دوشنبه 30 بهمن 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شمقدری: اسکار "جدايی نادر از سيمين" براساس برنامه‌ريزی ما صورت گرفت، جرم‌ سينماگران ديده می‌شود و يادداشت می‌شود

ايلنا: جواد شمقدری(رئيس سازمان سينمايی) امسال چهارمين جشنواره فيلم فجر را با فراز و نشيب‌های بسيار برگزار کرد. جشنواره‌ای که همگان ثمره‌ی سياست‌های چهار ساله وی را در حوزه سينما شاهد بودند. با جواد شمقدری درباره چهار سال گذشته و مشکلات و پيشرفت‌های سينمای ايران گفتگو کرده‌ايم.

* در چهار سال اخير شما از ريل گذاری صحبت کرديد و اينکه می‌خواهيد ريل سينمای ايران را تغيير دهيد. باتوجه به اينکه سی و يکمين دوره جشنواره فيلم فجر که در مديريت فعلی شما برگزار می‌شود، آخرين جشنواره دوران مديريت شماست، فکر می‌کنيد تا چه اندازه به اين اهداف رسيده‌ايد؟ آيا ريل گذاری که مدنظر شما بود به صورت کامل صورت گرفته است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


- بايد يادآوری کنم که ريل گذاری عنوان خوبی است يا نه. اين عنوان را دوستانی طرح کردند که يازده سال مديريت سينمای کشور را از ابتدای انقلاب برعهده داشتند حتی در اظهارنظری گفتند ما چنان ريل گذاری کرديم که هر مدير جديدی بيايد تنها لوکوموتيو ران خواهد بود و مجبور است در ريل ما حرکت کند. براساس اين حرف از پيش گفته شده اعلام کرديم که ما به دنبال اين هستيم که لوکوموتيو ران نباشيم و آمديم تا ريل را تغيير دهيم و دائم از ما سوال می‌شد چه تغييری می‌خواهيد بدهيد که ما در جواب می‌گفتيم از اينکه سينمای ايران در مسيری حرکت کند و سازماندهی شود که بی‌توجه به حرکت کلی انقلاب و نظام باشد؛ خارجش کنيم تا با آرمان‌ها و برنامه‌های نظام و انقلاب همراه شود. اينکه انقلاب مسير خودش را برود و سينما هم مسير ديگری را برود، درست نيست. ما چنين فرآيندی را قبول نمی‌کنيم و معتقديم سينما بايد دوش به دوش نظام حرکت کند به دليل اينکه مسئوليت حوزه سينما و فرهنگ را کسانی برعهده دارند که آدم‌های روشنفکر و نخبه‌ای هستند. چه بسا اين‌ها پيشروی مسير انقلاب باشند لذا به دنبال سينمايی هستيم که فيلمسازان و متفکرين آن و کارگردانش پيشروی حرکت مردم در عرصه نظام و انقلاب باشند. نه اينکه کاملا بيگانه باشند و در شرايط مطلوب‌تر فقط دنباله رو باشند. ريل گذاری ما ناظر به اين تغيير حالت بود وقتی اين مسئوليت را برعهده گرفتيم تجربه بيست و هشت ساله در اين عرصه داشتيم و حداقل در چهار سال مشاورت هنری سعی کرده بودم براساس شناخت دقيق راهکار‌ها را روی کاغذ بياورم و توجيه و نقشه راه برای آن‌ها داشته باشيم. زمانيکه در سال ۸۸ در دولت دهم اين اتفاق افتاد طبيعی بود که دستمان پر بود و به راحتی توانستيم کار را شروع کنيم و شاهد هستيد در ابتدای سال ۸۹ دفترچه سياست‌های ده ساله را برای سينمای ايران تدوين و ارائه داديم و‌‌ همان جا اشاره کرديم که اين سياست‌های ده ساله به اين معنا نيست که وحی منزل است و تغيير نمی‌کند اما می‌توانيم اين تاکيد را داشته باشيم که بيش از ۸۰ درصد اين برنامه‌ها و سياست‌ها بايد اجرا شود و ۲۰ درصد به اقتضای زمان ممکن است تغيير کند. کاری را که شروع کرديم محورهای متعددی می‌توان برای آن ديد. می‌توانم به دو سه مورد به صورت کلی اشاره کنم. اول اينکه ما تلاش کرديم تا سينما از مونوپل يک گروه خاص خارج شود. البته من زمانی تعابيری برای اين گروه خاص داشتم به عنوان شاه‌نشين‌ها که فکر می‌کنم بهترين مفهومی است که مطلب را می‌رساند الان هم می‌توانم تاکيد کنم که تلاش کردم تا شاه‌نشين‌ها از شاه‌نشينی پايين بيايند و در کنار ديگران قرار بگيرند و فکر می‌کنم امسال در جشنواره فيلم فجر شاهد آن بوديم. در جشنواره فيلم فجر امسال می‌بينيد هرکسی که قابليت داشت و اراده کرد فيلم ساخت و در اين جشنواره شرکت کرد و ممکن است اسم بعضی‌ها هم نباشد و نتوانسته‌اند امسال فيلم بسازند. يعنی ما وجه حمايتی که در سينمای ايران است را سعی کرديم با عدالت و برنامه توسعه دهيم و پخش کنيم و دراختيار همه قرار دهيم. دليلی ندارد سال‌ها بگذرد و اين شاه‌نشين‌ها از اين رانت‌ها برخوردار شوند و يک گروه بزرگی هيچ‌گاه دستشان به اين حمايت‌ها نرسد. ما سعی کرديم کمی اين معادله را بهم بزنيم.

