-
اسناد جدید آمریکا حکایت از آن دارد که ایالات متحده و بریتانیا آن قدر به کنار زدن محمد مصدق از قدرت مصمم بودند که در نظر داشتند که اگر شاه از نقشه کودتای آنها حمایت نکند، خود او را از تخت سلطنت ساقط کنند.
این اسناد برای نخستین بار نشان میدهد که مقامات آمریکایی و بریتانیایی حدود یک ماه قبل از کودتای ۲۸ مرداد، گزینه روی کار آوردن یکی از برادران شاه را هم بررسی کرده بودند.
آمریکا و بریتانیا در آن دوران شاه جوان را یک "ساقه نازک" توصیف میکردند که به گونهای "آزارنده" به تعهد و تضمین حمایت آنان نیاز داشت. با این حال، جلب حمایت آن "ساقه نازک" برای نقشه سازمان های جاسوسی آمریکا و بریتانیا حیاتی بوده زیرا دست کم بنا بر ارزیابی آمریکاییها، ارتش بدون رضایت شاه شانس موفقیت نداشت؛ به علاوه، حتی اگر مصدق هم سرنگون میشد، نخست وزیر بعدی بدون پشتیبانی شاه توان اداره کشور و حل و فصل بحران نفت با بریتانیا را نداشت.
جلب همکاری شاه علیه نخست وزیر قدرتمندش کار آسانی نبوده. او در آن دوران چنان متزلزل و مشکوک بود که فکر میکرد بریتانیا در ظاهر علیه مصدق موضع میگیرد ولی در باطن قصد ساقط کردن وی از تخت سلطنت را دارد.
بنا بر یک سند مورخ ۳۱ اردیبهشت (۲۱ مه ۱۹۵۳)، شاه به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسیها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و می توانند من را هم بیرون بیندازند.»
این سند با نقل قول مستقیم از شاه میافزاید: «اگر انگلیسیها می خواهند که من بروم، باید فورا بدانم تا بی سر و صدا بروم.»
شاه به خاطر این شک و تردیدها در همراهی با نقشه کودتا مردد بود و از امضای فرمان عزل مصدق و انتصاب سرلشکر فضل الله زاهدی به نخست وزیری طفره می رفته به طوری که وقتی پسر ابوالقاسم کاشانی (مصطفی کاشانی) چهار ماه پیش از کودتا نزد شاه رفت و او را به برکناری مصدق و روی کار آوردن زاهدی تشویق کرد، بنا بر گزارش سیا مورخ دوم اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۲ آوریل ۱۹۵۳) شاه به پسر کاشانی پاسخ داد: دو روز صبر کن، «دو هفته یا دو ماه نه، فقط دو روز.»
این موضوع پیشتر در اسناد و کتب مختلف آمده که چطور سازمان های جاسوسی آمریکا و بریتانیا اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه)، اسدالله رشیدیان (عامل بریتانیا) و ژنرال آمریکایی نورمن شوارتسکف (پدر) را نزد شاه فرستادند تا رضایتش را جلب کنند ولی شاه اراده و جرئت اقدام علیه مصدق را نداشت.
سیا سپس کرمیت روزولت - مأمور ارشد خود و از طراحان اصلی کودتا- را فرستاد که گفته میشود به شاه هشدار داد کودتا بدون همکاری او هم انجام خواهد شد که در این صورت، آمریکا و بریتانیا دیگر از خاندان پهلوی حمایت نخواهند کرد و این سلسله میتواند منقرض شود.
بنا بر مهمترین سند سازمان سیا راجع به کودتا - گزارش "سرنگونی نخست وزیر ایران مصدق" که برای مصارف داخلی سیا و نه با هدف تبلیغاتی نوشته شده بود و در سال ۲۰۰۰ میلادی به نیویورک تایمز درز کرد - روزولت در حالت ناامیدی به واشنگتن گزارش داد که بدون رضایت شاه کودتا فایدهای نخواهد داشت و باید تصمیم گرفت که آیا باید "فشار حد نهایی" را در ظرف دو سه روز آینده بر شاه وارد آورد یا این که کودتا را به تاخیر انداخت.
"فشار حد نهایی"
اسناد جدید منظور روزولت از «فشار حد نهایی» را تا حدی روشن تر میکند.
بنا بر یک سند فوقسری که از حالت طبقه بندی خارج شده است، مقامات آمریکایی و بریتانیایی حدود یک ماه قبل از کودتا گزینه به قدرت رساندن شاهزاده غلامرضا پهلوی را به عنوان جانشین احتمالی شاه بررسی کرده بودند.
بنا بر یک سند مورخ ۱۶ خرداد ۱۳۳۲ (ششم ژوئن ۱۹۵۳)، لوی هندرسون، سفیر آمریکا در تهران، در یک نشست مشترک مقامات آمریکایی و بریتانیایی برای بررسی طرح کودتا، میگوید که شاه رضایت نخواهد داد مگر آن که تحت «فشار شدید» قرار بگیرد. هندرسون سپس پیشنهاد کرد که باید شاه را به طور صریح یا ضمنی تهدید کرد که احتمال این وجود دارد که یکی از برادرانش را روی تخت سلطنت بنشانند.
بنا بر سند، حاضران سپس گزینه پادشاهی شاهزاده غلامرضا پهلوی را بررسی کردند. غلامرضا پهلوی که امسال در پاریس درگذشت تنها فرزند رضا شاه و همسر سوم وی (توران امیرسلیمانی) بود - او از طرف مادر با خانوادههای برجسته قاجار نسبت داشت.
مارک گازیوروسکی، نویسنده کتاب «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» تهدید ضمنی شاه را مهم میداند.
او به بیبیسی فارسی می گوید: «اگر آمریکا علیرغم مخالفت شاه دست به کودتا زده بود دیگر او نمی توانست در مقام پادشاهی باقی بماند.»
روشن نیست که روزولت در دیدارهایی که با شاه داشته به صراحت در مورد احتمال روی کار آمدن غلامرضا پهلوی به شاه هشدار داده یا نه.
در هر صورت به نظر میرسد که وقتی شاه بالاخره فرامین عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست وزیری را امضا میکند روزولت و همکارانش را بسیار خوشحال کرده باشد، چرا که در سطر اول سند گزارش سیا به حروف انگلیسی نوشتند: الحمدالله. سند تصریح میکند: «فشارها بالاخره موثر واقع شد.»