دوشنبه 16 تیر 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

تئاتر آخرين نفس‌هايش را می‌کشد، بهزاد فراهانی

اعتماد ـ سال بعد از سال و دولت بعد از دولتی می‌آيد و تمام می‌شود، مديران جابه‌جا می‌شوند، بودجه‌ها تقسيم می‌شود، اما وضع بودجه هنرهای نمايشی تغييری نمی‌کند. حسين طاهری، مدير اداره کل هنرهای نمايشی نخستين ديدار خود را با اعضای خانه تئاتر برگزار کرد و اين نهاد صنفی هم همچنان به مساله اول خود يعنی سهم ناچيزش از بودجه پرداخت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رديف بودجه‌يی که هر سال برای تئاتر تعيين می‌شود از کانال وزارت فرهنگ و ارشاد به دست ما می‌رسد، اما اين بودجه در مسيری که بايد طی کند آنقدر تقليل می‌يابد که ديگر بود و نبودش برای سرپا نگاه داشتن تئاتر يک مملکت ۷۰ ميليونی فرقی ندارد. بودجه مرکز هنرهای نمايشی صرف ده‌ها جشنواره و کارگاه و... می‌شود، اگرچه همين بودجه هم در ابتدای امر چندان قابل توجه نيست، اما وقتی به دست تئاتری‌ها می‌رسد، واقعا کاری با آن نمی‌شود انجام داد. با اين حال شايد اگر اين بودجه صرفا هزينه تئاتر شود بتواند يک گام به جلو بردارد.

مساله دردناک اين است که همه اصناف و حوزه‌ها محق هستند که درباره بودجه، کيفيت پرداخت، مقدار آن، هزينه کردن آن در هر بخشی و... تصميم بگيرند و چانه‌زنی کنند. اما وقتی پای هنرمند به ميان می‌آيد، پول و بودجه تبديل به يک ضد ارزش، يک انگ می‌شود. هنرمند و نهاد صنفی هنرمند از لحظه‌يی که حرف بودجه را می‌زند متهم به مادی‌گرايی می‌شود. ديگر کسی حرف اين را نمی‌زند که مگر می‌توان بدون پول يک هنر را در سطح ملی زنده نگاه داشت. مگر می‌توان از هنرمند خواست که چشم از حق خود بپوشد و راه ديگری برای پيش بردن هنر خود بجويد؟

وزارت ارشاد و مجلس شورا بايد به اين نتيجه برسند که اگر به دنبال فرهنگ و اعتلای هنر هستند، بايد در بودجه‌های اصناف هم تجديدنظر کنند. اين بودجه‌ از تئاتر کشور يک موجود بی‌رمق ساخته است. وقتی از تئاتر و نمايش حرف می‌زنيم نبايد فراموش کنيم که اين تئاتر را يک بدنه يک ميليون نفری تشکيل داده است. يک ميليون هنرمند متخصص با هر مشقتی که بود و با عشقی که خود به تئاتر داشتند اين هنر را سرپا نگاه داشته‌اند و به امروز رسانده‌اند، اما واقعيت اين است که نفس تئاتر با اين بودجه‌ها به شماره افتاده است. اين بدنه هميشه درگير ريزش متخصصان و هنرمندانی است که در نهايت ناچار می‌شوند ميان گرسنگی يا رفتن از کاری که عاشق آن هستند يکی را انتخاب کنند. با يک حساب سرانگشتی از نمايش‌هايی که در کل کشور برگزار می‌شود، به اين نتيجه می‌رسيم که عملا همه متخصصان ما بيکار هستند و توليد تئاتر با خسران روبه‌رو است.

بچه‌های نمايش سال‌هاست رديف بودجه‌ها را می‌بينند و دست خالی خودشان را. می‌بينند برای يک فوتباليست دست چندم چند برابر کل بودجه نمايش کشور هزينه می‌شود، می‌بينند که سهم خانه تئاتر چه فاصله‌يی با سهم بودجه خانه سينما دارد... ما می‌بينيم. هم اين فاصله‌ها را و هم اين نفس‌های به شماره افتاده را.

و باز مثل هميشه اين اميد است که مانده است. ‌ای کاش در بودجه‌های بعدی، در مديريت‌های جديد هوای تازه‌يی برای نمايش در راه باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016