* اما در اين ميان بسياری از فليمسازان باتجربه و کهنه‌کار در جشنوراه شرکت نکردند يا فيلم‌های خود را ارائه نکردند؟
- اينکه امسال می‌بينيم نسل چهارمی‌ها در جشنواره حضور دارند نسل دوم و سومی‌ها حضورشان پررنگ است و نسل اولی‌ها کمتر حضور دارند، برمی‌گردد به رقابت سنگينی که پيش آمد و عده‌ای نتوانستند خودشان را به اين رقابت برسانند. می‌خواهم بگويم اين اراده عملی ما نبود خود اين شرايط فضا را به سمتی برد که در شرايط سنگين اين جوان‌ها بودند که بيشتر توانستند خودشان را نشان دهند و فيلم بسازند. انصافا بايد گفت چه خوب خودشان را نشان دادند. به جرات می‌توان گفت فيلم‌های امسال نسبت به سال‌های گذشته ۱۰ درصد افزايش کيفی داشته است در هر سال در جشنواره بين سه تا پنج فيلم قابل توجه است و به ندرت از پنج فيلم عبور کرده است و نزديک به ده فيلم متوسط هستند و چند فيلمی هم ممکن است گفته شود اگر ساخته نمی‌شد بهتر بود. امسال حداقل ده فيلم داريم که مورد توجه قرار گرفت و نمی‌توان حضور آن‌ها را انکار کرد و دوازده فيلم هم داريم که قابل توجه هستند.

* يعنی اين آمار برای توليد فيلم رضايت‌بخش است؟
- اين تجربه هميشه بوده است. در هاليوود هم که ۷۰۰ فيلم ساخته می‌شود تنها ۱۰۰ فيلم آن گل می‌کند و ۶۰۰ فيلم ديگر در ذهن کسی نمی‌ماند و مطرح نمی‌شود. يعنی فقط يک هفتم فيلم‌ها قابل توجه است اما در سينمای ايران ضريب ما بيشتر است يعنی حداقل يک سوم فيلم‌ها در سينمای ايران به نوعی قابل توجه است. ممکن است دوسوم هم مورد توجه قرار نگيرد اما درمقايسه با کشورهای ديگر که توليداتشان در سينما بيش از ۱۰۰ فيلم است، اين نسبت ضريب خوبی است.

