پنجشنبه 24 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دولت‌آبادی: دست از اين سخت‌گيری غيرلازم و بی‌مورد برداريد

• نگارش «وزيری امير حسنک» يک نوع ادای دين به «ابوالفضل بيهقی دبير» است
• زبان و ادبيات با اراده‌ی من نوعی و ديگری آغاز نشده که با اراده‌ی من و ديگری بسته شود و البته راه خود را پيدا می‌کند


ايلنا: «محمود دولت‌آبادی» که اين روز‌ها مشغول نگارش «وزيری امير حسنک» پيرامون داستان «حسنک وزير» اثر «ابوالفضل بيهقی» است، می‌گويد اين اثر ادای دينی است به «ابوالفضل بيهقی» و خدمتی است به جوانان ترسانده شده از ادبيات کلاسيک ايران. او همچنين معتقد است سير جريان زبان و ادبيات توسط شخص يا اشخاصی به وجود نيامده که با اراده‌ی شخص و اشخاصی بسته شود.

به گزارش خبرنگار ايلنا، دولت‌آبادی پرداختنش به ادبيات بيهقی را مربوط به ديروز و امروز ندانست و گفت: پرداختن من به بيهقی به طور اخص و ادبيات کلاسيک به شکل اهم چيز جديدی نيست. از‌‌ همان اوائلی که با ادبيات آشنا شدم، به دنبال گذشته‌ی زبان و ادبيات فارسی بوده‌ام و همچنان هستم. عرصه‌‌ی ادبيات ما به قدری وسيع و طولانی است که گاهی وقت‌ها فکر می‌کنم ممکن است در آن، گير کنم.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او با اشاره به بيهقی هم گفت: پرداختن من به اين استاد، در واقع نوعی ادای دين است. سال پيش ادای دينی نسبت به شاهنامه‌ی فردوسی و موضوع «رستم و سهراب» داشتم که ده سالی است با آن اثر بی‌همتا (شاهنامه) زندگی می‌کنم و امسال هم تصميم گرفتم ادای دينی نسبت به «ابوالفضل بيهقی» داشته باشم؛ زيرا اين کتاب هم يکی از آثاری است که من در دوره‌های مختلف زندگی همواره به آن رجوع کرده‌ام.

او به ذکر سابقه‌ای از ارتباطش با «تاريخ بيهقی» پرداخت و گفت: وقتی پايان سال ۱۳۵۵ از زندان بيرون آمدم، زندگی و کتاب‌هايم در هم ريخته بود. در اولين فرصتی که از خانه بيرون رفتم، ۳ کتاب خريدم؛ يکی شاهنامه‌ی ويرايش مسکو، ديگری «مقالات شمس» و کتاب سوم هم «تاريخ بيهقی» بود.

نويسنده‌ی رمان کليدر ادامه داد: خاطرم هست کتاب «تاريخ بيهقی» را در‌‌ همان زمان به جايی بردم تا جلد کنند، البته قبلآ يک نسخه‌ی ديگر هم از اين کتاب داشتم که از بين رفته بود. به اين ترتيب جستجو در زبان و ادبيات قرن سوم تا هفتم-هشتم ايران؛ به عنوان يکی از دوره‌های درخشان ادبيات ايران که پيش از رودکی شروع می‌شود و تا حافظ ادامه می‌يابد، جزء کارهای آموزشی من بوده است. در اين دوره‌ها از جمله ادبيات عرفانی و حکمی مثل «ابوسعيد ابوالخير»، «عطار»، «خيام»، «خواجه نظام‌الملک» و بسياری ديگر از کسانی بودند که به آن‌ها پرداخته‌ام و همچنان می‌پردازم.

دولت‌آبادی تأکيد کرد: امروز که به اين کار می‌پردازم، از نظر من يک نوع ادای دين به «ابوالفضل بيهقی دبير» است.

او درباره‌ی ناشر اين اثر هم گفت: انتشارات «فيروزی» در شهر سبزوار عهده‌دار انتشار اين اثر است. در نوجوانی که در شهر سبزوار بودم، پدر صاحب کنونی اين انتشارات، کتاب‌فروشی و روزنامه‌فروشی داشت و من از او کتاب‌ها اجاره کردم و خواندم.

