گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 دی» تکلیف مردمرا روشن کنید. اسلامکداماست؟ مجتبی واحدی9 دی» منشور حقوق شهروندی را بی خیال، محدوده ” دُم آقا” را تعیین کنید! مجتبی واحدی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! هجرت خامنهای از "دورویی" به پرخاشگری و نظامیگری، مجتبی واحدیرفتار عجیب خامنهای پس از مرگ هاشمی رفسنجانی، حلقهای از یک زنجیره است. در واقع به نظر میرسد با گذشت سالهای طولانی از رهبری خامنهای، رفتار خودخواهانه و غیراخلاقی او موجب پراکندگی عناصر قابل اتکا از اطراف وی شده و جانشینی آنان به افراد هتاک و بیهویتی سپرده شده که حتی عامیترین و خوشبین ترین افراد حاضر به پذیرش نظرات آنها نیستندپس از فوت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، دو اقدام سید علی خامنه ای موجب جلب توجهات بسیار شد. البته برای کسانی که با خامنه ای و سوابق کینه جویی او آشنا بودند نه پیام تسلیت او عجیب بود نه حذف یکی از جملات رایج در نماز میت. خامنه ای در پیامی که به مناسبت درگذشت رفسنجانی صادر کرد برای رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، "عفو الهی" مسئلت نمود. نگاهی به دهها پیامتسلیت که او در بیست و هفت سال رهبری صادر نموده نشان می دهد او برای هیچکس جز رفسنجانی، طلب عفو نکرده است. حتی در پیام تسلیت به مناسبت رحلت آیت اله منتظری که نشانه هایی از کینه و عصبانیت خامنه ای به چشم می خورد درخواست "عفو الهی" وجود نداشت. در بخشی از پیام خامنه ای در ارتحال آیت اله منتظری آمده بود: اما اقدامعجیب تر از درخواست عفو، حذف یک عبارت رایج در نماز میت بود. عبارت "اللهمانا لانعلممنه الا خیرا" حتی برای انسان های معمولی قرائت می گردد. خامنه ای در حالی از ادای این جمله برای رفسنجانی خودداری نمود که چند ماه قبل در اقامه نماز بر پیکر عباس واعظ طبسی این جمله را سه بار تکرار کرد. نگاهی عمیق تر به رفتار و گفتار خامنه ای در یکی دو سال اخیر نشانگر ایجاد نوعی تغییر است و این تغییر شامل همه افراد و گفتمانهایی است که علی خامنه ای از آنها وحشت و نگرانی دارد. پیش از این ، او معمولا با " دورویی" خود را ظاهرا از جدال های سیاسی و مذهبی دور نگه می داشت.مثلا در چالش میان دو جناح مشهور سیاسی، مهره چینی های رهبر همواره به نفع یکجناح و به عبارت بهتر در راستای تقویت افراطی ترین فراکسیون آن جناح بود اما او در اظهار نظرهای علنی ، تلاش می کرد خود را نسبت به دو جناح ، بی طرف نشان دهد. مشهور ترین جمله ریاکارانه او دراینزمینه تشبیه دو جناح سیاسی به دو بال پرواز برای کشور و نظام بود : " ما معتقديم وجود دو جناح كه به قانون اساسی وفا دارند و در مجموعه نظام كار ميكنند، مانند دو بال، امكان پرواز و اوجگيری را برای نظام فراهم ميسازد ". درست در همان شرایطی که خامنه ای ریاکارانه اصلاح طلبان را یکی از دوبال پرواز کشور معرفی می کرد گماشتگاناو در شورای نگهبان ، قریب به اتفاق کاندیداهای وابسته به آن جناح را قلع و قمع می کردند. اما در دوره جدید، او هر گونه دورویی را کنار گذاشته و دراظهار نظرهای علنی افراد سرشناس جناح اصلاح طلب را مورد هتاکی قرار می دهد. اعمال محدودیت های فراوان علیه سید محمد خاتمی به عنوان سرشناس ترین و محبوب ترین چهره اصلاح طلب نیز در حدی است که هیچکس در آمریت خامنه ای برای افزایش فشارها برخاتمی تردید ندارد. دو رویی خامنه ای طی بیست و هفت سال رهبری ، تنها شامل جناح های سیاسی و افراد سرشناس دو جناح نبوده است. او نسبت به روحانیون و مراجع تقلیدی که حاضر به همراهی کامل با نظامنبودند نیز رفتار مشابه داشت.به عنوان شاخص ترین فرد در اینمورد می توان به آیت اله سید محمد شیرازی اشاره نمود. در سالهای پایانی عمر آن مرحوم ، فرزندان و پیروان او تحت فشارهای غیرانسانی و محرومیت های فراوان بودند. فشار بر همه آن افراد فقط به خاطر جلوگیری از ترویج دیدگاههای فقهی مرحومشیرازی بود که البته با ابراز نظرات او دررخصوص,آزادی های سیاسی و مذهبی، تقویت می شد. .