*‌ در بحث اجرای جشنواره امسال نا‌رضايتی‌هايی ديده می‌شد که سالهای قبل نبود.
- از نظر فرآيند مباحث اجرايی اتفاقات بزرگی افتاده است امسال تيزر جشنواره هم تفاوت دارد و به نوعی به تيزر جشنواره‌ها نزديک شده است زيرا در جشنواره‌ها تيزر درمورد لوگوی جشنواره ساخته می‌شد امسال برای اولين بار است که طرح خوبی را اجرامی‌کنيم باکيفيت بسيار عالی که حتی اگرچند بارهم ديده شود؛ بيننده خسته نمی‌شود. در اين دوره بود که کاخ جشنواره برای اولين بار در برج ميلاد مستقر شد و اگر يادتان باشد خيلی‌ها به دليل دور بودن و غيرقابل دسترس بودن مخالف بودند اما ما معتقد بوديم که اين جايگاه را پيدا خواهد کرد و امروز برج ميلاد به واسطه جشنواره در عرصه داخلی و بين‌المللی مطرح شده است. امروز شاهد هستيم چه مکانی خوبی است اما چون استقبال بالاست و مراجعه کننده؛ زياد، طبيعی است که شلوغی و ازدحام ممکن است برخی را اذيت کند اما من معتقدم می‌توان آن را کنترل کرد و چه بسا سال آينده مديريت جشنواره آنقدر محدود کند تا افراد خاصی وارد جشنواره شوند که اينکار هم معايبی دارد. ما فکر کرديم حالت ميانه را بگيريم نه خيلی جريان تخصصی را ايجاد کنيم و نه خيلی فضا را باز کنيم تا هرکسی دلش خواست بيايد که تابه امروز قابل قبول بوده است.

* بحث توليد؛ زمانی درست است که سالن‌های نمايشی به اندازه کافی باشند؟
- گاهی اوقات از دوستانی که در اين حوزه کار‌شناس هستند ديالوگ‌هايی را می‌شنوم که خيلی تعجب می‌کنم يا از دنيا اطلاع ندارند يا اگر اطلاع دارند؛خود را به بی‌خبری می‌زنند و تنها می‌خواهند انتقادکنند. بلاخره ما الگويمان کجاست؟ يک جا را بايد به عنوان الگو معرفی کنيم. ما جزو کشورهايی هستيم که توليدمان انبوه است و همچنان معتقدم به توليد ۳۰۰ فيلم در سال بايد برسيم و اين ظرفيت را داريم. کشورهايی که مثل ما توليدات فراوانی دارند مثل فرانسه که درحدود ۲۵۰ فيلم در سال می‌سازد و آمريکا که در سال ۷۰۰ فيلم می‌سازند. جريان آنها چگونه است؟ آيا خبر داريم؟ در فرانسه اگر ۲۵۰ فيلم ساخته می‌شود تنها ۹۰ فيلم اکران می‌شود يعنی ۱۶۰ فيلم آن اکران نمی‌شود و اين چيزی است که همه می‌دانند. سال گذشته که من به ايتاليا رفته بودم؛ با يکی از مديران سينمايی آنجا که شبيه به فارابی ما بود؛ صحبت می‌کردم. می‌گفت تقريبا دو سوم فيلم‌های سينمايی که ما می‌سازيم تنها برای اين است که پوزيشن توليد فيلم سينمايی را نگهداريم و می‌دانيم که فيلم‌ها اکران نمی‌شود و به فيلمسازان گفتيم که اگر اکران نشد، فيلم را در شبکه‌های تلويزيونی نمايش می‌دهيم. بنابراين هميشه می‌توان گفت کشورهايی که توليد فراوانی دارند؛ تقريبا نسبت بين يک سوم تا ۵۰ درصد بيشتر اکران نمی‌شود. در آمريکا هم به همين شکل است و همه ۷۰۰ فيلم اکران نمی‌شود و حداقل ۲۵۰ فيلم بعداز پايان ساخت وارد شبکه نمايش خانگی می‌شود و ۱۰۰ فيلم در شبکه تلويزيونی نمايش داده می‌شود و رقابت اصلی برای اکران بين نيمی از فيلم‌هاست. اما ما بايد الگوی بومی خودمان را درست کنيم. ما می‌دانيم همه فيلم‌های ما اکران نمی‌شود ما بايد به سمتی برويم که اگر در سال ۷۲ فيلم اکران شد؛ حتی ممکن است نظر گروهی اين باشد که ۴۰ فيلم در سال اکران شود يا ۳۰ فيلم در سال اکران شود. کار‌شناسان بايد در اين مورد بحث کنند که چقدر فيلم اکران شود البته درکنار آن بايد ساخت سالن‌های سينمايی گسترش پيداکند. بايد امکان نمايش فيلم را برای هر ايرانی در اقصی نقاط کشور مهيا کنيم تا تماشاگر بتواند به سالن‌های سينما بيايد و با کيفيت خوب فيلم را ببيند. بنابراين اگر حدوسط راهم درنظر بگيريم و ما ۱۰۰ فيلم توليد داشته باشيم و ۵۰ فيلم را اکران کنيم، برای اکران اين ۵۰ فيلم شرايط مهياست. ضمن اينکه شاهد بوديم در سالهای اخير متوسط ۶۰ فيلم اکران شده است.

* برای ساير فيلم‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟
__ بقيه فيلم‌ها هم ويژگی‌های متفاوتی دارند. بخشی از آنها در جشنواره‌ها حضور پيدا می‌کنند و بخشی هم به شبکه‌های خانگی و‌‌ نهايت تلويزيونی و در آينده‌ای بسيار نزديک شبکه iptv را راه می‌اندازيم. شبکه‌ای که فيلم‌های سينمايی ايرانی را از طريق اينترنت در اختيار مخاطبين خود قرار می‌دهد. اينطور نيست که هر فيلم سينمايی که ساخته شد، حتما اکران شود. چه بسا برای فيلم بهتر باشد که اصلا اکران نشود و در زمانی ديگر به نمايش درآيد.

* امسال سختگيری بيشتری نسبت به انتخاب فيلم‌ها شده است؟
- اکران جشنواره فجر متفاوت از اکران عمومی است يعنی فيلمی ممکن است وارد جشنواره شود و اکران نشود و برعکس در اکران عمومی در خط اول برای پخش‌کنندگان و سينماگران باشد. بنابراين اين‌ها باهم در ارتباط نيستند. جشنواره عرصه‌ای برای نمايش است و اکران عمومی عرصه‌ای ديگر است که در مواردی با هم هم پوشانی دارد.

* باتوجه به تکنولوژی ديجيتال بسياری از فيلم‌هايی که وارد جشنواره شدند؛ پروانه ساخت ندارند. شما مکانيزم صدور پروانه ساخت و نمايش را باتوجه به حضور ديجيتالی شدن درست می‌دانيد؟
__ ربطی به ديجيتالی شدن ندارد. زمانی که فيلمساز بدون آنکه نياز به امکانات ما داشته باشد، فيلم می‌سازد، ممکن است فکر کند نيازی به پروانه ساخت ندارد زيرا امکانات ديجيتال در دسترس است. ضمن اينکه چند فيلم بود که به جشنواره‌ها ارائه شدند اما پروانه ساخت ندارند البته امسال به عنوان گام اول گفتيم هر فيلمی که پروانه ساخت، نگرفته است در جشنواره نمی‌آوريم. اما برای اکران تلاش می‌کنيم اگر شانسی داشت به آن پروانه نمايش بدهيم تا اکران شود. امابا توجه به شرايطی که يکی از آن‌ها فرآيند فناوری‌ها و ديجيتالی شدن است و مطالب ديگر. باتوجه به شرايط جهان؛ معتقدم می‌شود فرآيند الزام اخذ پروانه ساخت را به نوعی حذف کرد و پروانه ساخت را برای پروژه‌هايی درنظر بگيريم که می‌خواهند از يارانه دولتی استفاده کنند تا کسی که می‌خواهد با بودجه خودش فيلم بسازد، بتواند بدون پروانه ساخت فيلمش را بسازد. البته می‌دانيم ازنظر اجرايی و استفاده از موقعيت‌های مختلف اين‌ها نياز به اخذ مجوز دارند. به عنوان مثال اگر بخواهند برای فيلمبرداری به راه آهن بروند بايد مجوز لازم را از راه آهن داشته باشند. بايد ديد آن مرجع کجاست. اما اگر به ارشاد و سازمان سينمايی بيايد؛ ما می‌گوييم نمی‌دانيم شما داريد چه کار می‌کنيد و بايد مطلع شوم و همين ضرورت مطلع بودن دوباره پروسه پروانه ساخت را برايش باز می‌کند اما اگر به عنوان مثال ايستگاه راه آهن به او مجوز بدهد ديگر نيازی به ما نيست.

