تکلیف مردمرا روشن کنید. اسلامکداماست؟ مجتبی واحدی
در هیاهوهایی که نظام جمهوری
اسلامی مدیریت می کند تنها جنبه های خشن از دیانت اسلام تبلیغ می شود در
حالی که اکثریت روحانیون غیر حکومتی ،صراحتا یا به تلویح ویژگی های
متفاوتی از اسلام ،تشیع و ائمه شیعه بازگو می کنند که در تضاد با منافع و
مطامع نظام و سران آنست. دلیل وحشت حکومت از این نحله مذهبی آنست که
اگر سخن متفاوت برخی روحانیون و مراجع تقلید غیر حکومتی به گوش قشر
مذهبی و متدین ایرانی برسد یقینا بخشی از افراد ازنظام فاصله میگیرند.
درماههای ابتدایی حـضورم در امریکابارها با این پرسش مواجه بودم که چرا
همه گفتگوهای خود با شبکه های رادیو وتلویزیونی را با نام خداآغاز می
کنم؟ گروهی این کار را تظاهر و ریاکاری می دانستند و گروهی دیگر،اصولا
معتقد بودند هیچیک ازادیان آسمانی واحکام آنها در اندیشه رفاه و آزادی
نوع انسان نیستند. اغلب آن مدعیان، رفتار جمهوری اسلامی با دگراندیشان
سیاسی ومذهبی را نشانه وجود اشکال دردین اسلاو و مذهب تشیع می دانستند و
مرا هم به اندیشه و تامل ببشتر دعوت می کردند. حضور در امریکا و گسسته
شدن پیوندهای باقیمانده با برخی دست اندرکاران و مدافعان شدید جمهوی
اسلامی، این فرصت را در اختیارم گذاشت تا به دور از تعصب - یا حداقل با
تعصب کمترـ به مطالعه پیرامون آن ادعاها بپردازم .راستش رابخواهید در
برخی موارد حق را به تردید کنندگان و معترضان دادم. اغلب آنها به سخنان
آیت اله خمینی وعملکرد دو ولی فقیه جمهوری اسلامی استناد میکردند .آیت
اله خمینی که ازجانشین خود شجاع تر بود درباب حفاظت از حکومت خویش ، هر
ابزاری را مجاز و مباح می دانست. عملکرد و اظهارات بنیانگزار جمهوری
اسلامی نشان می داد که از نظر او حتی دین اسلام نیز ابزاری برای تقویت
نـظام ولایت فقیه است.لذا برای او اهمیت نداشت که استفاده ابزاری برای
تقویت جمهوری اسلامی، تا چه حد موجب بدبینی به اسلام و اساس دیانت می
شود. آیت اله خمینی از نخستین روز پیروزی انقلاب با میدان دادن به یک
جانور درنده ـ صادق خلخالی ـ پشت بام محل سکونت خود را به قتلگاه تبدیل
کرد. بسیاری ازافراد که آیت اله خمینی مستقیما صدای تیر باران آنان را
شنید نه مسئولیتی در کشتارمردم داشتند نه اتهامات مالی متوجه آنان بود.
پس از آن هم تا روزی که آقای خمینی در قید حیات بود هزاران نفر به جوخه
های اعدام سپرده شدند که این مسئله می توانست حتی طرفداران متعصب او را
با تردیدهایی نسبت به حقانیت نظام و رهبر آن مواجه کند.تدبیر آیت اله
خمینی برای فرار از این مخمصه ، نسبت دادن یک امرغیر واقعی به امام علی
آن هم با استناد به روایتی غیر معتبر بود.
