سه شنبه 26 آذر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


خواندنی ها و دیدنی ها
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کالبدشکافی پديده اهانت به "مسی"، اميدعلی مسعودی

شرق ـ بحث‌های زيادی در صدسال اخير پيرامون گروه‌های اجتماعی به‌وجود آمده است تا رفتارهای ناشناخته جمعی از انسان‌ها را بشناسند. از اين ميان مطالعات دو دانشمند حايز اهميت است: نخست «گابريل تارد» که «همگان» را چونان جمع نامجاور که تنها همبستگی‌شان جنبه معنوی و فکری دارد، معرفی می‌کند و ديگری «گوستاو لوبون». لوبون معتقد است که «افراد چه وضع زندگی و کاروبار و خلق‌وخوی و هوش‌شان شبيه به هم باشد و چه نباشد، همين که به انبوهی [جماعت] مبدل شدند، نوعی روح جمعی در آنها پيدا می‌شود. اين روح وادارشان می‌کند طوری احساس و فکر و عمل کنند که با احساس و فکر و عملشان هنگامی که تنها هستند، فرق دارد.» بر اين اساس تنها تجمع فراوان افراد باعث شکل‌گيری انبوه خلق يا جماعت نمی‌شود بلکه در اين شکل‌گيری «بعضی عوامل تحريک‌کننده» هم ضروری است. همين عوامل باعث می‌شود تا فرد شخصيت واقعی‌اش را در شخصيت هيجان‌زده جمع گم کند و خود را در اختيار حرکت ناشناخته جمعی می‌گذارد. به باور لوبون سه‌چيز باعث پديده جماعت سرگشته می‌شود: اول احساس قدرت شکست‌ناپذيری که ترس از مجازات را در افراد از بين می‌برد. دوم پديده سرايت روانی و تقليد است که باعث تسری يک حرکت با سرعت غيرقابل باور در ميان جماعت می‌شود. سوم تلقين‌پذيری زياده از حد است. سرايت نيز معلول همين تلقين‌پذيری به‌حساب می‌آيد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


گوستاو لوبون چهار نوع انبوه خلق يا جماعت را از هم تفکيک می‌کند:
۱- جماعت اتفاقی: بر اثر يک حادثه مانند جشن و آتش‌بازی يا تصادف اتومبيل افرادی دور هم جمع می‌شوند.
۲- جماعت قراردادی: جماعتی که در استقبال از يک شخصيت سياسی يا گروه‌های ورزشی و هنری در مسير آنان تجمع می‌کنند تا بر اساس رسوم و عادات و قراردادهای اجتماعی از ميهمان استقبال کنند.
۳- جماعت نمايشی: مانند رقص و پايکوبی جوانان در پيروزی تيم فوتبال ايران و ورود به جام‌جهانی در کوی و برزن.
۴- جماعت فعال: که آن را انبوه خلق روانگرا هم ناميده‌اند. حادثه‌ای اتفاق می‌افتد. توجه تعدادی به حادثه جلب می‌شود. احساس مشترک بين آنها پديد می‌آيد و سپس يک هيجان عمومی باعث می‌شود تا افراد کنترل شخصی خود را از دست بدهند و تحت‌تاثير ديگران به کنش و واکنش بپردازند و يک «واحد جمعی» را شکل دهند.

در هر حال برای پديدارشدن جماعت برخلاف همگان، تجمع و مجاورت فيزيکی افراد بی‌نام‌ونشان ضروری شمرده می‌شود اما با رشد شگفت‌انگيز فناوری ارتباطات، اکنون برای شکل‌گيری جماعت حضور مجازی افراد، جايگزين حضور فيزيکی‌شان در دنيای واقعی شده است.

واقعيت اين است که حضور جوانان و علاقه‌مندان به فوتبال تحت‌تاثير عواملی چون افزايش قيمت بليت، کمبود امکانات بهداشتی و رفاهی در استاديوم‌ها، بداخلاقی برخی تماشاگران، شايبه تبانی داوران با مربيان، ممنوعيت ورود بانوان وخانواده‌ها به استاديوم‌ها، دوری راه و وضعيت نامناسب حمل‌ونقل، سبب شده‌اند تا استاديوم‌ها که روزی محل تخليه هيجان‌ها و احساسات اهالی فوتبال بود از جمعيت تهی شوند و جمع مجاور به‌سمت جمع نامجاور ميل کند. نمونه‌اش برگزاری دومسابقه اخير استقلال تهران بود که با تعداد اندکی تماشاگر برگزار شد. تماشاگران با ترک استاديوم‌های واقعی به سرزمين مجازی وبلاگ‌ها، وب‌سايت‌ها وشبکه‌های اجتماعی وارد می‌شوند و برای رقيبان تيم ملی در جام‌جهانی کری می‌خوانند و جماعت احساسی به بازيکنی چون «ليونل مسی» هجوم می‌برند، بی‌آنکه بدانند اين هجوم به نفی فرهنگ غنی آنها در نزد ديگران می‌انجامد. جماعت فعالی که صفحه فيس‌بوک اين بازيکن سرشناس آرژانتينی را با بدترين کلمات آغشتند، تحت‌تاثير روح جمعی و از دست دادن کنترل جمعی به چنين اقدامی دست يازيدند. پس در اين‌باره سرزنش کردن افراد با توجه به شخصيت‌های فردی‌شان اساسا دليلی ندارد بلکه بايد به نقد ريشه‌های شکل‌گيری جماعت مجازی يا همان همگان گابريل تارد پرداخت و سپس به درمان درد اهانت جمعی همت گماشت.

اميدعلی مسعودی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016