اگر رضا شاه اجبارکننده بی حجابی بود، ۴۳ سال بعد آیت الله خمینی در نقش اجبارکننده حجاب ظاهر شد.
یورونیوز، دختران خیابان انقلاب با برداشتن روسری هایشان در روزهای اخیر بار دیگر پرسش از حجاب اجباری را به میان متن مردم برده اند.
نگاهی به کانال های تلگرامی که این روزها به فراگیرترین رسانه اجتماعی در ایران تبدیل شده، نشان می دهد که در گروههای خانوادگی نیز بحث از حجاب اجباری به یکی از داغترین موضوعات روز تبدیل شده است.
مردم ایران در کمتر از یکصد سال گذشته با دو پدیده اجباری درباره حجاب مواجه شده اند. با اینکه سابقه انتقاد از حجاب در تاریخ معاصر ایران به دوره ناصر الدین شاه و همچنین جنبش زنان در دوره مشروطه باز می گردد اما ایرانیان در دوران زمامداری رضا شاه و در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ بر اساس حکم حکومتی مجبور شدند حجابشان را کنار بگذارند.
کمتر از ۵۰ سال بعد از این، تاریخ بار دیگر اجبار در حجاب زنان را به صورت دیگری بازگرداند. اینبار زنان به اجبار باید حجاب بر سر می گذاشتند.
همچنان که با ظهور دختران خیابان انقلاب بسیاری از جمله مصطفی تاجزاده از سران جریان اصلاح طلب نوشتند: «انقلاب اسلامی با حضور و مشارکت زنان با حجاب و بی حجاب به پیروزی رسید. جمهوری اسلامی نیز با رای مشترک بانوان باحجاب و بی حجاب تاسیس شد.» با این حال تاریخ اجباری شدن حجاب پیچیده تر از چنین قضاوتی است. گزارش های متعددی از وقایع پیش از انقلاب وجود دارد که بویژه در سال ۱۳۵۶ زنان بی حجاب که در تظاهرات ضد حکومتی شرکت می کردند با توهین و بدرفتاری مواجه می شدند.
بنابراین اگرچه عکس های قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن نشان می دهد که زنان بی حجاب و با حجاب در کنار یکدیگر در مبارزه علیه شاه و بعد از انقلاب در خیابان و محل کار حضور داشته اند، با اینحال این در کنار هم بودن لزوما درکنار هم بودنی بدون تنش نبوده است.
در روزهای پیش از انقلاب رویکرد مذهبی کم و بیش در ارتباط با لزوم اعمال حجاب قابل تشخیص بود و در روزهای اول انقلاب نیز بسیاری از جریانهای مذهبی از اینکه با وجود انقلاب هنوز کسی بی حجاب به خیابان می آید ناراضی بودند.
آیت الله خمینی، اجبارکننده حجاب
اگر رضا شاه اجبارکننده بی حجابی بود، ۴۳ سال بعد آیت الله خمینی در نقش اجبارکننده حجاب ظاهر شد.
آیت الله خمینی در ۲۷ دی ماه ۱۳۵۶ به مسئله کشف حجاب می پردازد و نکته جالب اینکه از اجبارهای حکومتی در این باره انتقاد می کند و می گوید: «بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت- آتاتورک مسلحِ غیر صالح- باز انجام داد، قضیه کشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا میداند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجابِ انسانیت را پاره کردند اینها. خدا میداند که چه مخَدراتى را اینها هتک کردند و چه اشخاصى را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنى که با خون دل مردم با گریه تمام میشد، [شرکت کنند]. مردم دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت میکردند و الزام میکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادى زن» این بود که الزام میکردند، اجبار میکردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهاى محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند.» (صحیفه امام، ج3، ص: 299 و 300)
او همچنین در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در نجف می گوید: «مگر میشود یک نفر مسلمان باشد و با این ستور، [با] کشف حجاب مبتذل موافق باشد؟ زنهاى ایران هم قیام کردند بر ضدش و تودهنى به او زدند که ما نمیخواهیم اینطور چیز را، ما باید آزاد باشیم. و این مردک میگوید آزادید لکن باید حتماً اما باید حتماً بدون چادر و بدون روسرى توى مدارس بروید! این آزادى است؟!» (صحیفه امام، ج3، ص: 343)
با این حال تناقضات در سخنان آیت الله خمینی کم نبود. با اینکه بسیاری از تحلیلگران رویکرد پیش از انقلاب خمینی را با رویکرد بعد از انقلاب دارای تفاوتهای اساسی می دانند اما در سخنان قبل از انقلاب نیز می توان تمایل قوی او را به اعمال حجاب اسلامی دید. بعنوان نمونه در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ می گوید: «زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین آزادند. و تجربه کنونى فعالیتهاى ضد رژیم شاه نشان داده است که زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى که اسلام مىگوید یافتهاند.» (صحیفه امام، ج4، ص: 247)
با این حال او در ۷ دی ۵۶ بطور رسمی می گوید که زنان در اسلام باید حجاب داشته باشد: « آرى در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست که چادر باشد. بلکه زن میتواند هر لباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند.»