اما وقتی سید محمد شیرازی رحلت کرد خامنه ای پیامی پر محتوا در تجلیل از ایشان صادر کرد که در بخشی از آن آمده بود : " آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمهی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار، متضمن مجموعهی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است و سعی مشکور و مجاهدت مقبولی در درگاه خداوند متعال است. انشاءاللَّه." فشارهایی که قبل از فوت سید محمد شیرازی از سوی نهادهای وابسته به رهبر بر اطرافیان او وارد می شد پس از مرگ آن مرجع تقلید با ابعاد گسترده تر ادامه یافت. درعینحال رهبر جمهوری اسلامی همواره با حفظ ظاهر از ورود مستقیم به دعواهای اینچنینی خودداری می کرد. اما دراین زمینه نیز مدتی است که رهبر جمهوری اسلامی ، تحمل از کف داده و شخصا وارد دعوا شده است. جعل عنوان تشیع انگلیسی و انتساب آن به آیت اله سید صادق شیرازی و نزدیکان او در حالی صورت گرفته که خامنه ای می داند گفتمان بیت شیرازی عمدتا بر تفکر و تفقه مرحومسید محمد شیرازی بنا شده است ؛ همان کسی که خامنه ای در پیامتسلیت برای وفات او، ازمساعی فرهنگی ، سیاسی و مذهبی او تجلیل کرد و او را از مبارزان در برابر صهیونیسمنامید. اما در دوران جدید، آثار علمی و فقهی برادرش که نزدیکی بسیار با تفکر او دارد در حمله وحشیانه مامورانامنیتی ، به تاراج می رود ، رسانه هایی که مستقیما زیر نظر رهبر هستند با تکرار دروغ رهبر، یک نحله مذهبی را " تشیع انگلیسی "می نامند و از همه جالب تر ، نماینده لندن نشین رهبر، پیروان گفتار شیرازی را متهم به وابستگی به انگلیس می کند. رفتار عجیب خامنه ای پس از مرگهاشمی رفسنجانی ، حلقه ای از یک زنجیره است که در بالا به حلقه های دیگری از آن اشاره شد. در واقع به نظر می رسد با گذشت سالهای طولانی از رهبری خامنه ای ، رفتار خودخواهانه و غیر اخلاقی او، موجب پراکندگی عناصر قابل اتکا از اطراف وی شده و جانشینی آنان به افراد هتاک و بی هویتی سپرده شده که حتی عامی ترین و خوش بین ترین افراد حاضر به پذیرش نظرات آنها نیستند. بدنامی سخنگویان هتاک خامنه ای به جایی رسیده که او اکنونناچار است شخصا تخریب ، تهدید و تحدید مخالفان و منتقدان پرنفوذ را هدایت کند. این وضعیت هم درخصوص منتقدان سیاسی ، صادق است هم در مورد شخصیت های متنفذ مذهبی. البته میزان عصبانیت خامنه ای و بروز آن ، نسبت مستقیمبا احساس خطر او ازهر گفتمان مذهبی یا سیاسی دارد. بر همین اساس ، ورود مستقیم و مکرر او در تهدید و اتهام افکنی علیه بیت شیرازی و نیز عقده گشایی عجیب او نسبت به هاشمی رفسنجانی را می توان درک کرد. خامنه ای سال ها با دورویی درصدد فریب اقشار مختلف مردم و تظاهر به عملکرد فراجناحی و پدرانه بود اما نهایتا باخالی دیدن اطراف خود از نیروهای قابل اعتماد و نسبتاخوشنام ، چاره را در مهاجرت از فاز دورویی به " پرخاشگری و یکدندگی" برای به کرسی نشاندن حرف خود دیده است. به نظر می رسد اینتغییر فاز ناشی از اشتباه محاسباتی او و اطلاعاتی است که متملقان مزد بگیر در اختیار او می گذارند. عبرت گیری خامنه ای و بازگشت او بهعقلانیت و خدا ترسی، بسیار بعید به نظر می رسد. او در انتخابات اسفند ماه گذشته به جنگ علنی با رفسنجانی برخاست و تودهنی محکماز مردمی دریافت کرد که شاید بسیاری از آنها علاقه ای به رفسنجانی نیز نداشتند اما در آنجنگ، مقابله با رهبر را انتخاب کردند. در عین حال ، خامنه ای بدون درس گرفتن از آن یکدندگی، در مرگ رفسنجانی نیز به جنگ با جسد بی روح او رفت. همین یکدندگی بی حاصل، در برخورد چهار سال اخیر با گفتمان شیرازی نیز مشاهده شده اما ظاهرا رهبر جمهوری اسلامی توفیق با شانس عبرت گیری را برای همیشه از دست داده است. آیا فاز بعدی او برای حاکم کردن نظر خود ، تکرار حوادث سال هشتاد و هشت و به کار گیری نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی علیه منتقدان و مخالفان است ؟آیا حمله شبانه و مصادره جزوات و کتاب های سید صادق شیرازی - که متاسفانه با سکوت مطلق اصلاح طلبان و اعتدالیون مواجه شد - نشانه ای از ناامیدی خامنه ای از اثربخش بودن یکدندگی ها و عزم او برای افزایش نظامی گری در اداره کشور نیست؟ Copyright: gooya.com 2016
|