Thursday, Feb 23, 2017

صفحه نخست » درز اسرار كاخ سفيد: مقابله با اقتدارگرايى پساحقيقى ترامپ؟ میثم بهروش

- بی بی سی

یکى از چالش هاى عمده دونالد ترامپ در دوره کوتاه زمامدارى اش درز اسرار کاخ سفید و اطلاعات عمدتا محرمانه مربوط به عملکرد وى در مقام ریاست جمهورى بوده است.

در یکى از نخستین نمونه ها، روزنامه واشنگتن پست خبر از محتواى گفتگوى تلفنى عجیب و بی سابقه او با مالکوم ترنبول، نخست وزیر استرالیا، داد که طى آن ترامپ طرف مقابل را به باد انتقاد می گیرد و نسبت به تعهد ایالات متحده در دوران اوباما مبنى بر پذیرش شمارى از پناهجویان مستقر در جزایر اطراف استرالیا ابراز خشم مى کند. او به ترنبول مى گوید که تا به حال با چهار رهبر جهان از جمله ولادیمیر پوتین تلفنى صحبت کرده ولى "این بدترین تماسى است که تاکنون داشته ام"، و در نهایت در میانه مکالمه اى که قرار بود یک ساعت به طول بیانجامد به طور ناگهانى تلفن را قطع مى کند.

ترامپ بعدا در یک پیام توییترى، تعهد مذکور را "معامله اى احمقانه" خواند. این در حالى ست که استرالیا از متحدین بسیار نزدیک و استراتژیک آمریکا در حوزه اقیانوسیه به شمار می رود، در جنگ هاى افغانستان و عراق به کمک ایالات متحده شتافته، و جزو کشورهاى پنج گانه ایست (Five Eyes) که در امور مربوط به جاسوسى و تبادل اطلاعات محرمانه همکارى تنگاتنگى با ایالات متحده دارد.

1bc52a58371d-1.jpgشاید بتوان درز بی سابقه اسرار و اطلاعات دولت ترامپ را نوعى واکنش ساختارىِ دموکراسى آمریکایى و نهادهاى دموکراتیک آن به گرایش هاى اقتدارگرایانه دولت تلقى کرد

در نمونه اى دیگر که از سوى خبرگزارى آسوشیتدپرس فاش شد، ترامپ در گفتگویى با انریکه پنا نیتو، رئیس جمهور مکزیک، او را تهدید می کند که یا از نیروهاى نظامى کشورش بخواهد تلاش بیشترى براى کنترل قاچاقچیان مواد مخدر در خاک مکزیک به خرج دهند، یا اینکه آمریکا ممکن است سربازان ارتش را براى کنترل اوضاع به سوى مرز روانه کند. طبق گفته او خطاب به پنا نیتو، "شما یک مشت نخاله آن پایین دارید. و تلاش کافى براى متوقف کردن آنها نمی کنید. من فکر مى کنم ارتش شما ترسیده است، ولى ارتش ما ترسى ندارد، پس من شاید بفرستمشان آن پایین که مشکل را برطرف کنند".

تقریبا همزمان در گزارشى مهم و روشنگرانه، روزنامه نیویورک تایمز از اختلافات میان اعضاى حلقه نزدیک تصمیم سازان و مشاوران کلیدى ترامپ مانند استیو بنن، استیون میلر، جرد کوشنر، و راینس پریبوس رئیس دفتر او و متعاقبا نیاز جدى به بازاندیشى در برخى از سیاست ها و تاکتیک هاى ارتباطاتى کاخ سفید پرده برداشت، اما شاید تکان دهنده ترین مورد نشت اطلاعات مهم، مربوط به مراودات مایک فلین، مشاور امنیت ملى سابق دولت ترامپ با سرگى کیسلیک سفیر روسیه در آمریکا بود که در نهایت به استعفاى مخرب و زودهنگام فلین منجر شد.

طى این مکالمات محرمانه که در اواخر ماه دسامبر و پیش از روى کار آمدن ترامپ صورت گرفت، دو طرف درباره تحریم هاى دولت اوباما علیه روسیه بر سر دخالت هاى سایبرى هکرهاى روسى در کارزار انتخاباتى آمریکا به نفع دونالد ترامپ گفتگو کردند، گفتگوهایى که شاید دلیل اصلى امتناع ولادیمیر پوتین از مقابله به مثل در آن زمان بود. با این حال، فلین بعدها بحث درباره تحریم ها با سفیر روسیه در واشینگتن را به طور علنى و حتى در نزد مایک پنس، معاون رئیس جمهور آمریکا، به دروغ تکذیب کرد، که سرانجام باعث از میان رفتن اعتماد به وى از سوى کاخ سفید و درخواست براى استعفاى او گردید.

پس از این واقعه کم نظیر بود که ترامپ در چند پیام تند توییترى از درز "غیرقانونى" اخبار و اطلاعات کاخ سفید، روابط میان مقامات و نهادهاى مختلف دولتى، و فرایند تصمیم گیرى ها به شدت انتقاد کرد و وعده داد که عاملان فاش سازى ها به زودى شناسایى خواهند شد.

مقابله ساختارى با اقتدارگرایى پساحقیقى

در حالى که نشت اسرار و اطلاعات جالب توجه درباره نحوه کارکرد دولت هاى نوپا پس از انتخابات و شکل گیرى شایعات خبرساز در زمینه رقابت ها و اختلافات سیاسى در واشینگتن چندان تازگى ندارد، شدت و مقیاس گسترده چنین پدیده اى در دولت نونهال ترامپ تا حد زیادى تعجب برانگیز است و پرسش هاى مهمى را درباره ماهیت ساختار سیاسى ایالات متحده و نیز احتمال بقا یا سقوط دولت جدید مطرح می سازد.

