شنبه 6 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتقاد ناصر تقوايی از نحوه‌ نمايش "ناخدا خورشيد" در تلويزيون

ناصر تقوايی گفت: آخرين نسخه‌ای که از «ناخدا خورشيد» در تلويزيون ديدم، ۳۷ دقيقه کوتاه‌تر از آن چيزی بود که من ساختم! اگر اين فيلم را با تمام صحنه‌هايش دوست ندارند،‌ نخرند و نمايش ندهند نه اينکه هربار پنج تا ۱۰ دقيقه از آن را بيرون بياورند بدون اينکه چرايش مشخص باشد.

به گزارش خبرنگار بخش سينمايی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، اين کارگردان سينمای ايران با انتقاد از نحوه نمايش «ناخدا خورشيد» در تلويزيون ادامه داد: نمی‌دانم چرا اما آخرين باری که تلويزيون اين فيلم را نمايش داد هر کاری که «ناخدا خورشيد» با يک دستش انجام می‌داد، قيچی شده بود!

يادآوری خاطرات ساختن «ناخدا خورشيد» و کار با ارجمند، پورصميمی و اويسی

تقوايی که در جلسه پرسش و پاسخ نمايش فيلم «ناخدا خورشيد» در سينما تک «قلهک» سخن می‌گفت با يادآوری خاطرات ساخت «ناخدا خورشيد» بيان کرد: من چندسالی مشغول ساختن مجموعه‌ی «کوچک جنگلی» برای تلويزيون بودم که البته آنچه ساخته شد هيچ ربطی به من و متنم ندارد. در آن مدت تجربه علی حاتمی که ۱۰ سال معطل ساخت فيلمش بود، جلوی چشمم بود و بالاخره خودم را از شر آن فيلم راحت کردم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کارگردان «ناخدا خورشيد» ادامه داد: پس از آنکه من از مجموعه‌ی «کوچک جنگلی» جدا شدم يک گروهی از تيمم هم از سوی گروه جديد رانده شدند. من آن زمان داريوش ارجمند را برای نقش ميرزا و سعيد پورصميمی و فتحعلی اويسی را برای نقش‌های ديگر انتخاب کرده بودم که آنها را از آن مجموعه بيرون کردند که نکند چون با من بوده‌اند، وسط کار قالشان بگذارند.

تقوايی افزود: من اين گروه را جمع کردم و با آنها «ناخدا خورشيد» را ساختم، حتی جالب است که بگويم ما مجبور شديم بيش از ۵۰ درصد از بازی‌های فتحعلی اويسی روی دريا را با کمک بدل بگيريم چون او کارمند تلويزيون بود و هر روز تماس می‌گرفتند که اگر به تهران برنگردی اخراجت می‌کنيم. چنان جنگ اعصابی برای اويسی به وجود‌آورده بودند که او از گفتن يک سلام جلوی دوربين عاجز بود.

چرا با يک بازيگر در دو فيلم کار نکرده‌ام؟

ناصر تقوايی سپس در پاسخ به پرسش ديگری درباره اينکه چرا در هيچ کدام از کارهايش با يک نفر بيش از يک فيلم کار نمی‌کند‌، اظهار کرد: من تا امروز به جز چند نقش فرعی با هيچ بازيگری دوبار کار نکردم. ضمن آنکه من با بيشتر افرادی که کار کرده‌ام يا خودم به سينما آوردمشان يا تئاتری بودند چون معتقدم افرادی که استعداد بازيگری دارند معمولا اولين کارشان، بهترين کارشان است.