* درباره پروژه‌های خارجی چطور آيا بايد پروانه ساخت بگيرند؟
- پروژه‌هايی که بخواهد سرمايه‌گذاری‌های خارجی را جذب کند حتما بايد پروانه ساخت بگيرد و اين‌ها تفکيکشان دقيق بايد باشد. يعنی اگر پروژه‌ای با سرمايه گذاری شخصی است يعنی فيلمساز بيايد و بگويد من می‌خواهم با اين بودجه فيلم الف را بسازم و اين بودجه را خودم تهيه می‌کنم و بودجه آن را از فلان حامی می‌گيرم يعنی منبع مالی آن شفاف باشد می‌توانيم به او اجازه دهيم تا فيلم را بدون پروانه ساخت بسازد اما اگر بخواهد از ما حمايت بگيرد ما بايد بدانيم دارد چه کار می‌کند و پروسه پروانه ساخت جلوی او باز می‌شود اما در دو حالت حتما بايد پروانه ساخت بگيرند. يکی آنهايی که می‌خواهند از يارانه‌ها و حمايت‌های دولت استفاده کنند و يکی هم آنها که توليد مشترک داشته باشند و از سرمايه‌های خارجی کمپانی‌ها و موسسات و مراکز ديگر استفاده کنند هم بايد پروانه ساخت بگيرند.

* چطور بعضی فيلم‌های امروز پروانه نمايش داخلی دارند اما در خارج از کشور نمی‌توانند به نمايش دربيايند از همين رو بسياری از فليم‌ها بدون پروانه نمايش در خارج به نمايش در می‌آيند؟
- ما فکر می‌کنيم شرايط يک فيلم ممکن است در جايی بين مخاطب ايرانی و خارجی متفاوت باشد و در جاهايی هم همپوشانی دارد. يک فيلم برای مخاطب خارجی و ايرانی خوب است اما يک فيلم تنها برای مخاطب ايرانی خوب است و فيلمی هم تنها برای مخاطب خارجی خوب است. اين تعريفی است که وجود دارد. مثل فيلم خرس. البته اين فيلم برای مخاطب داخلی هم خوب است اما بايد اصلاحاتی روی آن انجام شود زيرا اين فيلم متعلق به خانواده ايثارگران و شهداست و ممکن است آن‌ها معترض شوند. طبيعی است که آن‌ها اعتراض کنند و ما حق اعتراض را برای آن‌ها پذيرفته‌ايم به خاطر اعتراض آن‌ها از فيلمساز خواستيم اين فيلم را تا اصلاح نکرده به شبکه اکران عمومی وارد نکنيم اما در خارج از مرز‌ها هيچ مشکلی پيش نمی‌آيد زيرا اکثر کشور‌ها درگير جنگ بوده‌اند و مصيبت‌های جنگ را خيلی بيشتر از ما لمس کرده‌اند و با آن ارتباط می‌گيرند و هيچ نکته منفی در ذهن آن‌ها شکل نمی‌گيرد اما برای نمايش در داخل کشور بديهی است اگر خانواده شهدا معترض باشند ما موظف هستيم حق آن‌ها را رعايت کنيم و نظر آن‌ها را جلب کنيم. در گذشته يک رويه‌ای وجود داشت که يا همه فيلم‌ها را‌‌ رها می‌گذاشت و يا مجموعه‌ای از فاکتور‌ها را باهم بکار می‌گرفت و برای هر نوع نمايشی آن را اعمال می‌کرد. ما معتقديم می‌شود اين‌ها را از هم تفکيک کرد يعنی می‌گوييم اين فيلم برای نمايش خارج از کشور اشکالی ندارد و يا برعکس می‌گوييم تنها بايد در ايران به نمايش درآيد. تفکيک به جريان نظارتی کمک می‌کند تا دقيق‌تر قضاوت کند و حقوق فيلمساز و مردم بيشتر رعايت شود.