به راستى چرا دولت اوباما که نخستین رئیس جمهور رنگین پوست در تاریخ آمریکا بود و در اوج انقلاب رسانه هاى اجتماعى مانند توییتر و فیسبوک به قدرت رسید و یا حتى دولت جمهوریخواه جورج بوش پیش از او گرفتار چنین تحولى نشدند؟ چه افراد یا گروه هایى پشت پرده این درزهاى اطلاعاتى و فاش سازى ها قرار دارند؟ و چرا روند مذکور دست کم تاکنون به شکلى گسترده و نظام مند ادامه داشته و در عین حال شخص یا نهادى به طور رسمى مجازات نشده است؟

براى نمونه، به گفته گلن گرینوالد، روزنامه نگار معروف آمریکایى، که درز اطلاعات مذکور را "جرم هاى سنگین اما کاملا موجه" می داند، "تنها دلیلى که عموم مردم از دروغ فلین مطلع شدند این بود که شخصى در درون دولت آمریکا قوانین کیفرى را زیر پا گذاشت و محتواى مراودات [محرمانه] را [که آژانس هاى اطلاعاتى] به دست آورده بودند لو داد".

هرچند تنش هاى غیرقابل انکار دونالد ترامپ و دولت او با رسانه هاى جریان اصلى آمریکا در درز اسرار محرمانه بی تاثیر نیست، نمی توان پدیده اى در این سطح از اهمیت را صرفا به یک نزاع سیاسى، جناحى یا رسانه اى تقلیل داد. با توجه به ماهیت ظاهرا نظام مند یا سیستماتیک این پدیده و شواهد و قراینى که به اختصار ذکرشان رفت، به نظر می رسد عواملى در درون کاخ سفید و نیز سازمان هاى اطلاعاتى آمریکا تعمدا و به طور برنامه ریزى شده در پى تضعیف دولت ترامپ هستند.

جالب آنکه در شبکه اجتماعى توییتر نیز برخى حساب هاى ناشناس با هدف "مقاومت" در برابر دولت ترامپ و رفتارهاى آن تشکیل شده که اخبار مربوط به "اندرونى" کاخ سفید یا دیگر نهادهاى دولتى را بروز می دهند.

از این جهت، شاید بتوان درز بی سابقه اسرار و اطلاعات دولت ترامپ را نوعى واکنش ساختارىِ دموکراسى آمریکایى و نهادهاى دموکراتیک آن به گرایش هاى اقتدارگرایانه دولت و بخصوص رفتارهاى نسنجیده و قلدرمآبانه شخص رئیس جمهور در مقام تصمیم گیر ارشد حکومتى تلقى کرد.

ترامپ از زمان به دست گرفتن زمام امور در واشینگتن نه تنها تلاش کرده بدون توجه به اصل تفکیک قوا، قدرت را در دستان خود متمرکز سازد بلکه براى کنار زدن موانع دموکراتیک در راستاى نیل به این هدف از آنچه بدان "سیاست پساحقیقى" (post-truth politics) گفته می شود بهره گرفته است.

سیاست پساحقیقى یا پساواقعى (post-factual) نوعى فرهنگ سیاسى است که به واسطه آن صاحبان قدرت حقایق، جزئیات، آمار و ارقام واقعى و در یک کلام واقعیات مستند و غیرقابل انکار را نادیده گرفته و به برانگیختن عواطف و احساسات عامه از طریق پراکندن کلیات و شایعات بی اساس براى پیشبرد اهداف خاص سیاسی متوسل می گردند.

از نمونه هاى بارز کاربرد این نوع استراتژى سیاسى و روش حکمرانى، ادعاى ترامپ و نزدیکانش مبنى بر وقوع تقلب گسترده انتخاباتى براى توجیه پایین تر بودن مجموع آراى سراسرى او نسبت به هیلارى کلینتون بود، در حالیکه شواهد محکمى براى اثبات چنین مدعایى وجود ندارد. او همچنین طى یک سخنرانى اخیر در جمع هوادارانش در فلوریدا براى توجیه سیاست هایش مبنى بر جلوگیرى از ورود مهاجران و پناهجویان خاورمیانه اى و آفریقایى به ایالات متحده، به حادثه ظاهرا تروریستى "شب گذشته" در سوئد اشاره کرد که وجود خارجى نداشت و اساسا به وقوع نپیوسته بود.

از موارد دیگر مقاومت دموکراتیک و مقابله ساختارى در برابر تلاش هاى ترامپ براى زمامدارى اقتدارگرایانه با محوریت شخص او، احکام برخى از دادگاه هاى فدرال آمریکا علیه فرمان مهاجرتى وى بود که دست کم باعث تعلیق اجراى بخشى از مفاد آن شد.

لذا بیراه نخواهد بود اگر بگوییم که تحولاتى ماهیتا "اخلالگرانه" (disruptive) از این قبیل در واقع واکنش مقاومت آمیز دموکراسى آمریکایى در برابر عدم رعایت قوانین بازى دموکراتیک از سوى ترامپ و دولت او در فرایند حکمرانى و کشوردارى است.

با این حال هر چند استعفاى مشاور امنیت ملى ترامپ تا حدى حکایت از عقب نشینى دولت او در برابر فشار مخالفان دارد، نمى توان به راحتى پیش بینى کرد که تعامل پرتنش نیروهاى مرکزگریز و مرکزگرا در فرآیند مذکور در نهایت به برترى چه جبهه اى یا تشکیل چه نوع توازنى خواهد انجامید.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy