خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 مرداد» و عجیب که شمسام میخوانند/گفتگوی شرق با شمس لنگرودی به بهانه کتاب جدیدش
بخوانید!
27 آبان » مرگ خاموش تهرانیها بر اثر آلودگی هوا
25 آبان » شمس لنگرودی: دو بار با طبیعت زندگی کردم 25 آبان » لباسهای میلیونی بر قامت زنان کردستان! 25 آبان » مرجوع شدن "طب سنتی ایران" در یونسکو 25 آبان » کاهش سن مصرف سیگار بین دختران و پسران و اولین محل تجربه مصرف
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شمس لنگرودی: دو بار با طبیعت زندگی کردمبیستوششم آبانماه زادروز 63 سالگی محمد شمس لنگرودی است. به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این شاعر و پژوهشگر که در روز 26 آبانماه 1329 در لنگرود به دنیا آمده، معتقد است، تولد یک معجزه است: «با تولد وارد دنیایی میشویم که تا آخرین فرصت، رازآلود و لایتناهی است. هستی چیزی است، زندگی چیز دیگر. آنچه که دردآلود است، هستی نیست؛ زندگی است. به ما فرصتی داده میشود به دنیا بیاییم و جهان را ببینیم. به دنیا میآییم که بمیریم، اما تصور میکنیم مردن کار دیگران است و به این ترتیب زندگی را به جهنم یکدیگر بدل میکنیم. آنچه زیبا نیست، زندگی نیست؛ روزگار است. همه ما دیوانهوار از سر ناتوانی در ساختن جهنممان شریکایم و عموما سیاستمداران مدیران گردآوری آتش هستند. تولد معجزهای است که از آن گوساله سامری میسازیم.» این شاعر که در طبیعت سرسبز شمال بالیده است، درباره انعکاس جلوههای طبیعت در آثارش میگوید: «من در لنگرود به دنیا آمدم. در زمان کودکیِ من در آنجا زیاد باران میبارید و تابستانهای طولانی و زیبایی داشت. اینها را گفتم چون بعضیها فکر میکنند چون در شمال به دنیا آمدهام، طبیعت در شعرهایم زیاد است؛ اما واقعیت این است که من شیفته این طبیعت بودم و دو بار با این طبیعت زندگی کردم؛ یک بار به صورت طبیعی و یک بار هم با دقت کردن در طبیعت. شاید علت این دقت این بود که من در ششسالگی پای راستم دچار مشکلی شد و مجبور بودم در خانه باشم و فقط در حیاط بروم. این باعث شده بود که با درخت و گنجشک و شبپره آشنا شوم و در حالی که همه بیرون بازی میکردند، همبازیهای من، درخت و شبپره و سبزه و گنجشک بودند و توجه من به اینها جلب شد و اینها همراهان من شدند. به صرف اینکه من در شمال و در لنگرود به دنیا آمدهام، طبیعت در شعر من وجود ندارد؛ بلکه زندگی من، من را به طبیعت نزدیک کرده است.» محمد شمس لنگرودی فرزند آیتالله جعفر شمس گیلانی (لنگرودی) سرودن شعر را از دهه ۱۳۵۰ آغاز کرده و علت علاقهمندیاش را به ادبیات، علاقه پدر شاعرش به شعر میداند. شمس ادبیات کهن را هم نزد پدرش آموخته است. او در دوران دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل کرد و با شعر نو آشنا شد. همچنین در مدرسه عالی بازرگانی رشت اقتصاد خواند. این شاعر نخستین شعرش را در 16 سالگی سرود و در سال 1346 در مجله «امید ایران» منتشر کرد. اولین مجموعه شعر او نیز با عنوان «رفتار تشنگی» در سال 1355 منتشر شد. شمس در همان سال به تهران آمد و شغلهای گوناگونی را از جمله حسابداری، دبیری، کار در شرکت تبلیغاتی و حتا کارگری تجربه کرد. او که در آن دوران به گفته خودش بیش از هر چیز دبیر بود، حالا در ذهن مردم بیش از هر چیز شاعر است. مجموعههای شعر «رفتار تشنگی» (1355)، «در مهتابی دنیا» (1363)، «خاکستر و بانو» (1365)، «جشن ناپیدا» (1367)، «قصیده لبخند چاک چاک» (1369)، «نتهایی برای بلبل چوبی» (1379)، «پنجاه و سه ترانه عاشقانه» (1383)، «باغبان جهنم» (1383)، «ملاح خیابانها» (861386)، «لبخوانیهای قزلآلای من» (1389)، «رسم کردن دستهای تو» (1389)، «میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم» (1389)، «شب، نقاب عمومی است» (1390)، «آوازهای فرشتهی بیبال» و «و عجیب که شمسام میخوانند» (63 ترانه عاشقانه) (1392) از آثار منتشرشده شمس لنگرودی هستند. او همچنین رمان «رژه بر خاک پوک» و کتابهای «گردباد شور جنون» (سبک هندی و کلیم کاشانی)، «تاریخ تحلیلی شعر نو» و «رباعی محبوب من» را منتشر کرده است. شمس لنگرودی در فیلم «فلامینگوی شماره 13» هم بازی کرده و ترانهای را به نام «در شب» خوانده است. اخیرا نیز آلبوم موسیقی «به سرش زده باد» با شعر و صدای او عرضه شده است. Copyright: gooya.com 2016
|