* اما به هر حال گروهی از فيلمسازان بدون مجوز فيلم می‌سازند و در خارج از کشور به نمايش می‌گذارند؟
- اينکه فيلمسازی در جريان توليد فيلم از مرحله جذب سرمايه تا نمايش در بخش‌های مختلف دچار جرم می‌شود، فرآيند ديگری است. اين جرم‌ها ديده می‌شود و يادداشت می‌شود و شايد در‌‌ همان برهه از زمان لازم نباشد برخورد شود. فکر می‌کنم هر کسی دوست دارد پرونده سالمی داشته باشد و آينده‌اش تضمين شده باشد لذا از همه فيلمسازان خواهش می‌کنم تا تلاش کنند از رفتارهای غيرقانونی که به عنوان جرم تلقی می‌شود پرهيز کنند و اگر ناخواسته کارهايی را کرده‌اند آن را پاک کنند. مواردی بوده که فيلمساز متوجه نبوده که نياز به مجوز دارد و لازم است خودشان گزارش دهند و الا تمام عوامل اعم از بازيگر، کارگردان، سرمايه‌گذار زمانی که در يک فرآيند غيرقانونی کارهايی را انجام می‌دهند در سوابق آن‌ها باقی می‌ماند.

* بهترين جايزه سينمای ايران که کسب جايزه اسکار بود در دوره شما انجام شد و از طرفی هم شديد‌ترين اعتراضات در دوره شما نسبت به بعضی فيلم‌ها بود. شما تا چه اندازه اين اعتراضات را واقعی می‌دانيد؟
__ بخش بزرگی از اين اعتراضات و مقابله‌هايی که شکل گرفت برمی‌گردد به جريان ريل گذاری که مطرح شد. يعنی وقتی شما افرادی را که عادت کرده‌اند در مناصب تصميم گيری باشند؛ کنار می‌گذاريد آن‌ها اصطکاک ايجاد می‌کنند و تلاش می‌کنند به جريان مديريتی جديد ضربه بزنند لذا از هر ظرفيتی استفاده می‌کنند و اين ظرفيت‌ها شکل‌های مختلفی داشته است. يکی از اين ظرفيت‌ها اين است که از حساسيت جامعه و غيرت‌های دينی مردم سوء استفاده کنند و اينکار را هم انجام دادند البته ما هم پيش‌بينی می‌کرديم که ممکن است چنين اتفاقی بيافتد اما چون به کارمان معتقد بوديم سعی کرديم در اصول و مسير خودمان بمانيم و مقاومت کنيم البته سعی کرديم لغزش‌هايی را که وجود دارد اصلاح کنيم و در جشنواره فيلم فجر امسال تا حدودی شاهد اين اصلاحات بوديد. در رابطه با اسکار هم چندبار گفته‌ام زمانی که قرار بود مسئوليت سينمايی آن زمان را برعهده بگيرم از آقای احمدی‌نژاد پرسيدم اگر بخواهيد در يک جمله من را نصيحت کنيد چه می‌گوييد ايشان گفتند برو سينمای ايران را بين‌المللی کن و من گفتم اولين گام اين است که اسکار بگيريم و او گفت خوب اينکار را انجام بده و اين اتفاق افتاد. خيلی‌ها در اين سی سال تلاش کردند اسکار بگيرند اما موفق نشدند اما الان شد. آن سال که جدايی نادر از سيمين جايزه اسکار را گرفت می‌شد فيلم ديگری به جشنواره جهانی برود و اسکار نگيرد و جدايی نادر از سيمين می‌توانست در فجر انتخاب نشود و اگر انتخاب می‌شد می‌توانست جايزه نگيرد. اين‌ها يک برنامه‌ريزی بوده است. وقتی شما در عرصه بين‌المللی می‌روی و می‌خواهی جايزه بگيری قطعا نمی‌توانی با شاخص‌های خودت عمل کنی و طبيعی است که بتوانی با شاخص‌های آن‌ها عمل کنی اما برای ما اين مهم بود که با شاخص‌های آن‌ها عمل کنيم اما منافع ملی مارا زير سوال نبريم. در فرآيندی فيلمی انتخاب شد رفت و حمايت شد. برنامه‌ريزی شد اما بعضی‌ها منکر هستند و می‌گويند برنامه‌ريزی شده نبود، تصادفی بود. آن‌ها ممکن است خلقت و هستی را هم تصادف بدانند البته آن‌ها در خيالات خودشان سير می‌کنند. بيايند ببينند در کجا می‌توان در راستای خلقت تصادفی کار کرد و به جايی رسيد. ممکن است بر حسب تصادف به تنايج اوليه برسيد اما يک قله را هدف گرفتن و به آنجا رسيدن هيچ وقت بر حسب تصادف اتفاق نمی‌افتد. و ما طراحی کرديم و حتی لابی‌گری کرديم تا اين اتفاق بيفتد و برای همه ايرانيان مهم بود که يک فيلم ايرانی اسکار بگيرد. فيلمساز برای ما مهم نبود بلکه مهم اين بود که فيلم از سينمای ايران جايزه بگيرد.