او دریک سخنرانی علنی ادعاکرد امام علی در یک روز هفتصد نفر را به خاطر توطـئه ، از دم شمشیرگذرانده است. البته بسیاری از روحانیون، افراد خارج از صنف خود را فاقد صلاحیت برای اظهار نظر در امور مرتبط با مذهب می دانند اما گمان می کنم برخی از توصیه های دینی از جمله توصیه های عملی امام علی به گونه ای است که سخن گفتن از آن نیازی به تخصص مذهبی ندارد. براساس آنچه در نهج البلاغه آمده ، پس از ترور امام علی به دست یکی از خوارج، او در بستر مرگ
به بازماندگان وصیت کرد که " پس از مرگ من ،خوارج را نکشید زیرا کسی که
به دنبال کشف حقیقت بوده و دچار اشتباه شده است را نباید مساوی با کسی
دانست که لجوجانه به دنبال باطل و تباهی می رود. " این کلام شفاف نشان می
دهد که حتی خوارجی که در برابر حاکم اسلامی دست به شمشیر برده اند می
توانند حق طلب باشند و کسی حق برخورد شدید با آنان ندارد. البته ادعای
آیت اله خمینی - گردن زدن هفتصد نفر در یک روز ـاز نظر عملیاتی و اجرایی
هم منطقی به نظر نمی رسد اما نکته مهم تر آنست که هیچ عقل سلیمی سخن
مستقیم نقل شده از امام علی که حتی باکشتن خوارج مخالفت می کند را رها
نمی کند تا با استناد به یک روایت مشکوک حرف خودرابه کرسی بنشاند، مگر
آنکه مانند سران جمهوری اسلامی ،حفظ حکومت خود را بر همه اصول اخلاقی و
دینی ترجیح دهد.
متاسفانه ثروت بی حساب و رسانه های متعدد که دراختیار رژیم ولایت فقیه
قرار دارد صدای ظاهرا مذهبیِ این نظام را از تمام صداهایی که از روحانیت
شیعه بر می خیزد پر انعکاس تر کرده است. در هیاهوهایی که نظام جمهوری
اسلامی مدیریت می کند تنها جنبه های خشن از دیانت اسلام تبلیغ می شود در
حالی که اکثریت روحانیون غیر حکومتی ،صراحتا یا به تلویح ویژگی های
متفاوتی از اسلام ،تشیع و ائمه شیعه بازگو می کنند که در تضاد با منافع و
مطامع نظام و سران آنست. دلیل وحشت حکومت از این نحله مذهبی آنست که
اگر سخن متفاوت برخی روحانیون و مراجع تقلید غیر حکومتی به گوش قشر
مذهبی و متدین ایرانی برسد یقینا بخشی از افراد ازنظام فاصله میگیرند.
متاسفم که بگویم قریب به اتفاق روحانیون داخل کشور با دروغ ها ،
داستانسرایی ها و" مذهب سواری " های حکومت همراهی می کنند اما هنوز هستند
ـ هر چند انگشت شمار ـ روحانیونی که بدون ترس از وحشی گری های حکومت یا
بدون چشمداشت به حاتم بخشی های رهبر ، راه خویش را می روند که در میان
آنان سید صادق شیرازی اثرگــذاری بیشتر دارد و رمز عصبانیت حکومت از او
نیز همینست. تا کنون برخی از موضعگیری های شیرازی را تحلیل کرده ام. یکی
از سخنرانی های او رادر مورد رفتاربا منتقدان و مخالفان - و حتی با دشمن
- می شنیدم. تقارن شنیدن آن سخنرانی با آشکار شدن مجدد حس انتقامجویی و
اعدام خواهی در تریبون های حکومتی مراتشویق کرد به مقایسه میان دو نگاه
بپردازم. اگر در ابتدای انقلاب و در کوران حوادث ابتدای دهه شصت، احکام
اعدام حکومت نصیب مخالفان و براندازان بود اکنون تریبون های نزدیک به
رهبر جمهوری اسلامی ، منادی اعدام برای کروبی ، موسوی ، رهنورد، رفسنجانی
و خاتمی هستند. فرا رسیدن سالگرد راهپیمایی نمایشی نهم دی ماه در واقع
بهانه ای است تا خشونت طلبی عناصر کلیدی نـظام آشکارتر شود. این در حالی
است که یک مرجع تقلید غیر حکومتی در خانه محقر خود در قم ، تعریف دیگری
از اسلام ارائه می کند. او تکرار " بسم اله الرحمن الرحیم " در ابتدای
هر سوره را نشانه اراده الهی برای ترویج رحمت می داند . وقتی این سخنان
را شنیدم به یاد ماههای اول انقلاب افتادم وتکرار صدها باره و هرروزه
عبارت " بسم اله القاصم خدای انتقام گیرنده ".شیرازی با استناد به آیات
قرآن و روایات ، به تبیین جایگاه رحمت در اسلام می پردازد و می گوید
:"رحمتی که اسلام از آن سخن می گوید یک بعدی نیست . از خانواده تاقوم
وقبیله و عشیره را شامل می شود. " اما این، همه ماجرا نیست.شیرازی
میگوید : " حتی در جنگ و در مواجهه با دشمن هم بر رحمت تاکید شده است.".
