنویسم جز اینکه خواهش کنم بگذارید برای صدای بیصدایان در بنده شده تا ۳۰ روز این اعتصاب را پیش ببرم شاید که این گرسنگی بهانهای شود برای رسیدن صدای دردهای دربندانی که صدایشان را فریادی نیست. به شما اطمینان میدهم که حالم خوب خوب است و بهتر از همیشه. قول میدهم در پس این سی روز، به حرمت نامهتان، دوباره برایتان بنویسم و ببینم اگر صدایی برای بیصدایان نمانده باشد، اعتصابم را خشک کنم یا محدود به آب و اگر جز این بود، اعتصابم را بشکنم. من به شما خواهم نوشت. سعید شیرزاد Copyright: gooya.com 2016
|