*براساس همين منطق در سال بعد تصميم گرفتيد که فيلم يه حبه قند به اسکار نرود؟
__ ما مطمئن بوديم که بعداز گرفتن اسکار برای فيلم جدايی نادر از سيمين در سال بعد بعيد است که به ايران جايزه اسکار بدهند و ما کم داريم که يک کشور در دوسال متوالی جايزه بگيرد ضمن آنکه شاخص‌هايی که برای حضور فيلم يکی حبه قند در اسکار موردنياز بود، وجود نداشت يعنی بايد حداقل نيمی از آکادمی اسکار فيلم را ببينيند در حالی که فيلم جدايی نادر از سيمين اين شرايط برايش مهيا بود. فيلم يه حبه قند به‌رغم اينکه از لحاظ فرهنگی و هنری دارای جذابيت‌هايی بود اما شانس اينکه در اسکار موفق شود پايين بود اما به اين دليل نبود که فيلم را به اسکار نداديم بلکه در آن شرايط اين حداقل کاری بود که با توجه به توهينی که به پيامبر اعظم(ص) شده بود، کرديم و اگر فيلم برای فارابی و سازمان سينمايی بود ما سريعا اين تحريم را انجام می‌داديم اما بدليل اينکه فيلم متعلق به يک نهاد ديگر بود؛ پيشنهاد را مطرح کرديم و خودشان پيش قدم شدند و در يک مواجه رئيس سازمان تبليغات می‌پذيرد اما بعد با کارگردان گفتگو نمی‌کند. ظاهرأ در آن مواجهه گرفتار تعارفات شده بودند و يک چالش بوجود آمد اما خوشبختانه ابعاد جديدی پيدا نکرد و بعد‌ها ديديم اين تحريم خيلی کارساز بود و اين را از واکنش‌های اعضائ اسکار می‌توان ديد.

* سال آينده وضعيت سينما نگران کننده نيست؟
__ نگاه کلانی در سطح بالای مسئولان به سينما وجود دارد و سينما امروز دغدغه مسولان شده است. ديگر سينمای ايران نمی‌تواند يک بچه بازيگوش باشد بلکه سينمای ايران بايد يک جوان برومند باشد که خيلی از مسئوليت‌ها و ماموريت‌ها را برعهده بگيرد و خيلی از کار‌ها را خودش بايد انجام دهد اگر اين جوان برومند وظيفه‌شناس باشد ترديدی نداشته باشيد سال بعد و آينده سينمای ايران خوب خواهد بود.

گفتگواز: علی زادمهر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016