در حالی که تریبون های رسمی جمهوری اسلامی ، مروج و مشوق ایجاد درگیری و
جنگدر داخل با منتقدان ودر خارجبا همسایگان و قدرتهای جهانی هستند یک
مرجع تقلید منتقد حکومت ، از تاکیدات پیامبر اسلامبر ممنوعیت آغاز
جنگتوسط مسلمانانسخن می گوید . او داستان هایی از زماندو جنگجهانی و
حضور اجانب در عراق نقل می کند که به موجب آنها مراجع تقلید وفت ، به
پیروانخود تاکید می کردند حتی با دشمنخارجی از در دوستی وارد شوید و تا
زمانی که حتی کوچک ترین امیدی برای صلح و سازش - که از مصادیق رحمت
است - باقی مانده ، تنبه جنگندهید . قبلا سخنرانی دیگری از شیرازی را
نقل کردم که او به دستگیری یکنفر اشاره می کرذ که در زمان امامعلی
رسما اعلامکرده بود خود را برای کشتن امامآماده کرده است. به محض
آوردن آن فرد به محضر امام ، دستور آزادی او را صادر کرد.
می دانم ممکن است پذیرش این داستان ها برای بسیاری از جوانان ، مشکل و
حتی غیر ممکنباشد.بهیچوجه آنجوانان را ملامت نمی کنم. چونرفتار پر سر
و صدا ترین و پرمدعا ترین روحانیونشیعه در ایران و هم ترازان سنی آنان
در بر خی کشورهای اسلامی و نیز ادعاهایی که اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی
در خصوص شباهت رفتاری و گفتاری او با ائمه شیعه بیانمی کنند بسیاری از
باورها را سست کرده است. متاسفانه روحانیونی که به اغلب رسانه ها در
ایران دسترسی دارند نیز مروجنگاه رسمی حکومت به دین و حکومت دینی هستند.
اگر همکسی مانند سید صادق شیرازی پیدا شود و با متانت و آرامش چهره
دیگری از اسلامرا معرفی کند او را تبلیغ کننده تشیع انگلیسی می نامند و
راههای انتشار سخناناو را می بندند. نگارنده در چند ماه اخیر بارها از
باورمندانبه اسلامو تشیع که جمهوری اسلامی را موجب وهن ایران و اسلام
می دانند درخواست کرده است به بررسی بر آیند مواضع شبراری بپرازند.
اینپرداختن حتی می تواند همراه با تگاه انتقادی -,اما منصفانه - باشد .
کوچک ترینگامی که مدعیانآزادی و آرادگی می توانند در این مورد بردارند
شکستنفضایی است که پس از اتهامافکنی ناجوانمردانه و انتساب شیرازی به
جریان موهوم" تشیع انگلیسی " به وجود آمده است. با شکستن اینفضا. تعداد
کسانی که قادر خواهند بود اسلام" حکومت زه و سیاست زده " را با نگاه عده
ای از روحانیونعالیرتبه به اسلام افزایش می یابد و همینامر ،
سوءاستفاده انحصارین نظامولایت فقیه از مبانی دینی مورد احترام
میلیونها ایرانی به حداقل خواهددرسید.. همانگونه که قبلا وعده دادم
مقالات دیگری در خصوص مواضع شیرازی و مقایسه آن با اسلامی که
هماکنوننقش آن تثبیت جمهوری اسلامی است نوشته ام که به تدریج منتشر
می کنم. دریافت نظرات و انتقادات در این مورد را کمکبه افشاگری و شکست
انحصار " استفاده از اسلامبرای تثبیت یک نظام فاسد " می دانم.