گفتگوی فارس با صادق آهنگران
خبرگزاری فارس: توی جبهه بچهها با اين سرودها سينه میزدند و خلاء موسيقی را با سينه زدن پر میکردند. يکی از دلايلی که من در حوزه موسيقی وارد شدم -که بعضیها هم معترض هستند!- اين است که...
به گزارش خبرنگار ادبيات انقلاب اسلامی؛ «صدای آهنگران آشتی دو عنصر ظاهراً ناهمساز سوز و ساز بود؛ حماسه و خزان هم سرها را به زانوان میسپرد تا دمی بگيرند و ابرهای متراکم درون را بباراند و هم مشتها را گره میکرد تا سماع گونه، کوبنده و شورانگيز عملياتهای دشوار را آماده شوند.» اينها واژههايی است که دکتر محمدرضا سنگری در مورد حاج صادق آهنگران در مقدمه کتاب آهنگران آورده است. و به راستی چه کسی بهتر از دکتر سنگری در مورد ايشان میتواند بنويسد.
کتاب آهنگران، که با پژوهش و نگارش علی اکبری تأليف شده است، ما را با دنيای اين حماسه سرای هشت سال دفاع مقدس آشنا می سازد. اما در حوزههای مختلف ادبی، شناخت شعر از ديدگاه آهنگران، شناخت شخصيتهای علمی - ادبی از ديدگاه وی و مسائل اينچنينی، اگر در چاپهای بعدی کتاب مورد توجه قرار بگيرد، کتاب زيبای آهنگران را خواندنیتر خواهد کرد.
گپ و گفت کوتاه حسين قرايی با حاج صادق آهنگران را بخوانيد؛
* دکتر سنگری از نگاه آهنگران
فارس: حاجآقا! اگر اجازه دهيد میخواهم مصاحبه را با شخصيت کمنظير و محجوب دزفولی آقای دکتر سنگری شروع کنم. دوستی شما با ايشان چگونه آغاز شد؟
- ما با دکتر سنگری بچه محل هستيم. اقوام ما در دو محل بودند؛ يکی جايی که به آن محله قلعه میگويند و از طرف مادری فاميل هايمان آنجا زندگی میکردند. ديگری جايی که خاله مادرم بودند و به آن صحرا به در میگفتند. آقای دکتر سنگری در آن جا بودند و من ايشان را آنجا زيارت میکردم. دکتر از ده دوازده سالگی هميشه کتاب زير بغلش بود و يادم هست در مساجد آن جا کلاس قرآن داشت. او هيچ وقت زمان را تلف نمیکرد؛ يعنی اگر من ده دقيقه با ايشان صحبت میکردم، در همان ده دقيقه برايم يا آيه میخواند يا روايتی میگفت يا نکتههای ادبی. از همان موقع مشخص بود که ايشان هم خيلی استعداد و عشق دارد و هم ماشاءالله فهمش بالا بود. لذا ايشان در اين رشته رشد کرد. در جنگ هم هميشه در خط مقدم بود. چند بار خودم ديدم که دوستان مانع دکتر سنگری میشدند که به خط مقدم نرود، اما او خيلی بیقراری نشان میداد.
در جبهه که با بچهها مینشستيم و در چادرها که بوديم روايت میخواند و صحبت میکرد. تا سر شوخی و طنزبازی میشد به سنگر ديگری میرفت و يا اين که میرفت مطالعه خودش را ادامه می داد.
ايشان هم شاهد خواندن ما در دزفول و جبههها بوده است. حتی چند تا شعر هم به من داده بود. شعرهايی که به من داد، حالت شعاری داشت تا در آن موقع حالت برانگيزانندگی داشته باشد.
فارس: در سالهای ابتدايی انقلاب با ايشان مراوده داشتيد؟
- در قضايای انقلاب چون شهر من اهواز بود و به دزفول میآمدم و میرفتم زياد با ايشان در ارتباط نبودم. بيشتر پاتوق ما محله قلعه بود و گاهی که به آن جا سر میزدم ايشان را آن جا میديدم.
فارس: کتابهای عاشورايی ايشان را ديدند؟
- بله، ماه در آب (که راجع به حضرت ابوالفضل است) و کتابهای ديگرش را ديده ام. الان خودم دارم نوارهای ايشان را پياده میکنم و مینويسم.
* هنوز قدر دکتر سنگری شناخته نشده است
فارس: کدام نوارها؟
- نوارهايی که ايشان در دزفول -روزهای محرم- سخنرانی کرده است. حدود صد صفحهای از سخنرانیهای ايشان را نوشتم. کتابهای ايشان را هم برای روضه استفاده میکنم. از صحبتهای ايشان خيلی مطلب درآوردم. مصر هستم که در همايشهايی با محور عاشورا بايد دکتر سنگری محور همايش باشد. به نظر من هنوز قدر ايشان شناخته نشده است.
فارس: حضور دکتر سنگری را چگونه مغتنم بشماريم؟
- اين جوری که من ايشان را میشناسم میتوانم بگويم که اطلاعاتی که ايشان نسبت عاشورا و امام حسين (ع) دارد به نظرم کسی در کشور نداشته باشد. آن قدری که من با بزرگان و علما ارتباط داشتم اين احساس را دارم که هيچ کس به اندازه ايشان در مورد مسايل کربلا اطلاعات ندارد؛ تاريخ کربلا و پژوهشهايش در حوزه عاشورا. ايشان در اين زمينه ها کارهای جدیای دارد.