اين نويسنده وضعيت فعلی اين اثر را اينگونه توضيح داد: برای اين داستان و شرايط وزيری کلاسيک ايران مطلب نسبتآ پر دامنه‌ای نوشتم و برای حروفچينی فرستاده‌ام تا ويرايش نهايی را انجام دهم.

دولت‌آبادی هدف از نگارش اين اين اثر را آشنا شدن بيشتر علاقه‌مندان ادبيات ايرانی با بيهقی دانست و افزود: سعی دارم اين آشنايی نه به عنوان يک متن دشوار، بلکه به عنوان يک متن روان باشد، با لحنی که به لحن مردم خراسان و اطراف آن مربوط می‌شود و متنی است بسيار پاکيزه و درست در حوزه‌ی زبان دری.

اين نويسنده در پاسخ به اين سؤال که «در تأليف اين اثر بيشتر به جنبه‌های زبانی اثر توجه داشته‌ يا جنبه‌های تاريخی آن» گفت: بيشتر جنبه‌های زبانی و داستانی مورد نظر من بوده است، زيرا من بيهقی را ضمن تاريخی بودنش، بيشتر از جهت داستانی ديده‌ام و پرداخت‌هايش از شخصيت‌ها در معنای ادبيات و تاريخ را مورد توجه قرار داده‌ام. البته در يک بررسی مقدماتی اشاره‌ای به جنبه‌های تاريخی هم دارم و به نفس قدرت و وزارت را در ايران نگاه کرده‌ام.

دولت‌آبادی درمورد زمان انتشار اين کتاب گفت: تصور نمی‌کنم برای نمايشگاه کتاب پيش رو قابل ارائه باشد، اما برای سالروز تولد «ابولفضل بيهقی دبير» آماده خواهد بود. همچنين در کنار اين کتاب، نسخه صوتی خوانش من از متن اين اثر نيز آماده شده که همزمان با انتشار کتاب، ارائه خواهد شد.

اين نويسنده در ادامه مشکلات اقتصادی حوزه کتاب و ادبيات و مشکلات حوزه‌ی نظارت بر آثار را منحصر به مدت اخير ندانست و گفت: اين روند حداقل در ۳۰ و چند سال اخير به اضافه ۲۰ و چند سالی که قبل از آن تجربه کرده‌ام، همواره وجود داشته است. چيزی که الان تشديد شده است، گويی گذر از مرحله قهر نسبت به ادبيات معاصر و ورود به مرحله‌ی بند آوردن ادبيات است.

دولت‌آبادی افزود: من بار‌ها گفته‌ام که اين روند نه به سود ملت، نه به سود کشور و دولت و نه به سود نويسنده‌ها و نه خواننده‌هاست. متأسفانه شرايط به اين ترتيب است و اميدوارم تدبير ديگری انديشيده شود تا فکر ارباب نظر بر حوزه‌ی ادبيات و حوزه‌های مربوطه را مقداری از اين نگاه تنگ بگذراند، زيرا همانطور که بار‌ها گفته‌ام، زبان و ادبيات با اراده‌ی من نوعی و ديگری آغاز نشده که با اراده‌ی من و ديگری بسته شود و البته راه خود را پيدا می‌کند. به عنوان مثال همين اثر بيهقی، هزار سال پيش نوشته شده و زمان درازی گم بوده تا بالاخره يک محقق انگليسی در هندوستان نصف نسخه‌ای از اين اثر را پيدا می‌کند و می‌بينيم سرانجام به ما رسيده است.

او در پايان گفت: شمس تبريزی می‌گويد من سخن می‌گويم و يقين دارم اگر ۵۰۰ سال ديگر هم باشد، بالاخره سخن من به ديگری می‌رسد. می‌بينيد که ادبيات و فرهنگ توقف‌ناپذير است. ادبيات مانند آب است و راه خود را پيدا می‌کند. من توصيه می‌کنم که آقايان دست از اين سخت‌گيری غيرلازم و بی‌مورد بردارند و اجازه دهند ادبيات به خصوص آثار جوانان بدون اين گرفت و گير‌ها منتشر شود. ما نياز داريم جوان‌های ما شکفته شوند. خيام می‌گويد «قلم مشاطه ملک است»، اين مطلب بايد فهميده شود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016