وی درباره اينکه چرا با عوامل پشت دوربين مخصوصا فيلمبردار هم بيش از يکبار در پروژه‌ای کار نمی‌کند، بيان کرد: ابتدا يک نکته‌ای را بگويم آن هم اين است که همه فيلمبردار‌ها خوب هستند اما هر فيلمبردار سليقه‌ای متفاوت دارد. بايد توجه کرد که خلاقيت تنها به کارگردان و فيلمنامه‌نويس نيست. بلکه تمام عوامل پشت دوربين در خلاقيتی که در فيلم به کار می‌رود سهيم هستند. فکر می‌کنم در پاسخ به سوالتان بايد بگويم هر فيلمبردار يا هر يک از عوامل پشت دوربين سليقه مخصوص به خود را دارند و در اين ميان کار کارگردان اين است که توانايی‌های گروهش را با يکديگر هماهنگ کند.

عبدالله اسکندری از در پشتی می‌آمد سر صحنه «دايی‌جان ناپلئون» تا کار ياد بگيرد

کارگردان «ناخداخورشيد» سپس با يادآوری خاطراتی از عوامل پشت دوربينش گفت: عبدالله اسکندری گريمور چهارم فيلم «دايی‌جان ناپلئون» بود. من تا مدتی فکر می‌کردم او از من حقوق ماهيانه می‌گيرد اما در آخر کار متوجه شدم که اسکندری به خاطر کار کردن با گريمورهای شاخص تلويزيون که در «دايی‌جان ناپلئون» بودند از در پشتی می‌آمد و کارها را می‌ديد و سعی می‌کرد تجربه کند. ما هم با فيلم ديدن، فيلمساز شديم و جايی نبود که بخواهيم فيلمسازی را ياد بگيريم مگر آنکه عده‌ی محدودی توانايی رفتن به خارج از کشور را داشتند.

متاسفانه هرجا که فيلم ساخته‌ام، نابود شده است

تقوايی همچنين در ابتدای اين نشست، هنگامی که می‌خواست درباره «ناخدا خورشيد» صحبت کند، بيان کرد: متاسفانه بسياری از مناطق ايران مدام در حال دگرگونی هستند و به صورت مداوم هويت خود را از دست می‌دهند. هرجايی ايران که من تاکنون فيلم ساخته‌ام پس از مدتی، نابود شده است. نمی‌دانم اين از بداقبالی من است يا رسم زمانه. «نفرين» را در جزيره‌ی «مينو» ساختم اما آنجا از بين رفت. «ناخدا خورشيد» را در بندر«کُنگ» ساختيم که يکی از معتبرترين بنادر ايرانی بود اما آخرين تصاويری که از آنجا در تلويزيون ديدم، شبيه جايی مانند ساوه است! و هيچ هويتی از قبل ندارد. «رهايی» را در گناوه ساختم و ديگر آنچه شما از گناوه به ياد داريد، ديده نمی‌شود. «ای ايران» را در ماسوله ساختم اما بار آخر که به آنجا رفتم تصميم گرفتم ديگر پا به ماسوله نگذارم چون همه شهر در حال تبديل شدن به سيمان است.

وی افزود: تاريخ هميشه از جغرافيا اتفاق می‌افتد، چرا که هر واقعه‌ای در يک مکانی روی می‌دهد. ضمن انکه برای بازسازی هر يک از مکان‌ها سال‌ها زمان نياز است با اين حال باز هم می‌بينيم که کما بيش در شهرهای مختلف ما هويت ديرينه‌مان از بين می‌رود و اين باعث تاسف است.

توصيه ناصر تقوايی به فيلمنامه‌نويسان و فيلمسازان جوان

تقوايی در بخشی از اين نشست در پاسخ به سوالی درباره اقتباس در سينما و سينمای قصه‌گو گفت: سينما حالا حالاها تحت تاثير روايت است. من فکر می‌کردم سينما يک روزی نقش ادبيات را در خود کمرنگ می‌کند، چرا که هر هنری که از ادبيات استفاده می‌کند تحت نفوذ و ديکتاتوری آن است. اکنون می‌بينيم که ادبيات به خاطر قدمتش در اکثر هنرها نفوذ دارد.

