خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 شهریور» «جيگر» ممنوعالتصوير شد19 خرداد» كتاب ناصر صفاريان دربارهي احمدرضا احمدي در راه است 19 اردیبهشت» خط زدن خاطره، پيرامون مراسم خاک سپاری ايرج قادری، ناصر صفاريان 18 اردیبهشت» چگونگی حل "مشکل تفکيک مجريان زن و مرد در تلويزيون" از زبان يک تهيه کننده برنامه مذهبی 5 بهمن» ضرغامی: اگر سريالی غم و اندوه را زياد کند ممکن است جرح و تعديل شود، ايسنا
بخوانید!
24 آبان » اجرای تئاتر بهاره رهنما به نفع زلزلهزدگان
23 آبان » حرفها و آدمها، در حاشيه پخش "سفر سنگ" از تلويزيون، ناصر صفاريان 23 آبان » پاسخ علی قمصری به بيانيه دفتر موسيقی در مورد لغو کنسرت گروه اشتياق (+ دو مدرک) 23 آبان » آمار شيوع بيماری های روانی در کشور اعلام شد 21 آبان » گفتوگو با محمدعلی سپانلو درباره کتاب تازهاش
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! حرفها و آدمها، در حاشيه پخش "سفر سنگ" از تلويزيون، ناصر صفاريانروزنامه اعتماد ـ نمايش برخی آثار از تلويزيون جمهوری اسلامی، گاه به اين دليل حساسيت برانگيز می شود که مسئولان با تکيه بر انحصار رسانه ای و معرفی تلويزيون به عنوان تابلوی حاکميت، اين رسانه را مترادف با کليت نظام معرفی می کنند. به همين خاطر، نمايش "سفر سنگ" مايه حيرت می شود؛ وگرنه در شرايط عادی و در مقياس رسانه ای، نکته ای برای تعجب نمی ماند. با توجه به "حساسيت سازی" و نوع مديريت در دوره های مختلف تلويزيون، همه می دانند اثر "مشکل دار" چيزی ست که يا موضوعش مورد پسند نباشد يا آدم هايش. در هر دو شکل هم تاکنون چنين بوده که اگر آدم های"ارزشی" کار مشکل دار انجام داده باشند، باز هم قانون "مشکل سازی" شامل حال شان می شود، و اگر آدم های "مشکل دار" کار "ارزشی" کرده باشند، باز هم بيرون از اين قانون قرار نمی گيرند. با وجود اين دانسته هاست که "سفر سنگ" نبايد جايی در تلويزيون جمهوری اسلامی داشته باشد. اين "نبايد"، اشاره دارد به چيزی که از سوی خود تلويزيون مطرح می شود، نه نگاه نگارنده يا هر شخص ديگری. گرچه موضوع شعاری ست، فيلم را می توان در همان چارچوب موسوم به ارزشی قرار داد؛ همان چيزی که موجب نمايش فيلم از تلويزيون شده. با اين حال، به دنبال ملاقات آقای مسعود کيميايی و آقای حسن عباسی و علاقه مندی آقای عباسی و ابراز تاسف شان از اين که چرا چنين اثری که يادآور آيه ای از قرآن کريم است از تلويزيون پخش نمی شود، "سفر سنگ" در ساعتی پربيننده از شبکه ای پربيننده به نمايش درمی آيد؛ آن هم با اطلاع رسانی وسيع و پوشش تبليغی بی سابقه در برنامه "هفت". حالا می ماند اين که نيمه دوم قانون هميشگی چه می شود؟ آيا آدم های اين اثر ارزشی هم ارزشی اند و با معيارها هماهنگ؟ در عنوان بندی فيلم، نام خانم گيتی پاشايی را حذف کرده اند، چون گمان می کرده اند نام آشنايی مربوط به گذشته است، اما تصوير او در تمام مدت وجود دارد. در مورد خانم فرزانه تاييدی و آقای رضا فاضلی که حتی اين نگاه هم وجود نداشته و اسم آن ها در تيتراژ هست. اين اسم ها، هيچ موردی در خود فيلم ندارند و شکل حضورشان در خدمت همان موضوع ارزشی ست، از جمله خانم پاشايی که در سراسر فيلم روسری به سر دارد. ولی تکليف حاشيه های بيرون از فيلم چه می شود؟ همان چيزی که در تمام اين سال ها مانع نمايش همين فيلم و همين آدم ها شده بود، همان چيزی که مانع حضور بهروز وثوقی در نسخه اوليه "تجارت" همين آقای کيميايی شد، همان چيزی که همين حالا مانع نمايش فيلم مجتبی راعی به دليل حضور يک بازی گر جوان می شود، همان چيزی که دست مايه مطالب پر و پيمان رسانه های موسوم به ارزشی ست در افشاگری هايی از اين دست که فلان هنرمند اين جايی در سفر به خارج با فلان هنرمند -حتی غيرسياسی- آن جايی عکس انداخته، همان... اين که در کليت نظام و در ميان مديران تصميم گيرنده به چنين نظری رسيده باشند که حرف ها را ببينند نه آدم ها را، به خودی خود خوب است و می تواند راهگشا باشد. ولی آيا چنين است؟ اين بار فقط بحث بی حجابی و فلان صحنه خاص و سابقه مبارزاتی و مخالفت با حکومت نيست. آيا تشکل های بيانيه نويس و معترضان خودجوش، برنامه های بازی گر اين فيلم را در برنامه ماهواره ای اش ديده بودند؟ اين بازی گر به نمايش گذاشته شده در سيمای جمهوری اسلامی، در شکل سخن گويی و ابراز مخالفت، هيچ همتايی نداشت جز شيخ علی تهرانی در راديو بغداد زمان جنگ. با اين تفاوت که اين بازی گر، به شکل مستقيم، حضرت محمد و امامان شيعه را با الفاظ بسيار رکيک مورد حمله قرار می داد و مخالفتش نه انتقاد که توهين صرف بود. حالا تعجب ندارد حضور چنين آدمی در تلويزيون جمهوری اسلامی؟ در جامعه ای که هنرمندی را محکوم می دانيم و حرف خودش را که می گويد چنان نگاهی نداشته و قصد توهين نداشته به هيچ می انگاريم، چه گونه نمايش چنين آدمی با آن همه سماجت بر توهين و فحاشی به پيامبر جايز است؟ همين چند روز پيش هم شاهد مورد عجيبی از اين دست بوديم. سايت موسسه سينمايی شهيد آوينی که مدير عاملش آقای محمد قهرمانی است، درباره حضور يک بازی گر زن خارجی در فيلمی به تهيه کنندگی او چنين نوشته: "تهيه کننده فيلم ارزشی «فرشتگان قصاب» گفت: بعد از قرارداد با «دارين حمزه» متوجه شديم او در يک فيلم مستهجن بازی کرده است. قرارداد بسته شده بود و اخلاقا نبايد قرار داد فسخ می شد. اگر می خواستيم قرارداد را فسخ کنيم بايد خسارت پرداخت می کرديم. به دليل اين که بودجه فيلم ما هم محدود بود و مضاف بر اين هيچ بازی گر ديگری از عهده اين نقش برنمی آمد و در کنار آن از بازی گران زن سينمای ايران هم نمی توانستيم استفاده کنيم، تصميم بر اين گرفتيم که قرارداد را فسخ نکنيم." اين که موضوع فيلم مورد تاييد باشد، راه را برهمه چيز می گشايد؟ آيا برای ديگران هم چنين می شود و ايشان چنين نظری دارند؟ پيش از اين ديده بوديم که قانون، گاه متکی به اشخاص می شود و برای من نوعی با فلان آدم خودی فرق می کند. ولی آيا وضعيت اخلاق هم چنين شده است؟ به تشخيص برخی افراد و بنا به مصلحت روز می توان برای اخلاق هم خودی و غيرخودی تراشيد؟ "هدف وسيله را توجيه می کند" مصداقش همين نيست؟ روزنامه اعتماد - ۲۳ آبان ۱۳۹۱ Copyright: gooya.com 2016
|