* اين گوهر عزيز را مداحهای اهل بيت آرام آرام دارند میشناسند
فارس: در حوزه ادبيات انقلاب اسلامی و ادبيات مقاومت هم کارهای جالبی از ايشان ديدهايم.
- بله، ماشاءالله کار را جدی میگيرد. من اصلاً نمیدانم ايشان چه قدر استراحت میکند. فکر میکنم خيلی کم استراحت کند چون خيلی پرتلاش است. اين مطلب را هميشه گفتهام که ما واقعاً در خوزستان و کشور مثل دکتر محمدرضا سنگری نداريم. شما بنشين با ايشان مثلا در مورد فيلم مختارنامه بحث کن و ببين چقدر از اين فيلم انتقاد میکند. همه اين مباحث را هم با سندهای تاريخی بيان میکند. مثلاً ايشان میگويد طبق فعاليتها و پژوهشهايی که انجام دادم شهادت حضرت رقيه (س) با ولادتش مصادف است. اين گوهر عزيز را مداحهای اهل بيت (عليهم السلام) آرام آرام دارند میشناسند.
فارس: هر موقع نام دکتر سنگری را میشنويد ياد چه چيزی در دلتان زنده میشود؟
- ياد کربلا.
فارس: الان هم با هم در ارتباط هستيد؟
- بله، مکرر با هم ارتباط داريم.
* آن را تکثير میکنم و به مداحان خوزستان میدهم تا فرهنگسازی شود
فارس: مثلاً چه سؤالهايی از دکتر میپرسيد؟
- آخرين ارتباط مان راجع به همين نوارهايی بود که از ايشان پياده کردم. صد صفحه را دادم به خود ايشان که اگر مشکلی دارد نگاه کند. گفتم من اين ها را میخواهم چاپ کنم. حداقل اگر بودجهام نرسد صد تا دويست نسخه تکثير میکنم و به مداحان خوزستان میدهم که فرهنگسازی شود؛ چون معتبر است. حرفهای ايشان با سند و مدرک است و از اين لحاظ خيال مان راحت است. عظمت دکتر سنگری خيلی بالاست. در همايش پيرغلامان امسال -که در اردبيل بود- پژوهش گران زيادی از کشورهای مختلف بوسنی، آرژانتين، عراق و کشورهای همسايه خليج فارس آمده بودند. محور اين برنامه آقای دکتر سنگری بود و از زمين تا آسمان با اين پژوهش گران فاصله داشت.
فارس: شما شعرهای حبيبالله معلمی را خوانديد که جنبه سرودی داشتو در سالهای دفاع مقدس گل کرد. چه شاخصهايی برای کارهای آقای معلمی میديديد که آنها را خوانديد؟
- يک سری از شعرهای آقای معلمی که معروف بود را در صدا و سيما خواندم، مثلاً: ای لشگر صاحب زمان آماده باش، آماده باش... يا «پاسداران رزمنده قهرمان» که اين هم سرودی است و بچهها اين شعر را با هم میخواندند. منتها توی جبهه بچهها با اين سرودها سينه میزدند و خلاء موسيقی را با سينه زدن پر میکردند.
* يکی از دلايلی که وارد حوزه موسيقی شدم
فارس: اين فضا را بيشتر روشن کنيد.
- يکی از دلايلی که من در حوزه موسيقی وارد شدم -که بعضیها هم معترض هستند!- اين است که مثلا يک فردی میخواهد من الان شعری راجع به آمريکا و استعمار بخوانم؛ الان که نمیشود با آن شعر سينه زد، بايد سرود خواند که ضرب آن حماسی است و آن خلاء را بايد با سرود پر کرد.
* با کارهای حماسی محمود کريمی موافقم
فارس: پس میفرماييد اين خلاء را نشاط مؤمنانه سرود پر میکند و اين نشاط را ما سرود میگوييم.
- بله، خلاصه اين خلاء که وجود دارد بايد توسط يک چيزی پر شود. اين ضرب بايد توسط يک چيزی پر شود.
مثلاً با کارهای حماسی محمود کريمی موافقم. ولی اين کار که ايشان کرده است و موسيقی خيلی غليظی هم به کار نبرده است.
فارس: شما بحر طويل، هم میخوانيد؟
- بله، بحر طويل را در مسجد جزايری خواندم. بحر طويلی از حاج آقای سازگار (ميثم) خواندم.
فارس: چند شخصيت نام میبرم اگر صلاح دانستيد راجع به ايشان چند کلمهای صحبت بفرماييد.
قيصر امينپور؟
- سؤالی که راجع به کارهای خودم از ايشان کردم و يک شعری که از ايشان خواندم شعر «خوشا از دل نم اشکی فشاندن/ به آبی آتش دل را نشاندن»
فارس: غلام علی کويتیپور؟
- غلام خودمان را میگوييد!
فارس: بله.
- هنگامه پيکار مردان خدا آمد... و به خصوص «ممد نبودی».
فارس: علی رضا قزوه؟
- شب است و سکوت است و ماه است و من.
فارس: محمود کريمی؟
- شب اول محرم سينه زنت آرزوش... و شعر کی گفته من بیکس و کارم...
فارس: ژوليده نيشابوری؟
- الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم... و ژوليدگی خودش!
فارس: حبيبالله معلمی؟
- صفا، اخلاص، کشاورزی، بیخوابیهايش و ... .