آیت الله خمینی در سخنرانی ها و مصاحبه های گوناگون تاکید کرده است که زنان تنها بر اساس «موازین» که بطور واضح موازین اسلامی است و همچنین در «کارهای صحیح» آزادند. او به صراحت گفته است که اگر زنان بخواهند «کاری خلاف عفت» بکنند، حکومتی که او مد نظر دارد مانع آن خواهد شد.
با این وجود سخنرانی ۱۶ اسنفد ۵۷ آیت الله خمینی در مدرسه فیضیه قم را باید سرآغاز اقدامات رسمی و غیر رسمی و خشونت آمیز برای اجباری کردن حجاب محسوب کرد. او در این سخنرانی گفت: «الآن وزارتخانه ها- این را میگویم که به دولت برسد، آنطورى که براى من نقل میکنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه هاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند.» (صحیفه امام، ج6، ص: 329)
تقریبا تمام کسانی که در جریان انقلاب به مقام رسمی رسیدند از آیت الله منتظری گرفته تا ابراهیم یزدی از لزوم داشتن حجاب برای زنان در این دوره سخن گفته اند.
از ۱۶ اسنفد ۵۷ تا آبان ۶۲
یک روز بعد از سخنان ۱۶ اسفند آیت الله خمینی، زنان در تهران به مناسب روز جهانی زن (۸ مارس) و اعتراض به حجاب اجباری به خیابان ها آمدند. در دانشگاه تهران و برخی خیابان های تهران زنان اکثرا بی حجاب دست به تظاهرات زدند که در میان آنها زنان محجبه هم دیده می شد. این تظاهرات پنجشنبه ۱۷ اسنفد شروع و تا شنبه ۱۹ اسنفد ادامه داشت.
مهناز متین و ناصر مهاجر در کتابی با عنوان «خیزش زنان ایران در اسنفد ۱۳۵۷» نوشته اند که تلویزیون دولتی در ۱۹ اسفند با انتشار گزارشی رهبری تظاهرات زنان را به سلطنت طلبان منسوب کرد. چنین گزارشی معنایی جز دادن بهانه سرکوب به حکومت نمی داد. شاهدانی که در این کتاب تجربه حضورشان در این راهپیمایی ها را بیان کرده اند از عدم پشتیبانی گروههای سیاسی بویژه گروههای چپ و نداشتن رسانه بعنوان بخشی از علل شکست این تظاهرات نام برده اند.
با این حال این خیزش، واکنشی حسی زنان بود به وقایع و سخنانی که احساس می کردند زندگی آنها را بزودی دگرگون خواهد کرد. این خیزش ویژگی های یک جنبش اجتماعی را نداشت و بنابراین بعد از چند روز به خاموشی گرایید و با اینکه در ماههای بعد مقاومت هایی در ادارات گوناگون از سوی زنان ابراز شد با این حال تمامی این اعتراضات یکی پس از دیگری سرکوب شد.
بعد از این تظاهرات برخی شخصیت ها همچون آیت الله طالقانی، عباس امیر انتظام و سیمین دانشور اظهار نظر کردند.
صریح ترین اظهار نظر را آیت الله طالقانی داشت که گفت: «در حجاب اجباری حتی برای زنان مسلمان نیست.» با این حال آیت الله طالقانی خوانشی از نظرات آیت الله خمینی ارائه داد که با واقعیت سخنان او هماهنگی نداشت. آیت الله طالقانی در حالی که می گفت در حجاب اجباری نیست، همچنین می افزود: «حضرت آیت الله خمینی نیز اجبار و اکراهی به شکل اکراه بیان نکرده اند.... هو و جنجال راه نیاندازند و همانطور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش می کنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جائی بر نمی خورد.... اجباری حتی برای زنهای مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت میکند راهنمائیش می کند که شما اینجور باشید به این سبک باشید.» (کیهان،20 اسفند 57، شماره 10658)
سیمین دانشور رمان نویس از جمله زنانی بود که تلویحا به اعمال حجاب اجباری اعتراض داشت. او نوشت که بعد از آباد کردن کشور و حل مسائل مهم اقتصادی و آزادی هاست که می توان به مسائل فرعی و فقهی مانند حجاب پرداخت و بدین شکل اعتراضش را نشان داد.
