اين درخواست سوم ما از رييس جمهور منتخبِ حضرت «آقا»، شوراى نگهبان، و اكثريت مردم و جوانان راى دهنده ى ايرانى ست كه كاملا قابل اجرا و در حد وظايف تعريف شده براى رييس جمهور و دولت اوست: اجراى يكسان قانون در تمام كشور، و امكان پذير كردن برگزارى كنسرت هاى مجوز دار در سراسر ايران!
تحقق اين درخواست، نه نياز به زمان دارد، نه نياز به بودجه و برنامه ريزى خاص. اراده اى قوى و محكم لازم است تا ملوك الطوايفى و خان خانى از سراسر ايران بر چيده شود.
ما در ايران، كشور در كشور نداريم. ما در ايران دولت آفتاب و دولت سايه نداريم. ما در ايران دو مجلس قانون گذار و دو قانون اساسى و دو قانون مدنى نداريم. ما حتى در حكومت اسلامى حاكم بر ايران، دو نوع اسلام نداريم و الحمدلله رب العالمين، همه شيعه و پيرو «امام» خمينى و «امام» خامنه اى هستند.
دولت فعلى يعنى دولت آقاى روحانى هم، هم انتخاب حكومت و شوراى نگهبان و در حد بالاتر از او «امام» خامنه اى ست، و هم منتخب ميليون ها راى دهنده. بنابراين روحانى از هر نظر صلاحيت اجراى قوانين را دارد مگر اين كه حضرت «آقا» حكم حكومتى صادر كنند و در موردى خاص نظرى فرا قانونى بدهند كه طبيعتا دولت تابع آن خواهد بود.
اما در مورد اجراى قانون، مثلا قانون براى اجراى كنسرت هاى مجوز دار، ما نه مصوبه اى از مجلس شورا داريم، نه حضرت آقا حكم حكومتى و فرا قانونى در اين زمينه صادر كرده است كه كنسرت مجوز دار «نبايد» در فلان جا و بهمان جا برگزار شود. لذا اگر كنسرتى براى اجرا در مشهد يا قم يا هر شهر مذهبى ديگر مجوز مى گيرد، «بايد» «بايد» «بايد» بتواند در آرامش و امنيت كامل برگزار شود.
اين كه كسى، آقايى، شخصيتى، آيت اللهى، معتقد است كه كنسرت مجوز دار در شهرش نبايد اجرا شود، براى خودش معتقد است. اگر قرار باشد به اعتقاد اشخاص، بر خلاف مجوز هاى «قانونى» عمل شود، عملا كشور، دچار هرج و مرج خواهد شد و هر كس در گوشه و كنار ايران، ساز خود را خواهد زد و «قانون» خود را اِعمال خواهد كرد.
آيت الله علم الهدى، مشهور به سلطان خراسان، كه قبلا فرموده است بدون اجازه ى من كبوتر هم اجازه ى عبور از فراز مشهد را ندارد، در سخنان اخيرش با گلايه مندى گفته است:
«نگوييد قانون در تمام كشور يكسان است!»
البته چون در ايران بحمدالله دمكراسى كامل بر قرار است، آيت الله علم الهدى يا هر آيت الله ديگرى مى تواند از خودش نظر صادر كند، ولى چون مملكت صاحاب دارد، رهبر دارد، ولى فقيه دارد، دولت دارد، مجلس دارد و غيره ذلك دارد، نظر ايشان براى خودشان محترم است و قرار نيست نظر ايشان وراى نظر صاحبان كشور باشد.
اگر نظر ايشان «اجرايى» شود بايد پرسيد آيا مجلس شوراى اسلامى «قانونى» تصويب كرده كه «قانون» در تمام كشور يكسان نيست؟ آيا امام جمعه مى تواند براى خودش قانون صادر كند؟ آيا قانون امام جمعه فراتر از قانون كشور است؟ آيا دولت چنين تصميمى گرفته؟ آيا رهبر چنين حكمى صادر كرده؟
اگر خير، پس قانون در همه ى كشور «فعلا» يكسان است، و در موردى ساده مانند برگزارى كنسرت مجوز دار در شهرهاى مذهبى، هيچ كس نمى تواند و نبايد به قانون تمكين نكند.
مى گويند پس احترام مقدسين چه مى شود؟ يعنى دولت و وزارتخانه و وزيرى كه مجوز برگزارى كنسرت صادر كرده، نمى داند كه اين كنسرت در شهر مقدس برگزار مى شود، و نمى داند كه بايد احترام مقدسين حفظ شود، و فرق خوب و بد و احترام و غير احترام را نمى داند؟ مگر وزير -زبانم لال زبانم لال- مى خواهد به خانم گوگوش مجوز برگزارى كنسرت در مشهد بدهد كه «نبايد كنسرت برگزار شود»؟ مگر قرار است كنسرت در صحن امام رضا برگزار شود كه «نبايد كنسرت برگزار شود»؟
ما در زمان شاه، در مشهد، كوه سنگى هم داشتيم كه در آن جا كاباره هم بود و مشروب هم سرو مى شد و اتفاقا زنان «نبايد» با حجاب داخل آن جا مى شدند. خب. مگر در همين مشهد داراى كافه و بار و موسيقى، همين علم الهدى ها و رييسى ها به عرصه نرسيدند كه اسلام ناب محمدى را اكنون در سراسر كشور پياده مى كنند. پس يك كنسرت وزين و سنگين و بدون سرو مشروبات الكلى و بدون رقص و بدون حركات موزون و غير موزون و در نهايت سادگى و وزانت چه اِشكالى مى تواند در اسلام مردم ايجاد كند، كه حضرت آيت الله علم الهدى، به خاطر آن، يعنى به خاطر اين دستمال، قيصريه را به آتش مى كشد و مى گويد قانون نبايد در همه جا يكسان باشد؟!
بنابراين درخواست سوم ما از آقاى روحانى، نه اِشكال دينى دارد، نه اشكال عرفى، نه اشكال قانونى!
وظيفه ى آقاى روحانى و دولت اش هم جلوگيرى از هرج و مرج و اجراى قانون هاى دلبخواه است!
آقاى روحانى «بايد» براى برگزارى كنسرتى كه دولت اش به آن مجوز برگزارى در مشهد و شهرهاى مذهبى مى دهد، زمينه هاى لازم را فراهم كند.
اگر عده اى مى خواهند ضد قانون و ضد «مجوز قانونى» جلوى برگزارى كنسرت را بگيرد، آقاى روحانى «بايد» با توپ و تانك هم شده، جلوى اين عده بايستد و در طول برگزارى كنسرت و تمام مدتى كه اعضاي گروه موسيقى در شهر مذهبى حضور دارند از جان آن ها حفاظت كند تا «خودسران» بدانند كه در كشور اسلام، جاى منم منم نيست و مملكت صاحاب دارد.