وی در عين حال خاطر نشان کرد: اما اکنون می‌بينيم که هنوز هم در سينما غلبه با سينمای روايی است، چون اکثر مردم هنوز به دنبال يک روايت خوب هستند. معتقدم اگرچه تاکنون نمونه‌های موفقی در سينما وجود داشته است اما هنوز هم تا جايی که سينما بخواهد کاملا روی پای خود بايستد راه زيادی وجود دارد.

به گزارش ايسنا، اين سينماگر در بخش‌هايی از سخنانش درباره فيلمنامه نويسی و اقتباس در سينما با توصيه به جوان‌هايی که ادبيات و فيلمنامه‌نويسی را دوست دارند، بيان کرد: به دوستانی که علاقه‌مند به ادبيات و فيلمنامه هستند اين نکته را می‌گويم که «فيلمنامه يک روايت نيست بلکه فيلمنامه شيوه اجرای يک روايت است». می‌بينيد که يک نفر يک داستان را می‌نويسد‌، يک نفر آن را به فيلمنامه تبديل می‌کند و يک نفر می‌سازد، به همين دليل است که می‌گويم بهتر است يک فيلمنامه‌نويس در کار فنی دخالت نکند. من حتی در کلاس‌های خودم به کار بردن لغات فنی برای بچه‌های فيلمنامه‌نويس را ممنوع می‌کنم.

وی خاطر نشان کرد: متاسفانه فيلمنامه‌نويسان ما يک داستان را بر می‌دارند و چند اصطلاح سينمايی را داخلش می‌گذارند و فکر می‌کنند فيلمنامه نوشته‌اند، در حالی که در فيلمنامه‌نويسی و يا اقتباس، نکات مختلفی بايد در نظر گرفته شود. اين نکته را يادآور می‌شوم که ترجمه در ۶۰ سال گذشته کمک حيرت‌آوری به ادبيات کرده است چرا که شما آثار بزرگان ادبيات را می‌خوانيد و ذهن‌تان درگير وقايع و هوشمندی نمايش يک واقعه می‌شود. توصيه‌ام به فيلمنامه‌نويسان اين است که آنقدر به زندگی واقعی استناد نکنيد، چرا که معتقدم زندگی واقعی آن چيزی است که افرادی مانند تولستوی و ... می‌نويسند، چون زندگی که آنها می‌نويسند زندگی اختياری است. به همين دليل است که وقتی يک داستان‌، رمان‌ يا فيلم خوب می‌بينيد تمام آدم‌هايش با حداکثر تلاش‌شان برای ساختن آنچه به دنبالش هستند تلاش می‌کنند، اين زندگی واقعی است.

يشايايی: «ناخدا خورشيد» شناسنامه و مزد جان تقوايی است

به گزارش ايسنا،‌ هارون يشايايی تهيه‌کننده «ناخدا خورشيد» هم در سخنانی درباره اين فيلم گفت: «ناخدا خورشيد» شناسنامه آقای تقوايی و مزد جان اوست. من به عنوان تهيه‌کننده، حداقل امکاناتی که در منطقه کُنگ بود و يا امکاناتی که می‌توانستيم از تهران همراه کنيم را فراهم کردم اما باز هم بايد بگويم اين فيلم در شرايط بسيار سختی ساخته شد.

وی ادامه داد: معتقدم «ناخدا خورشيد» بخشی از تاريخ اين ملت است چرا که اکنون به بندر کُنگ برويد ديگر بناهای قديمی را نمی‌بينيد. آقای تقوايی ميراث‌دار بخشی از فرهنگ ما در جنوب کشور است و به تصوير کشيدن جنوب بخشی از تخصص ايشان است.

«چای تلخ» برای من تمام شده است

ناصرتقوايی در حاشيه‌ی اين نشست که از سوی برخی اهالی رسانه درباره‌ی «چای تلخ» از او پرسيده شد، گفت: اين فيلم ۷-۸ سال قبل تمام شده و از نظر او پرونده «چای تلخ» بسته شده است.

او البته ترجيح داد ديگر سخنانش در اين زمينه رسانه‌ای نشود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016