بخوانید!
26 آذر » مدعیالعموم اعلام جرم کند، تبريزیها روی برف میرقصند، پيمان پاکمهر
26 آذر » کالبدشکافی پديده اهانت به "مسی"، اميدعلی مسعودی 25 آذر » تصادف مرگبار مينیبوس حامل دانشجويان شوشتر 25 آذر » احتمال افزايش ۳ماهه مدت خدمت سربازی 25 آذر » رشد 9 برابری ایدز در کشور
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کالبدشکافی پديده اهانت به "مسی"، اميدعلی مسعودیشرق ـ بحثهای زيادی در صدسال اخير پيرامون گروههای اجتماعی بهوجود آمده است تا رفتارهای ناشناخته جمعی از انسانها را بشناسند. از اين ميان مطالعات دو دانشمند حايز اهميت است: نخست «گابريل تارد» که «همگان» را چونان جمع نامجاور که تنها همبستگیشان جنبه معنوی و فکری دارد، معرفی میکند و ديگری «گوستاو لوبون». لوبون معتقد است که «افراد چه وضع زندگی و کاروبار و خلقوخوی و هوششان شبيه به هم باشد و چه نباشد، همين که به انبوهی [جماعت] مبدل شدند، نوعی روح جمعی در آنها پيدا میشود. اين روح وادارشان میکند طوری احساس و فکر و عمل کنند که با احساس و فکر و عملشان هنگامی که تنها هستند، فرق دارد.» بر اين اساس تنها تجمع فراوان افراد باعث شکلگيری انبوه خلق يا جماعت نمیشود بلکه در اين شکلگيری «بعضی عوامل تحريککننده» هم ضروری است. همين عوامل باعث میشود تا فرد شخصيت واقعیاش را در شخصيت هيجانزده جمع گم کند و خود را در اختيار حرکت ناشناخته جمعی میگذارد. به باور لوبون سهچيز باعث پديده جماعت سرگشته میشود: اول احساس قدرت شکستناپذيری که ترس از مجازات را در افراد از بين میبرد. دوم پديده سرايت روانی و تقليد است که باعث تسری يک حرکت با سرعت غيرقابل باور در ميان جماعت میشود. سوم تلقينپذيری زياده از حد است. سرايت نيز معلول همين تلقينپذيری بهحساب میآيد. گوستاو لوبون چهار نوع انبوه خلق يا جماعت را از هم تفکيک میکند: در هر حال برای پديدارشدن جماعت برخلاف همگان، تجمع و مجاورت فيزيکی افراد بینامونشان ضروری شمرده میشود اما با رشد شگفتانگيز فناوری ارتباطات، اکنون برای شکلگيری جماعت حضور مجازی افراد، جايگزين حضور فيزيکیشان در دنيای واقعی شده است. واقعيت اين است که حضور جوانان و علاقهمندان به فوتبال تحتتاثير عواملی چون افزايش قيمت بليت، کمبود امکانات بهداشتی و رفاهی در استاديومها، بداخلاقی برخی تماشاگران، شايبه تبانی داوران با مربيان، ممنوعيت ورود بانوان وخانوادهها به استاديومها، دوری راه و وضعيت نامناسب حملونقل، سبب شدهاند تا استاديومها که روزی محل تخليه هيجانها و احساسات اهالی فوتبال بود از جمعيت تهی شوند و جمع مجاور بهسمت جمع نامجاور ميل کند. نمونهاش برگزاری دومسابقه اخير استقلال تهران بود که با تعداد اندکی تماشاگر برگزار شد. تماشاگران با ترک استاديومهای واقعی به سرزمين مجازی وبلاگها، وبسايتها وشبکههای اجتماعی وارد میشوند و برای رقيبان تيم ملی در جامجهانی کری میخوانند و جماعت احساسی به بازيکنی چون «ليونل مسی» هجوم میبرند، بیآنکه بدانند اين هجوم به نفی فرهنگ غنی آنها در نزد ديگران میانجامد. جماعت فعالی که صفحه فيسبوک اين بازيکن سرشناس آرژانتينی را با بدترين کلمات آغشتند، تحتتاثير روح جمعی و از دست دادن کنترل جمعی به چنين اقدامی دست يازيدند. پس در اينباره سرزنش کردن افراد با توجه به شخصيتهای فردیشان اساسا دليلی ندارد بلکه بايد به نقد ريشههای شکلگيری جماعت مجازی يا همان همگان گابريل تارد پرداخت و سپس به درمان درد اهانت جمعی همت گماشت. اميدعلی مسعودی Copyright: gooya.com 2016
|