عباس امیرانتظام معاون وقت نخست وزیر نیز گفت که دولت بر عدم الزام خانم های کارمند و مراجعین به ادارات به روسری سر کردن تاکید دارد اما «نمایشگری و عریانی وجلفی» پذیرفته نیست.
با این وجود این دیدگاهها در حد اظهار نظر در مخالفت با حجاب اجباری باقی ماند و نهادهای حکومتی سیاست استفاده از مردم علیه مردم را برای کنترل بی حجاب ها بکار گرفتند تا زمینه برای اعلام رسمی ممنوعیت بی حجابی صادر شود.
سایت جماران بخوبی این مرحله از اجباری شدن حجاب را در این جمله بیان کرده است: «اما از آن پس (اسنفد ۵۷)، تحرکات مردم متدین و انقلابی آغاز شد و پیگیری موضوع حجاب، از سطح حکومت، به سطح جامعه ای که بی صبرانه در انتظار حاکمیت کامل دین مبین اسلام بود، منتقل شد.»
از این زمان مجموعه ای از راهپیمایی های سازماندهی شده از سوی گروههای مذهبی را شاهد هستیم که حتی آگهی های تظاهرات را با زنانی در پوشش چادر منتشر می کنند. مجموعه ای از اشعار و نوشته های ادبی در وصف حجاب از جمله نوشته هایی از زهرا رهنورد نیز در این فرایند در روزنامه ها چاپ شد.
۷ تیر ۱۳۵۸؛ تندتر شدن مواضع آیت الله خمینی
آیت الله خمینی در تیرماه ۵۸ با سخنان تندتری وارد ماجرای حجاب شد. او گفت: « اسلام نمیگذارد که لخت بروند توی این دریاها شنا کنند. پوستشان را میکند! با زنها لخت بروند آنجا، و بعد زنها لخت بیایند توی شهرها! مثل کارهایی که در زمان طاغوت میشد. همچو کاری اگر بشود، پوستشان را مردم میکنند. مسلمانند مردم. نمیگذارند زنها و مردها با هم داخل هم بشوند و توی دریا بریزند و به جان هم بیفتند....البته دولت [به] طوری که وزیر کشور گفتند، گفتند ما جلویش را گرفتیم. اگر نگیرند، مردم میگیرند. مگر مازندرانیها میگذارند یا رشتیها میگذارند که باز کنار دریاشان مثل آن وقت باشد؟»
این سخنان تهدید و خشونت علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کردند در خیابان ها بیشتر کرد.
در این شرایط اعلام شد که دختران از اول مهرماه ۵۸ حق ندارند بدون حجاب به مدرسه بروند. یک سال بعد در ۸ تیرماه ۵۹ نیز آیت الله خمینی خواستار تصفیه ادارات از کسانی شد که مشغول فساد هستند. و همانطور که سایت جماران نوشته است از نظر بسیاری اشاره آیت الله خامنه ای به بی حجابی در ادارات هم بود.
در پی این سخنان حجت الاسلام ری شهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش طی ابلاغیه ای از تمام ادارات ارتش خواست که ورود پرسنل زن بی حجاب به ادارات ارتش خودداری کنند.
حسن روحانی رئیس جمهوری کنونی ایران در ویدئویی ماجرای اجباری کردن حجاب در نیروهای مسلح را تعریف کرده و می گوید: «اولتیماتوم دادم که از فردا هیچکس حق ندارد بدون حجاب بیاید و به دژبانها هم گفتم که بیحجابها را راه ندهند».
آیت الله منتظری، آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از شخصیت های حکومتی نیز در پی سخنان آیت الله خمینی از مردم خواستند با حجاب در جامعه حضور پیدا کنند.
علی قدوسی و اطلاعیه قطع حقوق و مزایای کارمند بی حجاب
در تیرماه ۵۹، علی قدوسی دادستان کل انقلاب بود که با انتشار اطلاعیه ای بطور رسمی ورود زنان به ادارات را ممنوع اعلام کرد: «بدین وسیله به تمام وزارتخانه ها و موسسات و ادارات تابعه شدیدا اخطار می شود چنانچه اثری از انچه مورد تاکید حضرت امام و خواست ملت ایران است دیده شود یا بانوی کارمندی بدون پوشش اسلامی در محل کار حضور یابد بلادرنگ حقوق و مزایای او قطع خواهد شد.» (کیهان، 16 تیر 59 شماره 11038)
از این زمان به بعد اخراج زنان بی حجاب از ادارات شروع شد و در برخی شهرها در بازارها تابلوهایی نصب کردند که ورود زنان بی حجاب به این مکان ها ممنوع است. بدین شکل قدم به قدم حضور زنان در جامعه ممنوع شد و خشونت های علیه زنان بی حجاب در جامعه افزایش یافت.
هنگامی که در ۱۷ تیرماه ۵۹ زنان مخالف حجاب اجباری تلاش کردند در روبروی نخست وزیر تجمع کنند، گروهی از زنان موافق حجاب اجباری نیز در محل تجمع کرده بودند تا مانع حضور زنان بی حجاب شوند. در این تجمع که زنان مخالف حجاب اجباری لباسهای سیاه به تن کرده بودند با ممنوعیت و دستگیری مواجه شدند.
آیت الله خامنه ای در تیرماه ۵۹ در واکنش به این تظاهرات گفت: «عده ای از خانمهای سیاهپوشی که ما نمی خواهیم به آنها زنهای هرزه بگوئیم ولی به آنها میگوئیم که شما دروغگو و ضدانقلاب هستید چون لباس سیاه علامت عزاداری آزادی را نشان میدهد میخواهید بگوئید در این مملکت آزادی نیست.»
با آغاز جنگ عراق و ایران، در گفتمان سرکوب بی حجابان که با مفاهیم «سلطنت طلب» و «ضد انقلاب» کارش را آغاز کرده بود مفاهیمی شامل «حرمت خون شهدا» برجسته تر شد و عملا بعد از خرداد ماه ۶۰ حضور بی حجاب در جامعه هم برخورد رسمی و قانونی و هم با سلطه گفتمان حکومتی برخورد مردم مذهبی را در پی داشت.
سرانجام در آبان ماه ۱۳۶۲ و بر اساس ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات اعلام شد که زنانی که بدون حجاب شرعی در جامعه ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق حکوم می گردد.
گفتمان اجباری بودن حجاب در بحران
تغییرات اجتماعی اقتصادی بعد از پایان جنگ که با برنامه تعدیل اقتصادی هاشمی رفسنجانی پای بسیاری از کالاهای فرهنگی و لوکس را به کشور باز کرد، مصرف کالاها چه فرهنگی و چه غیر فرهنگی را افزایش داد و بدنبال آن سبک زندگی مردم شروع به تغییر کرد.
این تغییرات اندک اندک در پوشش زنان در شهرهای بزرگ و بعد از دوران اصلاحات در خرداد ۷۶ در شهرهای کوچک نیز شروع به پدیدار شدن کرد.
افزایش ورود زنان به دانشگاهها، تحرک جغرافیایی و اجتماعی زنان را تغییر داد. زنان وارد بازار کار شدند و ترکیب جمعیتی تحصیلکردها و جستجوگران شغل را تغییر داد.
اگر در سالهای دوران جنگ همه دختران در شهرهای کوچک تا حد زیادی مجبور بودند با چادر به مدرسه بروند در سالهای اخیر در شهرهای کوچک تعداد دخترانی که از مانتو برای مدرسه رفتن استفاده می کردند به شدت افزایش یافته است که نشانگر تغییر نگرش زنان، خانواده ها و جامعه است.
در سالهای اخیر نسل متولد دهه ۸۰ است که پا به سنین جوانی و دانشگاه رفتن گذاشته اند. با گسترش تکنولوژی های ارتباطی، آنها در فضایی پرورش یافته اند که کمترین ارتباط را با تجربه زیسته گفتمان سرکوب دارند. این نسل از دختران هستند که اکنون روسری هایشان را به چوب گره زده اند و برای نخستین بار دست به اقدامی می زنند که بسیاری از فعالان زن نسل پیش حتی به فکرشان هم نمی رسید امکان چنین اقدامی وجود دارد.
با این حال چنین اقدامات نمادینی را نمی توان بعنوان «جنبش اجتماعی» در نظر گرفت. چنین اقدامات از سویی نشانه پیشرفت تغییرات اجتماعی در لایه هایی از جامعه به نفع گفتمانی است که خواستار پایان دادن به حجاب اجباری است با این حال قوانین حکومتی و اراده حاکمیت برای اعمال قوانین حجاب اجباری همچنان بر جای خود مستحکم هستند.